به گزارش پ ارس به نقل ازعصر ایران، در این نوشتار، سیاهه ای از این کشورها را مرور می کنیم:

رژیم صهیونیستی: برای دولتمردان اسرائیل، هیچ چیز مانند حاکمیت یک دولت تندرو در ایران مغتنم نیست تا در سایه اظهارات رئیس و سایر دولتمردان آن، بتوانند پروژه ایران هراسی را پیش ببرند و کشورمان را تهدیدی برای امنیت جهان معرفی کنند.

هم از این روست که از وقتی که روحانی به پیروزی رسیده، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، مدام علیه انتخاب مردم ایران سخن می گوید و جهان را از اصلاح روابط با ایران برحذر می دارد.

آرزوی صهیونیست ها این است که بتوانند روزی آمریکا را به" جنگ نیابتی" با ایران بکشانند و با دستان آمریکا، چالش بزرگ منطقه ای شان را از میان بردارند. حضور یک رئیس جمهور و دولت میانه رو در ایران، این آرزو را دست نیافتنی می کند.

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس: عربستان سعودی، خود را بزرگ ترین رقیب منطقه ای ایران می داند. رقابت منطقه ای این دو کشور در سرزمین هایی گسترده ای از عراق و سوریه گرفته تا لبنان و یمن و بحرین در جریان است و علاوه بر آن در حوزه هایی مانند اوپک، سازمان همکاری اسلامی و… نیز با یکدیگر رقابت اقتصادی و سیاسی دارند.

کشور دیگر، امارات متحده عربی و مشخصاً امارت دوبی است که به واسطه تحریم های ایران، بیشترین نفع اقتصادی را می کند به طوری که بخش مهمی از واردات ایران، از امارات صورت می گیرد و این در حالی است که امارات، تولید کننده آنچه صادر می کند نیست، بلکه به عنوان واسطه میان ایران و کشورهای اصلی صادرکننده مانند چین عمل می کند و از این رهگذر سودهای میلیارد دلاری می برد به گونه ای که در سال های اخیر، تراز تجاری ایران و امارات، حدود ۱۰ میلیارد دلار به نفع این کشور کوچک عربی بوده است.

بهبود روابط بین المللی ایران، به معنای حذف تدریجی امارات از واسطه گری و عدم النفع شدید این کشور است.

قطر نیز از ادامه تحریم ها و تضییقات ایران، سود سرشار می برد. ایران و قطر میدان گازی مشترکی به نام پارس جنوبی دارند که بزرگترین مخزن متراکم گازی دنیاست.

طبق مقررات بین المللی، استفاده از میدان های گازی مشترک برای هر کدام از سهامداران آزاد است و هر کدام، هر چقدر که توانست می تواند استخراج کند.

قطر، با بهره گیری از توانمندی های بین المللی و تکنولوژی های مدرن روز، توانسته است حدود ۲۰ برابر ایران، برداشت گاز داشته باشد و درآمد سرانه اش را به صدر جهانی برساند ولی در ایران، فازهای پارس جنوبی، همچنان به کندی پیش می روند و به عنوان مثال، فاز یازدهم، از ۱۴ سال پیش به دنبال پیمانکار است!

شکست تحریم ها، می تواند ایران را در دستیابی به تجهیزات و پیمانکاران معتبر جهانی برای توسعه هر چه سریع تر پارس جنوبی کمک کند که این اتفاق، به طور کاملاً مستقیمی با میزان نهایی برداشت قطری ها ارتباط دارد.

بحرین هم از ضعیف بودن ایران به این دلیل استقبال می کند که اکثریت شیعه این کشور، نتوانند پشتوانه قدرتمندی به نام ایران داشته باشند.

در مجموع، چنانچه روابط ایران و غرب و نهایتاً ایران و آمریکا، بهبود یابد، بسیاری از کشورهای عربی، موضوعیت خود را برای ایالات متحده از دست خواهند داد و نخواهند توانست با تمسک به پدر اجازه ای شان (آمریکا) ، علیه ایران موضع بگیرند.

نکته قابل توجه اینجاست که کشورهای عربی خلیج فارس، از تحریم های" بسیار شدید" ایران نیز استقبال نمی کنند زیرا در چنین وضعی، خود آنها نیز نمی توانند با ایران تجارت گسترده، سودآور و اغلب انحصاری داشته باشند.

همچین آنها از جنگ بین ایران و آمریکا نیز استقبال نخواهند کرد زیرا می دانند در چنان وضعی امنیت منطقه برای درازمدت مختل می شود و رشد این کشورها تحت الشعاع قرار می گیرد.

از این رو، کشورهای عربی منطقه، خواهان استمرار وضع موجود هستند.

ترکیه: این کشور در سال های اخیر از درون مرزهایش به درآمده و برای خود یک نقش منطقه ای نیز تعریف کرده است تا به دور رقیب منطقه ای، یعنی ایران و عربستان بپیوندد. از این رو، هر چه رقبا ضعیف تر و منزوی تر باشند، برای جایگاه منطقه ای ترکیه در درازمدت بهتر است.

به علاوه با تشدید تحریم های ایران، بخش مهمی از پتانسیل های تجاری ایران به سمت ترکیه معطوف شده است به گونه ای که در سال های اخیر، هزاران شرکت ایرانی در ترکیه ثبت شده اند.

البته ترکیه، در حد کشورهایی مانند امارات، از این وضعیت منتفع نشده است اما با توجه به تحریم های دریایی جدید ایران، ترکیه می تواند کرویدور مناسبی برای حمل و نقل زمینی به ایران باشد و از این منظر هم منتفع شود.

روسیه: روس ها را می توان جزو برندگان تنش ایران و غرب دانست. نیروگاه اتمی بوشهر که روزگاری قرار بود توسط زیمنس آلمان ساخته شود ولی به دلیل بحران در روابط ایران و غرب به دست روس ها افتاد، یک نمونه نماد بارز در این زمینه است.

علاوه بر منافع گسترده اقتصادی روسیه در تعامل با ایران، این کشور در پرونده هسته ای نیز به دلیل دوری ایران و غرب، همواره نقش واسط را بازی کرده و توانسته از هر دو طرف و مشخصاً از تهران امتیاز ستانده است.

چین: بازار بزرگ ۷۵ میلیونی ایران، به طور ویژه ای در اختیار چینی هاست. هر چند سایه اقتصاد چین بر همه جهان سنگینی می کند ولی در ایران، شرایط خاص تر است، چه آن که چین، با بهره گیری از شرایط تحریم ایران، پول های نفت ایران را نزد خود نگه داشته و به جای آن، کالای چینی به ایران می دهد تا اصطلاح" بنجل های چینی" وارد ادبیات محاوره ای ایرانیان شود! این در حالی است که اگر شرایط تحریم ها نبود، می شد دلار گرفت و با آن، کالاهای بهتر از سایر نقاط جهان خرید.

از نظر سیاسی نیز، وجود پرونده هسته ای ایران در شورای امنیت و عضویت دائم چین در این شورا، باعث شده، چینی ها از موضع قدرت با ایران برخورد کنند و سوء استفاده ای اقتصادی را تابعی از این وضعیت سیاسی نمایند.

هند: این کشور هنوز از معدود خریداران نفت ایران است ولی در شرایط تحریم، به جای آن که پول نفت وارداتی را به ارز رایج جهانی (دلار) پرداخت کند، " روپیه" می دهد و لذا ایران ناگزیر است، با روپیه هندی، از همان هند، خرید کند. بدین ترتیب، پولی که هند بابت نفت ایران می دهد، در اقتصاد ملی اش باقی ماند که امتیازی تاریخی برای هند محسوب می شود.

اگر تحریم ها برداشته شود، هند از این فرصت بی نظیر اقتصادی که احتمالاً تکرار ناپذیر نیز خواهد بود، محروم می ماند.

البته این فهرست، می تواند مفصل تر از این باشد ولی کشورهای ۹ گانه فوق، بیشترین نگرانی را از بهبود جایگاه بین المللی ایران دارند.

با توجه به این واقعیت که بهبود روابط ایران و غرب و مشخصاً آمریکا، دشمنان جدی و متعددی دارد و قطعاً هر کدام از آنها و به ویژه اسرائیل، خواهند کوشید با لابی های فراوان، مانع از تنش زدایی شوند، از هم اکنون می توان پیش بینی کرد که روند دیپلماسی تنش زدا، با سختی های زیادی همراه خواهد بود و اینجاست که درایت دو طرف اصلی ماجرا، می تواند نقش آفرین باشد. روابط ایران و غرب، اگر منطقی و بر پایه احترام متقابل باشد، قطعاً به سود هر دو خواهد بود، هر چند کشورهای" غیر" ، از آن ناخرسند باشند.