آریل شارون، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی که این روزها اخبار ضد و نقیض مرگ وی در یکی از بیمارستان های تل آویو، صفحات نخست روزنامه ها را پر کرده، یکی از جنایتکارترین رهبران این رژیم به شمار می رود، کسی که در یکی از گفت وگوهایش با ژنرال اوزی مرحام، در سال ۱۹۶۵ گفت: من درباره آنچه از آن به عنوان" اصول بین المللی" یاد می شود، هیچ چیز نمی دانم و متعهد می شوم هر کودک فلسطینی را که در منطقه متولد شود، بسوزانم. زنان فلسطینی و کودکان آن ها، بسیار خطرناک تر از مردان فلسطینی هستند؛ چرا که وجود هر کودک فلسطینی یعنی ادامه بیش تر نسل فلسطینی ها" .

به گزارش پارس به نقل از ایسنا، همزمان با انتشار اخبار مرگ شارون، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی، پایگاه خبری المردة لبنان، گزارشی را در خصوص تاریخچه زندگی آریل شارون و اقدامات جنایتکارانه وی علیه ملت فلسطین، تهیه کرده است:

بیوگرافی شارون

" آریل ساموئل مردخای شرایبر، معروف به آریل شارون، در تاریخ ۲۷ فوریه ۱۹۲۸، در روستای میلان فلسطین به دنیا آمد. روستایی که بعدها شهرک کفار ملال نامیده شد. وی فرزند یک خانواده لهستانی بود که پس از مهاجرت به قفقاز به کشاورزی مشغول شده و درنهایت از ترس نازی ها به فلسطین نقل مکان کرد.

شارون در دانشگاه عبری قدس، درس تاریخ و خاورشناسی، را فرا گرفت و تحصیلات دانشگاهی اش را در دانشکده حقوق شهر قدس ادامه داد. وی در سال ۱۹۹۶ از این دانشگاه فارغ التحصیل شد و بعدها توسط پدرش به دانشکده کشاورزی فرستاده شد، اما به دلیل بی علاقگی به رشته کشاورزی تحصیل در این رشته را رها کرد.

شارون از همان کودکی به جنایتکاری مشهور بود، به نحوی که گفته می شود در کودکی همواره چوبی را برای کتک زدن کودکان و مجبور کردن آنها به انجام خواسته هایش به همراه داشت.

شارون بعدها به گروه" هاگانات" پیوست و در جنگ ۱۹۴۸ فرماندهی یک گروهان پیاده نظام را بر عهده گرفت که جنایت های زیادی علیه فلسطینیان انجام داد. وی در یک حادثه آتش سوزی به شدت زخمی شد و اگر توسط یکی از سربازان به مکانی امن منتقل نمی شد به احتمال زیاد در این حادثه کشته شده بود.

شارون تا قبل از سال ۱۹۴۸ شناخته شده نبود. وی در این سال به عنوان یکی از افسران یگان های ویژه تحت نظارت سازمان اطلاعات نظامی به اقدامات انتقام جویانه علیه اردوگاه های فلسطینی و روستاهای مرزی فلسطین مشغول بود.

وی در سال ۱۹۵۲ یگان ویژه ای را تحت عنوان" یگان ۱۰۱" تاسیس و اعضای این یگان را از میان جنایتکاران و زندانیان سابقه دار محکوم به مرگ و همچنین قاتلان و دزدها انتخاب کرد. شارون اعضای این گروه را تحت آموزش های سخت نظامی از جمله آموزش طی مسیرهای طولانی و عملیات ویران سازی و تخریب مکان های مختلف قرار داد.

در خاطرات یکی از افسران موساد آمده است: شارون از اعضای یگان ۱۰۱ می خواست اقداماتی را انجام دهند که عرق شرم را بر پیشانی می نشاند، به نحوی که این افراد سابقه دار نیز از انجام چنین اقداماتی ناتوان بودند.

بنا به نوشته این افسر عضو موساد، شارون از ربودن فلسطینی ها لذت می برد.

وی در ادامه خاطراتش تاکید کرده که شارون ترجیح می داد روز تولدش را با روشن کردن شمع به خاطر کشتن ۲۰ کودک جشن بگیرد. وی زمانی که در مسیرش یک زن فلسطینی را همراه با کودک شیرخواره اش دیده بود، با چاقو به آنها حمله کرده و سر این زن فلسطینی را از تنش جدا کرد. شارون سپس دستور داد تا کودک شیرخواره را در حالی که فریاد می کشید در آتش بسوزانند.

افسر مذکور تاکید کرد که کودک در آتش سوزانده شده، جز آن ۲۰ کودکی که قتل عام شدند، نبود.

این مسئول عضو موساد همچنین در خاطراتش نوشت: شارون علاوه بر قتل عام این کودکان، پنج تن از رهبران مردمی فلسطینی را در منطقه الجلیل ربوده و پس از شکنجه آنها دستور داد تا مشابه کودک شیرخواره، در آتش سوزانده شوند.

نویسنده این خاطرات تاکید می کند که شارون در عرض یک ساعت و نیم ۱۵ کودک فلسطینی را قتل عام کرد.

شارون در راس یگان ۱۰۱ به عنوان اولین عملیات نظامی خود به روستای فلسطینی القبیه در شمال قدس و منطقه مرزی تحت سلطه اردن حمله کرد. وی همراه نیروهایش این روستا را محاصره کرده و هدف حملات توپخانه ای قرار داد، به نحوی که تمامی این روستا با خاک یکسان شد. سپس نیروهای یگان ۱۰۱ شبانه به اهالی این روستا حمله کرده و مردم بیگناه را قتل عام کردند.

همزمان با عملیات کشتار غیرنظامیان بی دفاع با گلوله نیروهای یگان ۱۰۱، گروهی دیگر از نیروهای این یگان، که اسرائیلی ها از آن ها به عنوان" شیاطین" یاد می کردند، شماری از منازل فلسطینی ها را بمب گذاری و منهدم کردند.

بنا به گزارش فرمانده ناظران سازمان ملل پس از دیدارش از روستای القبیة، جای گلوله های روی بدن قربانیان این حمله در خانه هایشان، نشان از آن داشت که به آنها حتی فرصت داده نشده بود به بیرون از خانه ها بگریزند و در این حملات از سلاح هایی کمری و مسلسل و بمب های دستی و مواد منفجره استفاده شده بود.

پس از انتشار خبر این جنایت غیرانسانی در جهان، اسرائیل به این بهانه متوسل شد که حمله به روستای القبیة به خاطر انتقام گرفتن از قتل یک زن یهودی به همراه کودکش بود. بعدها نیز مقامات اسرائیلی مدعی شدند عاملان حمله به روستای القبیة جزو شهرک نشینان صهیونیستی بودند نه نظامیان اسرائیلی، اما شورای امنیت این جنایت صهیونیستی را به شدت محکوم کرده و آن را اقدامی از پیش طراحی شده توصیف کرد. مساله ای که بعدها برخی رهبران صهیونیستی در اظهاراتشان به آن اقرار کردند.

در کشتار وحشیانه روستای القبیه، ۶۹ تن از جمله ده ها زن و کودک و پیر کشته و ۴۱ خانه و مسجد به طور کلی نابود شد.

کشتار صبرا و شتیلا یکی دیگر از جنایتکارانه ترین اقدامات شارون در طول زندگی اش به شمار می رود. اقدامی شنیع که شارون آن را طراحی و با صدور دستوری، زمینه اجرای آن به دست جنایتکاران لبنانی را فراهم کرد. این کشتار بی رحمانه در جریان جنگ ۱۹۸۲ لبنان، زمانی که شارون وزیر جنگ اسرائیل بود، رخ داد و هزاران غیرنظامی فلسطینی در اردوگاه های پناهندگان صبرا و شتیلا توسط شبه نظامیان مسیحی مارونی موسوم به" فالانژهای" لبنان کشته شدند که چراغ سبز عملیات خود را از شارون گرفته بودند.

شعار شارون در تمامی جنایت هایش" احساس و عاطفه ممنوع" بود.

گفته می شود در کشتار وحشیانه صبرا و شتیلا ۱۵۰۰ تن و بنا به گفته برخی منابع دیگر ۳۵۰۰ زن و مرد و کودک قتل عام شده و سرشان از تن جدا شد.

به رغم تناقض در آمارها، در همه این گزارش ها یک مساله مشترک وجود داشت و آن اینکه تعداد زیادی فلسطینی در این جنایت وحشیانه کشته شدند و علاوه بر تجاوز به زنان و دختران فلسطینی، آن هم به شکل مکرر، اعضای بدن بسیاری از قربانیان بریده شده بود.

به دنبال این جنایتها، شارون در سال ۲۰۰۰ وارد مسجد مبارک الاقصی شد، اقدامی که انگیزه ای شد برای فلسطینی ها تا انتفاضه الاقصی را آغاز کنند. فلسطینی هایی که هنوز جنایت شارون در روستای القبیة و صبرا و شتیلا را فراموش نکرده بودند.

شارون علاوه بر این کسی بود که دستور ترور شیخ احمد یاسین، بنیانگذار جنبش حماس و از مبارزان برجسته فلسطینی و نیز ترور شماری دیگر از رهبران برجسته مقاومت از جمله عبدالعزیز الرنتیسی، از بنیانگذاران جنبش حماس را صادر کرد.

شماری از اقدامات ضد بشری شارون در طول زندگی جنایتکارانه اش

۱- کشتار اهالی القتیبه در سال ۱۹۵۳

۲- کشتار و شکنجه اسیران مصری در سال ۱۹۶۷

۳- حمله به بیروت و جنایات علیه ساکنان این شهر

۴- کشتار صبرا و شتیلا

۵- توهین به احساسات مسلمانان در مسجد مبارک الاقصی در سال ۲۰۰۰

۶- کشتار جنین در سال ۲۰۰۰

۷- عملیات" دیوار بازدارنده"

این ها تنها بخشی از عملیات های جنایتکارانه ای است که شارون در آنها دست داشته یا مستقیما دستور آنها را صادر کرده است.

بدون شک نمی توان تمامی جنایت های شارون را در چند خط محدود کرد. نویسندگان سرشناس در نوشته های خود از وی با عناوینی چون" بلدوزر" ، " گرگ گرسنه" ، " دراکولای خون آشام" و غیره یاد می کنند. صفاتی که ماهیت و خوی وحشی شارون را توصیف می کند.

پس از جنگ شش روزه ژوئن ۱۹۶۷ و شکست کشورهای عربی، شارون از ارتش استعفا داد و وارد صحنه سیاست شد.

وی در اولین انتخابات پارلمانی از سوی حزب (لیکود) توانست عضویت کنیست را بدست بیاورد و در سال ۱۹۷۵ اسحاق رابین، نخست وزیر وقت اسرائیل وی را به عنوان مشاور نظامی خود انتخاب کرد.

در انتخابات سال ۱۹۷۷، شارون در راس فهرست نامزدهای مستقل، به کنست راه پیدا کرد. مناخیم بگین، نخست وزیر وقت در این دوره او را به سمت وزیر کشاورزی و شهرک سازی منصوب کرد.

در سال ۲۰۰۱ بالاخره شارون به عنوان نخست وزیر اسرائیل تعیین شد و در این دوران از هیچ اقدام وحشیانه ای در قتل و کشتار و بازداشت فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری و غزه کوتاهی نکرد.

شارون صاحب اندیشه ایجاد دیوار حائلی است که بسیاری از اراضی فلسطینی را جدا کرد.

عوزی بنزمان، یک نویسنده اسرائیلی اخیرا در کتابی تحت عنوان" شارون قیصر اسرائیل… کسی که خط قرمزی نمی شناسد" جزئیات دقیق زندگی آریل شارون و جنایت های وی از سال ۱۹۴۸ را به نگارش در آورده است.

نویسنده این کتاب تمامی اقدامات شارون را ذکر کرده و اسنادی موثق ارائه داده که نشان می دهد شارون در تمامی عملیات های ترویستی علیه فلسطینی ها دست داشته است.

از مهمترین مطالبی که در این کتاب به آن اشاره شده استراتژی های خصمانه شارون است که هنوز هم اسرائیل به آن ها پایبند است و از جمله آن می توان به حمله شبانه علیه غیرنظامیان و رها کردن مجروحان تا زمان مرگ، عملیات تخریب و قتل و غارت برای ایجاد فضای ترور و وحشت میان فلسطینی ها اشاره کرد.

شارون اولین کسی بود که سیاست ویران کردن خانه های فلسطینیان را بنا نهاد. سیاستی که امروز به عنوان یکی از سیاست های کلی رژیم صهیونیستی دنبال می شود و تا حد اخراج نزدیکان و خویشاوندان عاملان اقدامات شهادت طلبانه پیشرفت کرده است.

شارون لقب" نظامی بی همتا و جسور" ارتش رژیم صهیونیستی را در سال ۱۹۵۵ پس از کشتار روستای القبیة و قتل عام ۶۹ تن از جمله زنان و کودکان از آن خود کرد.

حتی گولدا مائیر شارون، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی وی را خطری برای دموکراسی توصیف و گفته است که شارون دستور ترور بدوی های صحرای سیناء، را به خاطر اجبار آنها جهت خروج از این صحرا صادر کرد.

شارون به شیوه های مختلف تلاش می کرد تا این شعار خود را محقق کند که" اسرائیل باید از قدرت نظامی برای تغییر نقشه خاورمیانه استفاده کند. " از جمله اقدامات شارون در این خصوص می توان به وادار کردن دولت لبنان برای صلح با اسرائیل و تغییر نظام حاکم اردن برای تبدیل این کشور به وطنی برای فلسطینی ها اشاره کرد.

شارون پیش از پایان دوران نخست وزیری اش در ژانویه ۲۰۰۶ و به دنبال سکته مغزی، در کما فرو رفت. مرگ نباتی وی طی سال های گذشته ادامه داشت و امروزه نیز اخبار ضد و نقیضی درباره مرگ وی منتشر شده، چنانکه رادیوی رژیم صهیونیستی اعلام کرد: دولت امارات به عنوان تنها کشور عربی به اسرائیل تسلیت گفته است.

شاید هشت سال زندگی نباتی و مخفی کردن شارون از دوربین های خبرنگاران، برای جنایاتی که وی انجام داده کافی نباشد اما سکته مغزی و به کما رفتن وی شادی زیادی را برای فلسطینی ها به ارمغان آورد و اینک نیز خبر مرگ قصاب صبرا و شتیلا یقینا از آلام ملت رنج دیده فلسطین می کاهد.