خداحافظی با مدیریت نشسته
«هشت سال»؛ این صرفا یک عدد برای شمارش روزهای تقویم جلالی نیست بلکه روزهای تلفشده یک ملت است که بهپای برجامی سوخت که شالوده آن «به انتظار بیگانه نشستن» بود. هرچند جبران خسارت مدیریت حدود سه هزار روز کشور گذشته حالاحالاها قابل جبران نیست، اما مگر میشود دست روی دست گذاشت و به انتظار دیگران نشست؟
«هشت سال»؛ این صرفا یک عدد برای شمارش روزهای تقویم جلالی نیست بلکه روزهای تلفشده یک ملت است که بهپای برجامی سوخت که شالوده آن «به انتظار بیگانه نشستن» بود. هرچند جبران خسارت مدیریت حدود سه هزار روز کشور گذشته حالاحالاها قابل جبران نیست، اما مگر میشود دست روی دست گذاشت و به انتظار دیگران نشست؟ حال که تفکر با اصالتی از جنس انقلاب سیاسی ۵۷ بر کشور حاکم شده و بنای احیای آرمانهای «مردمیترین انقلاب عصر حاضر» را دارد، باید امیدوار بود و صدالبته انتظار تحول داشت. این تحول میسور نیست مگر با کار جهادی که گامهای آن همزمان با گام دوم انقلاب در حال برداشته شدن است.
سید ابراهیم رئیسی، رئیس منتخب قوه مجریه، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی و غلامحسین محسنیاژهای، هرکدام کارنامهای در حوزه «اقدام جهادی» دارند که چشمانداز کشور در حوزه حل جهادی مشکلات کشور و به حالت بازگرداندن وضع معیشتی مردم را روشن میکند. این روزها نیز رؤسای قوای سهگانه در تلاش برای حل مشکلات مردم هستند و به نظر میرسد ابتدا به ساکن بنا دارند این انگاره عمومی را اصلاح کنند که «بنای اداره کشور با گفتاردرمانی» ندارند و صدالبته اعتقادی هم به آن ندارند از این جهت کمر همت بستهاند و بنا دارند از پشت میز یا از زیر اتاقهای آب و برق و گازدار و خنک مشکلات بیآبی و بیبرقی و دیگر مشکلات مناطق مختلف ایران عزیز را حل کنند.
رئیس جدید قوه قضائیه که چند روزی است با شعار ادامه تحول بر این منصب تکیه زده، آخر هفته گذشته عازم یکی از استانهای محروم کشور یعنی ایلام شد تا طبق سنت مرسوم، از اتاق شیشهای خود بیرون بیایید و از نزدیک با مشکلات متعددی که مردم در محکمهها با آنها دستبهگریبان هستند برخورد داشته و منتظر نامه، فکس و تلفن نباشد. همچنین رئیس مجلس نیز روز جمعه در مرکز دیسپاچینگ ملی برق حضور یافت تا از نزدیک از روند اوضاع توزیع برق مطلع شود البته در این بازدید رضا اردکانیان وزیر نیرو نیز حضور داشت؛ پیش از این نیز قالیباف به صورت سرزده از یکی از مراکز واکسیناسیون بازدید کرده بود. علاوه بر این رئیسجمهور منتخب کشورمان که تا چند روز آینده راهی پاستور خواهد شد تا فصل جدیدی در این نهاد مهم اجرایی کشور آغاز شود، روز جمعه با حضور سرزده در آسایشگاه جانبازان امام خمینی (ره)، ضمن عیادت از جانبازان قطع نخاع، با آنان دیدار و گفتوگو کرد. این مدیران ترجیح دادهاند به جای تکان خوردن پرچم پشت سرشان با باد سرد و روحافزای کولر در روزهای گرم دفترهای کار خود را از پشت میزها به مراکزی منتقل کنند که بخشی از دغدغه مردم را شکل دادهاند و یا بر خود لازم دانستهاند که به میان مردم بروند به خصوص آنهایی که تا حدودی رنگشان برای برخی مدیران نااهل کمرنگ شده است. سادهترین تعریفی که میتوان از مدیریت جهادی ارائه داد این است: «تلاش بیوقفه در بهکارگیری مؤثر و کنترل فعالیتهای افراد، مبتنی بر مبارزه در تمام عرصههای علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و… با نیت الهی، جهت نیل به اهداف والای جامعه و رفع موانع موجود.» در حقیقت مدیریت جهادی کلیدواژهای است که تقریبا یک دهه است وارد دایره لغات بخش اجرای و سیاسی کشور شده است، مقام معظم رهبری که سال ۱۳۹۳ را سال «اقتصاد و فرهنگ باعزم ملی و مدیریت جهادی» نامیدند بارها بر کار و مدیریت جهادی تأکید فراوان داشته و آن را از شاخصههای مسئولیت در نظام اسلامی دانستهاند.
درواقع «مدیریت جهادی» در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب نه یک شعار که هویت اصلی مدیریت نظام است. ایشان شاخصههایی را نیز برای مدیریت جهادی مطرح کردهاند که میتوان اینطور برشمرد: توکل بر خدا، خودباوری و اعتمادبهنفس، دشمن شناسی، دوری از اختلافات، کارآمدی، استفاده از امکانات و ظرفیتها، نگاه نقادانه، حرکت مبتنی بر علم و درایت، همت همراه باانگیزه خدمت و درنهایت عزم ملی و نقش پررنگ مردم در منظومه مدیریتی. میتوان تفاوت اصلی مدیریت جهادی را با سایر نظامهای مدیریتی در پیشفرضها و مبانی فکری و عقیدتی آن دانست. در حقیقت در این شکل از نظام مدیریتی، احکام دین مبین اسلام به عنوان راهبردی برای زندگی و شاخصی برای سنجش حیات مطلوب در نظر گرفتهشده و هدف این نظام مدیریتی، پیادهسازی ارزشها در جامعه به منظور تبدیل آنها به کیفیت زندگی است. مدیریت جهادی با مصرفگرایی، اشرافی گری، سستی، تنبلی، بیحالی و انحراف از مسیر آرمانگرایی ایمانی، تغایر داشته و بلکه با آن مبارزه میکند؛ درحالیکه در شیوههای مدیریتی دیگر که عمدتاً محصول فرهنگ سرمایهداری است، جامعه به سمت مصرفگرایی، اشرافیت، بیعدالتی، اصالت لذت و انحراف از آرمانهای انسانی، سوق داده میشود در چنین شرایط شکاف عمیقی بین مدیران و مردم و درعینحال بین مدیران در ردههای مختلف ایجاد میشود به طوری که یک وزیر شاید به سختی بتواند از رئیسجمهور وقت ملاقات بگیرد!
مدیریت جهادی درواقع سبکی برخاسته از تفکر بومی و متناسب با مقتضیات فرهنگی و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران است که نمونه والا و ناب آن را میتوانیم در جنگ تحمیلی هشتساله مشاهده کنیم که چطور ترکیب معنویت و بعد اجرایی سربلندی را به ارمغان آورد و حتی یک وجب از خاک کشور در دست دشمن به امانت نماند. اگر همین ترکیب در سایر بخشهای اجرایی کشور نیز رواج پیدا کند و مدیران در ردههای مختلف با عزم و اراده توأم با معنویت با تلاش به دنبال حل مشکلات و درعینحال جهش ایران باشند در اینجاست که حتما میزهای مدیریت از ساختمانها خارج و به قلب بحران و مشکلات منتقل شده و درعینحال ارتباطات غیرمستقیم طول و طویل محدود و در مقابل ارتباطات مستقیم و صریح ترویج پیدا خواهد کرد.بههرروی باید به انتظار نشست و دید که مشکلات کشور با «به انتظار دیگران نشستن» حل نمیشود و باید به جای «عصای لرزان دیگران» دستها روی «زانوی قوی خودی» گذاشت و مشکلات را حل کرد. مشکلاتی که اگر گره آن در داخل هم نباشد، راهحل آن در داخل است و باید بافکر و کار جهادی آنها را از سر راه برداشت.
ارسال نظر