گروه بین الملل: اما آیا امسال می تواند سال همکاری با ایران بر اساس « صداقت و احترام متقابل» همان طور که اوباما حدود چهار سال قبل پیشنهاد کرد، باشد؟ به نظر می رسد دست یابی به آن هدف بدون تغییر در راهبرد دیپلماتیک و سیاسی آمریکا غیرمتحمل است. اما دو تحول یکی در ایران و دیگری در منطقه، دلایلی را به وجود آورد تا به این موضوع بیاندیشیم که پیشرفت دیپلماتیک می تواند امکان پذیر باشد.

به گزارش پارس، نیویورک باکس می نویسد: دلیل اول، انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران است که در آن حسن روحانی به یمن ائتلاف بین اردوگاه اصلاح طلبان و میانه روها برنده شد. هم زمان با خروج احمدی نژاد، این تحول برای دولت اوباما فرصت شروع مرحله جدیدی از روابط با ایران را فراهم می کند. دومین تحول، جنگ در سوریه است که می تواند منجر به یک جنگ گسترده منطقه ای بین شعیه و سنی شود.

ایران و آمریکا اختلافات مهم زیادی با یکدیگر دارند اما توافق در مورد ظرفیت هسته ای ایران باید در اولویت مهم قرار گیرد. این موضوع می تواند راه مذاکرات با ایران در مورد عراق و افغانستان را باز کند. همچنین رابطه عملی بین ایران و آمریکا می تواند به پیشبرد تلاش های دیپلماتیک در مورد سوریه کمک کند.

علی رغم فرصت ها و انگیزه های جدید، آمریکا و ایران شک و تردیدهای عمیقی را در مورد یکدیگر به یدک می کشند. تاریخ مشترک دو کشور یکی از فرصت های از دست رفته و سوءتفاهمات بوده است. برنامه هسته ای ایران همچنان به پیش می رود و وقایع در سوریه ممکن است به شدت از کنترل خارج شود. بدون تغییر روند تحولات، ممکن است آمریکا وارد جنگ دیگری در خاورمیانه شود به نحوی که اقتصاد آن را ضعیف تر کرده و نفوذ سیاسی را کاهش دهد. در این مقاله رهیافت جدید دیپلماتیک برای حصول محدودیت های قابل قبول در مورد برنامه هسته ای ایران پیشنهاد می شود. این محدودیت ها تضمین کننده عدم دستیابی ایرن به سلاح های هسته ای خواهد بود. در هر حال از مخاطرات بین المللی یا داخلی اتخاذ چنین رهیافتی غفلت نمی شود. با این وجود نویسندگان متقاعد شده اند که وضعیت اسفناک کنونی مخاطرات بزرگ تر و احتمالا هزینه های بسیار بزرگ تری را در بر دارد.

 

روابط بین آمریکا و ایران در کجا قرار دارد: برنامه هسته ای
آمریکا بنا به دلایل بسیاری نگران اقدامات تهران است. بزرگ ترین نگرانی همچنان برنامه هسته ای رو به گسترش و پیچیده ایران است.

آیا ایران در حال ساخت یک بمب هسته ای است؟ بر خلاف نظرات بسیاری از افراد، نتیجه برآوردهای اطلاعاتی آمریکا، اسراییل و سایر کشورها حاکی از آن است که رهبر ایران تاکنون در مورد ساخت یک بمب تصمیمی اتخاذ نکرده است. ایران اجزای یک برنامه سلاح های هسته ای را در دهه ۱۹۹۰ در اختیار داشت اما رهبر ایران در سال ۲۰۰۳ آن برنامه را متوقف کرد. از آن زمان، جمهوری اسلامی ظرفیت غنی سازی خود را همچنان افزایش داده اما تا آن جایی که ما اطلاع داریم برنامه ساخت سلاح هسته ای را دوباره دنبال نکرده است.

همان طور که جمیز کلاپر مدیر سازمان ملی اطلاعات دوبار تایید کرده است: ایران گزینه توسعه سلاح های هسته ای را از طریق توسعه ظرفیت های مختلف هسته ای که آن را در وضعیت بهتری برای تولید چنین سلاح هایی قرار می دهد، باز گذاشته است.

سازمان بین المللی انرژی اتمی که همه تاسیسات غنی سازی اعلام شده ایران را نظارت کرده و بازرسی منظمی را از این تاسیسات به عمل می آورد، گزارش کرده است که هیچ گونه شواهدی در مورد تبدیل اورانیم تحت نظارت این سازمان به اورانیم با سطح غنی سازی با درجه مورد استفاده در سلاح های هسته ای وجود ندارد.

در این محدودیت اختیاری به عمل آمده، ایران هیچ گونه اورانیمی را بالاتر از ۲۰ درصد غنی سازی نکرده، در حالی که ساخت سلاح هسته ای مستلزم اورانیم با درجه غلظت حدود ۹۰ درصد است. موجودی اورانیم غنی شده تا سطح ۲۰ درصد در حال حاضر حدود ۱۸۰ کیلوگرم است که اگر تا حدود ۲۴۰ کیلوگرم افزایش پیدا کند برای ساخت یک بمب کفایت می کند. پر تایید کرده که « ایران نمی تواند مواد تحت نظارت را تبدیل کرده و اورانیم مورد نیاز برای ساخت سلاح را به صورت مخفیانه تولید کند. »

در مجموع، هیچ گونه شواهدی مبنی بر تصمیم ایران برای ساخت سلاح های هسته ای وجود ندارد هر چند ایران توانایی های مقدماتی این کار را در اختیار دارد.

آمریکا و کشورهای دیگر اظهار کرده اند که ایران از زمان تصمیم به ساخت سلاح هسته ای تا دست یابی به سلاح قابل استفاده، یک سال فاصله دارد. اگر ایران بتواند با موفقیت سانتریفوژهای با طرح پیشرفته را مورد بهره برداری قرار داده یا راکتور اراک را راه اندازی کرده و ظرفیت بازفرآوری تفکیک پلوتونیم از سوخت مصرف شده را توسعه بدهد برنامه هسته ای ایران به گسترش خود ادامه خواهد داد. ایران هنوز پرسش های پیرامون فعالیت های هسته ای گذشته خود را پاسخ نداده است اما برنامه کنونی ایران تحت نظارت شدید بین المللی قرار دارد. در حالی که واشنگتن به شدت نگران مقاصد هسته ای ایران است، تهران نیز اظهار می کند که متقاعد شده که قصد واقعی آمریکا حذف رژیم آن است. اگر آمریکا و ایران به جای اتکا به شک و تردیدهای غیرقابل اشاره در مورد مقاصد یکدیگر واقعیت ها را بپذیرند هر دو طرف فرصت حصول به یک توافق قابل پذیرش، شفاف و قابل اجرا را در اختیار دارند.

تحولات جدید، فرصت های جدید
با توجه به بیش از سه دهه عدم اعتماد متقابل بین آمریکا و ایران، این رابطه به سرعت قابل تغییر نیست. با این وجود برمبنای حداقل دو عامل، احتمال تغییر نگرش ها و رفتار بین دو کشور ممکن است. انتخابات اخیر ایران و تغییر شرایط در خاورمیانه و انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران گشایش جدیدی را در مورد تغییراتی در روابط ایران و آمریکا به وجود می آورد. نخست، این تغییر به این معنی است که آمریکا با محمود احمدی نژاد طرف نیست. و به این ترتیب، این تغییر فضای سیاسی بیشتری را برای مذاکرات ایجاد می کند. رییس جمهور منتخب یکی از مذاکره کنندگان مطلع پیشین است و روابط خوبی با رهبر ایران، تصمیم گیرنده نهایی در مورد برنامه هسته ای ایران و رابطه با آمریکا دارد.

این انتخابات تمایل میانه گرایانه عموم مردم ایران را به انتخاب یکی از چند کاندیدایی که توسط دولت به آن ها پیشنهاد شده بود نشان داد. بیش از ۷۰ درصد جمعیت واجد شرایط رای دادند که بیش از ۵۰ درصد آن ها طرف دار روحانی بودند.

مشارکت کنندگان از جمله بسیاری از جوانان، مسلما حمایت گسترده ای را از اصلاح طلبان انعکاس می دهند. همچنین در انتخابات محلی نیز اصلاح طلبان رای بیشتری کسب کردند. رهبر و سپاه پاسداران که از قدرت زیادی برخوردار است در انتخابات دخالت نکردند. سطح حمایت بالا از روحانی خوش بینی و امید برای جمعیتی به وجود آورد که سطح استاندارد زندگی آن ها با توجه به وضعیت رو به ضعف اقتصاد کاهش یافته است.

پیروزی انتخاباتی روحانی تحلیل گران داخل و خارج ایران را متعجب کرد. در کارزار انتخاباتی، او اردوگاه « عمل گرایان مرکزی» را نمایندگی می کرد و روسای جمهور سابق محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی نیز او را تایید کردند. در مدت رقابت های انتخاباتی، روحانی خواستار آزادی رهبران در حصر و همکاری بیشتر با جامعه بین المللی در مورد موضوع هسته ای شد. او مانند اکثر ایرانیان از یک برنامه هسته ای مدنی حمایت کرده و گفته است که از افزایش شفافیت این برنامه حمایت می کند. در عین حال موضوع سلاح های هسته ای در رقابت ها مطرح نشد.

در سال ۲۰۱۱، نظرسنجی موسسه رند نشان داد که اکثر مردم از برنامه هسته ای با کاربردهای مدنی حمایت می کنند و همچنین نظرسنجی موسسه PIPA در سال ۲۰۰۸ نشان داد که از نظر ۵۸ درصد از پاسخ دهندگان تولید سلاح های هسته ای برخلاف اصول اسلام است. در آمریکا حامیان سیاست مخاصمه جویانه بر این نظراند که یا روحانی یک فرد فریب کار است یا این که او فرد صادقی است اما در مواجه با رهبر که کنترل همه امور را در اختیار دارد کار چندانی نمی تواند انجام دهد. آن هایی که از همکاری با ایران حمایت می کنند خوش بینی احتیاط آمیزی را در نظر دارند اما نگران اند که رییس جمهور جدید مورد بی اعتنایی جامعه بین المللی قرار گرفته یا این که هدف حملات عناصر محافظه کار سیاسی ایران قرار گیرد.

رییس جمهور منتخب یک روحانی از درون حاکمیت و فردی است که از حصول توافق حمایت کرده و به این ترتیب در سال ۲۰۰۴ با توقف غنی سازی و رعایت پروتکل الحاقی سازمان بین المللی انرژی هسته ای در مورد بازرسی ها در سال ۲۰۰۳ موافقت کرد. همچنین بر اساس برخی از گزارش های مخاصمه جویانه، او در زمان دبیرکلی شورای عالی امنیت ملی با سرکوب اعتراضات دموکراسی خواهانه دانشجویان در سال ۱۹۹۹ موافقت کرد. پس از انتخابات، بیانات عمومی روحانی به عنوان نمونه، این مورد که او سیاست مصالحه جویانه ای را دنبال و با جهان آشتی خواهد کرد، دل گرم کننده بوده است. گرچه او از آمریکا درخواست کرده که مداخله در امور داخلی ایران را متوقف کرده و به اقدامات مخاصمه جویانه که احتمالا به رژیم تحریم ها اشاره می کند پایان بدهد.

در این مرحله، هیچ کس نمی تواند اقدام بعدی روحانی یا موفقیت او را پیش بینی کند.

در افغانستان، ایران و آمریکا منافع مشترکی دارند. پس از ۱۱ سپتامبر، واشنگتن و تهران برای مقابله با طالبان و برقراری دولت جدید کرزای با یکدیگر همکاری کرده اند. اکنون، پس از یک دهه از آن جایی که آمریکا حضور خود را در افغانستان کاهش می دهد نگرانی مشترک ایران و آمریکا این است که ممکن است طالبان و شاید از طریق القاعده به قدرت بازگردد. سال ها است که آمریکا و جمهوری اسلامی گفتگوهای دوجانبه ناموفقی را برای یافتن زمینه مشترکی در افغانستان به عمل آورده اند. با توجه به انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و خروج نیروهای آمریکایی لزوم تداوم گفتگوها دراین زمینه افزایش یافته است. این تغییرات چندگانه منطقه ای فقدان در حد صفر نگرش آمریکا و ایران نسبت به یکدیگر را به چالش می کشد.

هر دو کشور بایستی احتمال ظهور القاعده و تداوم جنگ فرقه ای که در سراسر منطقه از سوریه تا عراق و ترکیه و تا غزه گسترده شده را مورد ملاحظه قرار دهند. با ملاحظه انتخاب رییس جمهور جدیدی در تهران این تغییرات جدی و تهدیدکننده لزوم بازنگری روابط بین دو کشور را مورد تاکید قرار می دهد.

ما اعتقاد داریم که افزایش تحریم های قهری و اولتیماتوم ها، به ویژه در زمانی که امیدهایی در مورد پیشرفت دیپلماتیک وجود دارد موجب تضعیف یا توقف احتمال مذاکره در مورد توافق هسته ای خواهد شد.

از طریق دیپلماسی با راه کاری جدید و پیگیرانه، از نظر ما دولت اوباما می تواند به تغییر جهت روابط ایران و آمریکا، حصول توافق مقدماتی هسته ای و باز کردن در مذاکرات در مورد سایر مسایل منطقه ای و دوجانبه کمک کند.

آمریکا با « مذاکره از دست بالا» می تواند ابتکار ارتباط مستقیم با رهبری جدید ایران را به دست بگیرد. این رهیافت با رییس جمهور جدید ایران بایستی به سرعت و حتی قبل از سوگند روحانی در تاریخ سوم اوت آغاز شود. این دولت بایستی این اتهام رهبر ایران که آمریکا به دنبال تغییر رژیم در ایران است را جدی بگیرد زیرا هدف اصلی رهبر ایران چیزی جز تداوم رژیم نیست. رهیافتی که در اینجا به آن اشاره شد بیانگر واقیت های موجود است. این رهیافت مبتنی بر درس هایی است که از ملاقات های قبلی از جمله جلسات برگزار شده در بهار امسال در آلماتی قزاقستان که در آن ایران با مذاکره کنندگان ۱+ ۵ یعنی پنج عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان مذاکره کرد به دست آمده است. براساس مذاکرات قبلی هر دو طرف تقاضای بیشتری را مطالبه و در عوض پیشنهاداتی کمتر از سطح مورد قبول طرف مقابل ارایه کرده است. لازم است تا هر دو طرف تغییرات اساسی را در موقعیت مذاکرات کنونی خود به عمل آورند.

در عوض، آمریکا و طرف های مذاکره کننده موافقت خواهند کرد تا برنامه هسته ای صلح آمیز ایران از جمله غنی سازی را مورد پذیرش قرار داده و برخی از تحریم های شدید از جمله مبادلات فلزات قیمتی، محدودیت های اروپا بر واردات نفت و برخی از محدودیت های بانکی را لغو کنند. آمریکا می تواند با فرایند گام به گام حذف تحریم های سازمان ملل متحد در مقابل پیشرفت های بیشتر موافقت کند.

این توافق مقدماتی می تواند آزمونی مشخص باشد که طی آن از هر دو طرف انتظار می رود نسبت به توافقی موقتی پایبند باشند. حصول چنین توافقی مستلزم این است که کاخ سفید اقدامات لازم را به عمل آورد. فرایند این اقدامات می تواند به ترتیب مورد اشاره در ذیل باشد. در عین حال، اتخاذ هر کدام از این اقدامات با توجه به نگرانی های دوجانبه و سیاست های داخلی دو کشور دشوار و پیچیده خواهد بود:


1- پیام خصوصی و کوتاه تبریک از طرف اوباما به رییس جمهور جدید ایران در مورد شروع به کار او در ماه اوت. این نامه بایستی امید به سعادت مندی و پیشرفت ملت ایران را بدون هیچ گونه قید و پیشنهاد و یا اشاره به شکست ها و تعارضات گذشته ابراز کند.

2- دولت آمریکا با اظهاراتی دوستانه خواست خود را در مورد ملاقاتی بین اوباما و روحانی، حتی در جریان اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام کند. چنین ملاقاتی می تواند در حاشیه یا حتی ادای احترام ساده ای در کنار جلسات چندجانبه در سازمان ملل انجام شود و قبل از آن بایستی ملاقاتی بین وزرای خارجه انجام شود.

3- برای توافق آزمایشی که در فوق به آن اشاره شد بایستی اقدامات جدیدی به عمل آید. جزییات این موضوع برای هر دو طرف حایز اهمیت بوده و مستلزم مباحث گسترده تر و همچنین توجه شخصی رهبران دو کشور به فرایند این رهیافت است.

4- برقراری مباحث دوجانبه و حتی منظم با ایران می تواند به عنوان یک گام مهم و موازی مورد نظر قرار بگیرد. گروه های دایمی از هر دو طرف متعهد به ایجاد اهداف بلند مدت و اقدامات عملی خواهند بود که احتمالا با موضوعات عراق و افغانستان یا سوریه آغاز خواهد شد. هر طرف بایستی متعهد به گفتگوهای بدون پیش شرط، درک متقابل نظرات طرف مقابل در مورد این موضوعات و اتخاذ موقعیت هایی باشند که در مورد آن توافق دوجانبه ای وجود دارد.

پیشرفت یا از دست دادن فرصتی دیگر


اگر قرار است آمریکا در مورد برنامه هسته ای ایران به توافقی دست پیدا کند، واشنگتن بایستی نگرش های جدیدی را در مورد تهران به وجود بیاورد. این دولت می تواند رهیافت جان اف کندی رییس جمهور اسبق آمریکا را که پنجاه سال قبل گفت « طرف مقابل خود را به صورت در هم ریخته و درمانده مورد ملاحظه قرار ندهید، منازعه را غیرقابل اجتناب تلقی نکنید و رهیافت هموار را غیر ممکن در نظر نگیرید و فکر نکنید که برقراری ارتباط چیزی جز یک تبادل تهدید نیست» به خاطر بیاورد. هنوز هم فرصت اعمال دیپلماسی وجود دارد و هر چه که مذاکرات واقعی بیشتر به تعویق بیافتد خطر بروز منازعات در عرصه پر آشوب خاورمیانه بیشتر می شود.

تاخیر بیشتر در این زمینه منجر به افزایش بی اعتمادی و سوتفاهمات بین دو طرف می شود و بنابراین حصول نتیجه قابل قبول دوجانبه را سخت تر می کند.

فرصت هایی که در این مقاله به آن اشاره شد بعید است که تکرار شوند. امسال زمانی است که چهار سال قبل توسط اوباما ازآن به عنوان « همکاری صادقانه» برای حصول موفقیت اشاره شده است.