میانهروها فعال، تندروها عصبانی
پیامهای تبریکِ جهان غرب به روحانی، مضاف بر عرف معمول و دیپلماتیک آن، مشخص کرد که امید به تغییر، در آنجا نیز در دل میانه روها زنده شده است و همه از پیروزی شیخ دیپلمات خشنود به نظر میرسند.
به گزارش پارس به نقل از بهارنیوز، البته بیماری افراطی گری فقط در اینسو نیست که مبتلایانی دارد. در آنسوی آبها نیز وجود دارند افرادی که گاه با ادبیاتی خشن، سخیف و خلاف روال سیاستِ بین الملل وحشت و خشم خود را از حاکمیت میانه روی و اعتدال بیان می دارند. افرادی که همیشه نفع خود را در گرگ خواندن دیگران می بینند. اکنون اما در ذیل به بررسی تازه ترین وقایع در این زمینه خواهیم پرداخت و سپس با بیان چالش های پیش رویِ دو دولت ایران و آمریکا جهت مذاکره، نگاهی خواهیم انداخت به راه های برون رفت از آنها.
تعداد قابل توجهی از اعضای مجلس نمایندگان آمریکا در نامه ای خطاب به باراک اوباما، از رئیس جمهوری آن کشور خواسته اند که با انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران، با او وارد مذاکره شود. این نامه به وسیله ۱۳۱ عضو مجلس نمایندگان آمریکا از هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه امضا شده است هفده نفر از امضاکنندگان از جمهوری خواهان هستند.
این نامه که به وسیله دو نماینده دموکرات و جمهوری خواه تنظیم شده، برخلافِ اخبارِ اقداماتی که پیش از این از کنگره ی آمریکا هر از گاهی به گوش می رسید، در حمایت از مذاکره با ایران است. این نامه از رییس جمهوری آمریکا می خواهد که دست به اقداماتی نزند که موضع آقای روحانی را در قبال" تندروها" در ایران تضعیف کند. اهمیت این نامه در آن است که نهادی که به طور سنتی مخالف مناسبات دیپلماتیک با ایران بوده، اکنون این تعداد از اعضایش رسماً خواهان مذاکره با آن کشور شده اند.
همچنین چند روز پیش نیز در نامه ای دیگر، عده ای از چهره های سیاسی و نظامی آمریکا از باراک اوباما خواستند که فرصت مذاکره با دولت روحانی را از دست ندهد. این نامه را ۲۹ نفر از جمله دیپلمات ها و مقام های دولتی سابق، دانشگاهیان و مقامات پیشین نظامی ایالات متحده امضا کرده بودند.
اما با وجود وزش نسیم امید، افراد مطلع از سیاست آمریکا می دانند که بسیاری از سیاست های سختگیرانه ی سال های اخیر آمریکا علیه ایران، از مصوبات همین کنگره می باشند و رئیس جمهوری آمریکا نمی تواند فراتر از قانون آنها را لغو نماید. از سوی دیگر اکثریت مجلس نمایندگان در دست جمهوری خواهان است که اغلب موافق رابطه ای دوستانه با جمهوری اسلامی ایران نیستند و در آخر لابی ها و گروه های فشار صهیونیستی هستند که امنیت اسرائیل در صدر اولویت هایشان قرار دارد.
ولی به نظر می رسد اکنون باراک اوباما می تواند بدون این که مورد فشار و شماتت اکثریت کنگره قرار بگیرد از ارائه طرح تحریمی جدیدی علیه ایران به مجلس آن کشور خودداری کند و یا امضای طرح های سابق را به همین منوال معطل نگه دارد گرچه به نظر نمی رسد کنگره نیز عزم جزمی در این زمینه داشته باشد چراکه معمولاً هر تابستان، کنگره طرحی قانونی برای تشدید تحریم ها به کاخ سفید می فرستاد- فارغ از این که کاخ سفید آن را بپذیرد یا نپذیرد. اما امسال قانون گذاران این رسم را نقض کرده اند و زمان ارسال از موعد همیشگی اش گذشته و تا ماه اکتبر (مهر ماه) به تعویق افتاده است البته اگر اصولاً امسال قانونی درکار بوده باشد.
مانع بزرگ دیگر در راه صلح میان دو کشور سیاست های داخلی دو کشور ایران و امریکاست. در گذشته، در هر دو طرف، سیاست مردانی که متهم به مدارا شده اند درآتش شکستِ دستیابی به هدف ها، سوخته اند. سیاست در هر دو کشور تحت نفوذ تعداد قابل توجهی از بازها قرار دارد که اساساً با هرگونه دیپلماسی مخالفند. و این مورد باعث شده هر دو کشور با وجود رفتارهای امید بخشِ اولیه، نسبت به ادامه راه تا حدی خوش بین نباشند.
و اما علاوه بر مورد فوق، در کشور ما مهمترین نکته این است که، سیاست های کلان جمهوری اسلامی به ویژه در چنین مسئله ی مناقشه برانگیزی به دست رهبر معظم انقلاب می باشد که این روزها با درایت خویش بدین مورد نیز اشاره داشته است. لذا بر سیاست مردان ایرانی فرض است که در چنین موضوع حساسی دغدغه های مقام معظم رهبری را لحاظ نمایند. چرا که این گونه رفتار باعث خواهد شد اولاً گروه های افراطی میدان عملی تنگ برای ایجاد موانع در این راه داشته باشند و در عوض دولت بتواند با فراغ بال بیشتر در جهت حفظ منافع ملی وارد صحنه تعامل با غرب علی الخصوص آمریکا گردد و ثانیاً علاوه بر آن دولت مردان در میدان مذاکرات دیپلماتیک، قدرت مانور بیشتری در بده بستان های سیاسی پیدا کنند.
مورد دیگر این که دولت ها نه ایران و آمریکا نمی توانند فرصتی این چنینی که میانه رو ها در هر دو کشور دست بالا را دارند را نادیده بگیرند. و مشخصاً آمریکا نمی خواهد فرصتی که در زمان دولت اصلاحات و دموکرات ها در هر دو کشور از دست رفت را دوباره از دست بدهد ضمن این که وضعیت کنونی برای دستیابی به مذاکره مستقیم بهتر از آن زمان است چرا که روحانی علاوه بر پشتیبانی اصلاح طلبان از همراهی گروهی از اصول گرایان نخبه و منتقد نیز بر خوردار است و همچنین شیخ دیپلمات با تجربیاتی در زمینه ی مسائل امنیتی در مواجهه با گروه های فشار ملاحظه ی خاتمی را نخواهد داشت و به قولی قلدرتر عمل خواهد نمود. لذا به نظر می رسد اکنون در هر دو کشور میانه روها دست بالا را دارند و این گروه های رادیکال هستند که در موضع ضعف، جهت جلب افکار عمومی دچار مشکل خواهند بود. وضعیتی که پیش از پیروزی روحانی تصورش هم نمی رفت.
ارسال نظر