در سایه معادلات منطقهای شکل گرفت
شکست های مداوم عربستان از ایران
تا کنون عربستان در برابر این نفوذ ایران چه کاری از پیش برده است؟ چه بخواهیم چه نخواهیم باید بگوییم هیچ. ریاض نه برای کوتاه مدت، نه برای میان مدت و نه برای طولانی مدت هیچ سیاستی برای مهار توانایی ها و نفوذ ایران در منطقه نداشته است.
به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانی، چرا سیاست خارجی عربستان از بیش از سه دهه گذشته تا کنون ناکام بوده است؟ شاهد این شکست ها را در عراق و سرزمین شام، حتی در بحرین و یمن شاهدیم که در هیچ کدام ریاض هیچ موفقیت کامل و نهایی ای به دست نیاورده است. سه دلیل مهم برای این ناکامی وجود دارد. اول از همه ضعف نظامی، این بدان معنا نیست که توانایی های نظامی عربستان به معنای کلمه ای و حرفی آن ضعیف است، بلکه بر عکس، توانایی های نظامی عربستان قوی تر از هر زمانی است، عربستان از سلاح های هوایی و دفاعی ای بهره می برد که در منطقه بهترین هستند، اما با این حال توانایی نظامی کلی اش نسبت به حجم جغرافیایی و دموگرافیک و اقتصادی آن کوچک است. همچنین نقش منطقه ای که این توانایی های نظامی می بایست ایفا کنند و مسئولیت هایی که بر عهده دارند نیز ناچیز است. به عبارت دیگر فاصله بسیار بزرگ دولت با توانایی های نظامی اش سبب شده تا سیاست خارجی عربستان توانایی مانور نداشته باشد، برای همین است که عربستان برای حل مشکلات منطقه ای نمی تواند به فکر استفاده از گزینه نظامی باشد بلکه همیشه به فکر راه حل سیاسی حتی در جاهایی که طرف خارجی اقدام به تجویز گزینه نظامی کرده، بوده است.
دلیل دوم که با دلیل اول نیز ارتباط دارد، اعتماد بی حد و حصر به سیاست موازنه ای است: حفظ موازنه های قدرت و موازنه های مصالح. شاهدیم که عربستان همیشه ترجیح می داده که خود طرفی در موازنه های مصالح باشد در حالی که هیچ گاه خود بخشی از معادله موازنه های قدرت در منطقه نبوده است.
در این زمینه می توان مثال های بسیاری زد. مثلا صدام حسین یک سال قبل از حمله عراق به کویت پیشنهاد امضای توافق نامه دفاعی مشترک میان عربستان و عراق داد. ارائه طرف این پیشنهاد و حمله ای که بعد از آن به کویت شد نشان می دهد که صدام حسین خود تصمیم به جنگ با کویت را گرفت و برای این کار می خواست از جانب عربستانی ها مطمئن شود که با آن هیچ گاه رو در رو نخواهند شد و حتی نیروهایشان را از کویت خارج خواهند کرد. اکنون با گذشت ۲۳ سال روشن شده است که صدام مرتکب خطایی محاسباتی شد، شاید اکنون شاهد این موضوع دیگر وجود نداشته باشد اما می بینیم که وی در معادلات موازنه های منطقه ای اشتباه محاسباتی کرد و گمان می کرد که در صورتی که عربستان و کشورهای شورای همکاری را در برابر دیوار بلند قرار دهد، می تواند موازنه های قدرت را در منطقه به سود خود تغییر دهد. اما به این نکته توجه نکرد که با این کار با مصالح استراتژیک امریکا برخورد خواهد کرد و آن کشور برای حفظ توازن منطقه ای به سود خود علیه آن وارد عمل خواهد شد. همان طور که دیدیم امریکا حاضر شد جهان را در برابر معادلات جدید منطقه ای قرار دهد به صرف این که معادله به ضررش رقم نخورد.
اگر چه تطابق معادله ها همیشه غیر ممکن است، اما مواضع امریکا و اروپا از بحران سوریه دلیلی دیگری بر این ادعا است. مصالح امریکا در برابر بحران سوریه دقیقا همان مصالح عربستان نیست. این دو تناقضی بر سر سوریه ندارند اما در عین حال نمی توان موضعیت سال ۱۹۹۰ – ۱۹۹۱ را با وضعیت کنونی تطبیق داد، در عین حال بحران سوریه اکنون نیز همان بحران خلیج فارس آن زمان نیست.
ریاض نه برای کوتاه مدت، نه برای میان مدت و نه برای طولانی مدت هیچ سیاستی برای مهار توانایی ها و نفوذ ایران در منطقه نداشته است. عربستان فقط مشغول افزایش توانایی های نظامی خود با خرید اسلحه بوده بدون این که توجه کند چه نیازی به این سلاح ها دارد و قرار است از آنها در کجا و چگونه استفاده کند.
دلیل سوم که باعث شده سیاست خارجی عربستان ناکارآمد شود، سیاستی است که از دهه سی قرن گذشته میلادی بر اساس ظرفیت های محلی و منطقه ای و بین المللی مختلف برای عربستان تعریف شده است. به ویژه بعد از بحران خلیج فارس اول و به طور خاص بعد از حضور همه جانبه ایران در عراق پس از اشغال آن توسط امریکا و سرنگونی حکومت صدام حسین در آن. در طول این مدت سیاست خارجی عربستان همواره مبتنی بر آرام کردم امور دردآور منطقه و آرام کردن مخاطراتی بوده که برخی مواقع حتی منحرف کننده بوده است. مساله ای که باعث شده تا همیشه سیاست خارجی عربستان همیشه در گرو اهداف غیر واقعی باشد، حفظ آرامش و ثبات دائمی در منطقه بر اساس اهداف متناقضی که همیشه به دنبال آن بوده است. در حالی که در بسیاری موارد نیاز بر آن بوده که عربستان با مشکلات مواجه شود و به برخورد با آنها برخیزد.
واقعیت این است که در حال حاضر در منطقه شاهد برخوردی میان ایران با جهان عرب، به ویژه در مشرق عربی هستیم. رهبران ایران همواره می خواسته اند که از ضعف اعراب بهره برداری کرده و در میان آنها نفوذ کنند و به این ترتیب نقش منطقه ای خود را گسترش دهند. این سیاست دقیقا سیاستی است که ایران در عراق و سوریه و لبنان و دیگر کشورهای عربی منطقه دنبال کرده است. تا کنون عربستان در برابر این نفوذ ایران چه کاری از پیش برده است؟ چه بخواهیم چه نخواهیم باید بگوییم هیچ. ریاض نه برای کوتاه مدت، نه برای میان مدت و نه برای طولانی مدت هیچ سیاستی برای مهار توانایی ها و نفوذ ایران در منطقه نداشته است. عربستان فقط مشغول افزایش توانایی های نظامی خود با خرید اسلحه بوده بدون این که توجه کند چه نیازی به این سلاح ها دارد و قرار است از آنها در کجا و چگونه استفاده کند.
منبع: الحیات/ تحریریه دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر