به‌ زودی شاهد مناظرات تلویزیونی در سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری خواهیم بود؛ تجربه‌ای موفق که چندی است در آستانه رقابت‌های انتخاباتی از رسانه ملی در مقابل ده‌ها میلیون بیننده انجام می‌گیرد؛ بهترین شیوه و ابتکار عملی که برای شناخت نامزدهای انتخاباتی می‌توان از آن سخن گفت. هر یک از طرف‌های مناظره در این برنامه جذاب، علاوه بر نوع حرکت، ظاهر، پوشش، لباس و حتی نحوه عکس‌العمل‌های خود، توانمندی فکری، علمی، تجربه و سوابق مدیریتی و سیاسی خود را در معرض افکار عمومی قرار می‌دهند. طرف‌های مناظره در این رویارویی استثنایی تحت گدازه‌های یک‌سلسله پرسش‌های کلیدی قرار می‌گیرند و نشان می‌دهند که در این مسئولیت خطیر به اصطلاح چندمَرده حلاج‌اند.

برخلاف آنچه گاه از زبان این و آن گفته می‌شود، این‌گونه مناظرات را نمی‌توان به هیچ وجه امری صوری و نمایشی به شمار آورد. مناظرات انتخاباتی در واقع، محل تقاطع تعدادی راه‌های ارتباطی است که اندیشه‌های متفاوت و گاه متعارض را در خود جریان می‌دهد؛ امکانی است فراهم برای ظهور و بروز سیاست‌ها، دیدگاه‌ها، نگرش‌ها و به نقد کشیدن گفته‌ها و پاسخ‌های نامزدهای انتخاباتی؛ آن‌هم بدون هیچ‌گونه تعارف و مجامله‌ای. از رهگذر این امکان، می‌توان نقاط ضعف و قوت مردان سیاست را هرچه بیشتر شناخت و به طور نسبی با شخصیت آنها آشنا شد. در جریان این مناظرات، نامزدها همه توان خود را در جهت معرفی قابلیت‌ها، طرح‌ها و برنامه‌ها و بیان انواع و اقسام ادعاهای خود به کار می‌گیرند. مخاطب نیز با آرامش کامل و در تفکری نقادانه، عیار آنها را می‌سنجد و آگاه می‌شود که رقبای انتخاباتی چه چیز در چنته دارند؛ ادعاها و اظهاراتشان واقعی است یا اساساً خیالی و بی‌پایه است. 

نقش مهم و اثربخش مناظرات بین رقبای انتخاباتی را در اذهان عمومی نمی‌توان از نظر دور داشت. شاید هیچ چیز دیگر در اثربخشی، جای مناظره‌های انتخاباتی را نگیرد. شعاع نفوذ و مقبولیت آن در جامعه کم نیست. حتی آنهایی که در شرایط عادی چندان اقبالی به مسایل سیاسی نشان نمی‌دهند، در آستانه انتخابات با علاقه سعی در پیگیری این مناظرات را دارند. عده‌ای هم اگر به لحاظ شرایط شغلی فرصت پیگیری آن را پیدا نکنند، دست‌کم اخبار مربوط به آن را از نظر می‌گذرانند.

در اهمیت مناظرات انتخاباتی همین بس که ضمن کاهش ریخت و پاش‌های مالی در امر تبلیغات، موجب افزایش سطح رقابت در میان نامزدها و جناح‌های سیاسی و ایضا شورآفرینی و گرم شدن فضای انتخابات و افزایش مشارکت سیاسی مردم می‌شود؛ و همین امر است که بر حساسیت فوق‌العاده این مناظرات افزوده و اهمیت آن را در منظر عمومی دو چندان کرده است.

طبیعی است ممکن است کسی یا کسانی در این مناظرات بیشتر بدرخشند که از قدرت سخنوری برخوردار باشد و یا با هنر تردستی کلامی، بازی با احساسات، شگردهای ترغیب‌کننده، تمهیدات بلاغی و استفاده از انواع مغالطات، هنرهای زبانی، و خلاصه اینکه با طرح نکات انحرافی، جایی در افکار عمومی باز کرده باشند. عده‌ای از مخاطبان نیز مقهور امواج کلامی همین افراد قرار بگیرند و ناخواسته جذبشان می‌شوند. البته این به سهم خود خطری است که جریان مناظرات انتخاباتی را پنهان و آشکار تهدید می‌کند. متاسفانه در ادوار گذشته نیز شاهد چنین مناظره‌های پرحاشیه بوده‌ایم و پیامدهایش را کمابیش آزموده‌ایم. اگرچه در بیان نقش و جایگاه مناظره‌های انتخاباتی تعابیر بلند و ستایشگرانه‌ای را می‌توان عرضه داشت، اما در عین حال از این زاویه که بنگریم مناظرات انتخاباتی ممکن است به تعبیر فیلسوف گفتگو ـ سقراط ـ علاوه بر چهره مثبت، یعنی آشکارسازی اشیا و امور، چهره‌ای منفی، یعنی قدرت پنهان‌سازی را نیز در بر داشته باشد که نباید در فرایند کلی از آن غافل بود.

مناظره‌های انتخاباتی می‌تواند دلالت‌کننده و از نظمی منطقی برخوردار باشد، همین‌طور برعکس، می‌تواند در شرایطی بی‌نظم و مخدوش‌کننده نیز باشد. به طوری که زاویه انحرافی در روند مناظرات ایجاد کند. افلاطون در دفتر هفتم کتاب «جمهوری» از زبان سقراط می‌نویسد: «گفتم مگر نمی‌دانی که امروز مناظره دچار چه عیب بزرگی است؟ گفت کدام عیب؟ گفتم بی‌نظمی در آن رخنه کرده است. گفت: راست است.»1

به گفته سقراط چنین فنی (فن مناظره) که اصل همه دانش‌ها و علوم شناخته می‌شود، این خاصیت را دارد که دستاویز رندان و بازیگرانی قرار گیرد که صرفا سودای مجادله و مشاجره را در سر می‌پرورانند. اینان به جای اینکه فن مناظره و گفتگو را وسیله تبیین نظرات و اندیشه‌های خود به شمار آورند و از آن رهگذر اذهان را روشنگری کنند، آن را وسیله مجادله و مشاجره، هوچى‌گرى و فریبکارى و غلبه بر طرف مقابل می‌انگارند. مرزهای اخلاقی را برای نیل به مقاصد ناشایست خود درمی‌نوردند و صحنه مناظره را وسیله تصفیه‌حساب‌های سیاسی، جناحی و شخصی خود قرار می‌دهند. بدین‌سان این مناظره‌کنندگان بهترین و کاراترین روش را در فضای جامعه با بدترین هدف می‌آلایند. حال آنکه گفتگو و فن مناظره را با مجادله و مشاجره چه کار؟ میان این دو کمترین نسبت و مشابهتی نیست. یکی به ضلالت رهنمون است و دیگری به هدایت. یکی با منطق و استدلال همراه است و دیگری با جدل و عصبیت.

نتیجه اینکه، اجرای مناظره‌های انتخاباتی به لحاظ حساسیت امر باید با منتهای مراقبت و جدیت و به دور از هر گونه حب و بغض جناحی صورت پذیرد و الا ضمن بی‌نظمی در فضای اجتماع، نتیجه مطلوب از این رهگذر حاصل نخواهد شد.