شهادت: ۱۳ دی ۱۳۹۸ / ترور: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
اسفند 99 سعید لیلاز با محمدجواد ظریف ذیل پروژهای با عنوان تاریخ شفاهی دولت حسن روحانی و زیر نظر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به گفتوگو نشستند. مصاحبهای که اولین انتشارش در رسانه وابسته به سعودی رخ داد که عمق نفوذ و ضعف امنیتی و نظارتی در آن مجموعه را نشان میدهد. اما با عنایت به محتوای صحبتهای آقای ظریف، اولویت اول، پرداختن به اصل بحث، فارغ از رسانه منتشرکننده است. صرفا یکی دو فراز از صحبتهای محمدجواد ظریف را واکاوی میکنم تا مشخص شود شهادت حاج قاسم در تاریخ 13 دی 1398 رخ داد ولی ترور ناجوانمردانه او در 5 اردیبهشت 1400 رسانهای شد!
اسفند ۹۹ سعید لیلاز با محمدجواد ظریف ذیل پروژهای با عنوان تاریخ شفاهی دولت حسن روحانی و زیر نظر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به گفتوگو نشستند. مصاحبهای که اولین انتشارش در رسانه وابسته به سعودی رخ داد که عمق نفوذ و ضعف امنیتی و نظارتی در آن مجموعه را نشان میدهد. اما با عنایت به محتوای صحبتهای آقای ظریف، اولویت اول، پرداختن به اصل بحث، فارغ از رسانه منتشرکننده است. صرفا یکی دو فراز از صحبتهای محمدجواد ظریف را واکاوی میکنم تا مشخص شود شهادت حاج قاسم در تاریخ ۱۳ دی ۱۳۹۸ رخ داد ولی ترور ناجوانمردانه او در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ رسانهای شد!
«من دیپلماسی را بیشتر برای میدان هزینه کردم، تا میدان برای دیپلماسی هزینه شده باشد» این شاهبیت مطالبی است که در نظر داشت دوگانه مرد میدان و مرد دیپلماسی را جا بیندازد؛ درحالیکه نقطه مقابل مرد میدان، مرد دیپلماسی نیست! بماند بقیهاش …
در دنیای امروز، بحث ترور، بحث اراده است نه توانایی؛ رفیق اگر رفیق بود نمیگذاشت حاج قاسم، هزینه دیپلماسی شود؛ نمیگذاشت این اراده در دشمن شکل بگیرد تا ۱:۲۰ شب جمعه بغداد تا ابد برای وطنپرستان ایرانی و هر آزادهای در دنیا غم عالم را تداعی کند. اصلا اینها پیشکش، رفیق بعد از رفتن رفیق، خودش را سرزنش میکند که رفیق نیمهراه بوده؛ که جامانده؛ که بدهکار اوست چون نتوانسته مانع رفتنش شود؛ نه آنکه بگوید: «تقریبا در طول کار من هیچ زمانی نتوانستم به فرمانده میدان بگویم اینکار را بکن که به آن نیاز دارم اما تقریبا هر بار که برای مذاکره رفتم شهید سلیمانی بود که میگفت میخواهم این نکته را بگیری و بخواهی…»
نه؛ آقای ظریف اجازه دهید نپذیریم که رفیق حاج قاسم بودید؛ خواسته یا ناخواسته بار شکست دیپلماسی را متوجه مرد میدان کردید و در درس مردانگی و مروت، قبول نشدید. رفیق رنگ رفیق میگیرد؛ رفیق، حاج قاسم بود که بهواسطه همراهی با امثال شما از زید و عمرو داخلی حرف میخورد ولی با لبخند جواب میداد. رفیق، آن کسی بود که میدانست جنتلمنهای پشت میز مذاکره که شما باافتخار دستبهدستشان سپردید، تروریستهایی هستند که دستش را در فرودگاه بغداد قطع میکنند؛ اما هیچگاه پشت شما را خالی نکرد و به اذعان خودتان در مصاحبههای پیشین با هماهنگی پیش میرفت. رفیق، شهید سلیمانی عزیز ما بود که با تقویت محور مقاومت، دست شما را برای مذاکره پر کرد؛ که آن را هم نتوانستید نقد کنید. او جان خود را هزینه کرد که هم میدان، جان بگیرد هم دیپلماسی احیا شود، اما امروز متهم است که دیپلماسی، هزینه میدانداری او را داده است؛ اف بر این روزگار و اف بر این رفاقت.
البته این نگاهها، ناسپاسیها و قدرناشناسیها برای ما حیرتآور نیست؛ ماه مبارک رمضان و لیالی قدر نزدیک است؛ ایام شهادت امیرمؤمنان در پیش است؛ وقتی دستگاه رسانهای معاویه توانسته است جا بیندازد که علی علیه السلام نماز نمیخوانده، دیگر جابهجایی هر شهید و جلادی و هر ظالم و مظلومی و هر مهاجم و مدافعی متصور است. اشتباه نشود؛ نیت خوانی نمی کنیم؛ به کسی برچسب خائن و امثالهم هم نمیزنیم اما بیتفاوتی نسبت به مظلومیت حاج قاسم، عین ظلم است و ما در لشکر ظالمان به سردار دلها قرار نمیگیریم. امیدوارم هرچه زودتر افرادی که از سر جهالت به آن شهید مظلوم، ظلم کردند، جبران کرده و از درگاه ایزد منان طلب مغفرت کنند.
«من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا» هر کس طالب عزت است، بداند کل عزت از آن خداست. حاج قاسم، عزتش را از خدا گرفته و کسی هم نمیتواند این عزت را از او سلب کند.
خدا ما را قدردان خون شهیدان به خصوص سیدالشهدای مقاومت قرار دهد.
ارسال نظر