اخوانالمسلمین مصر و فرصت تاریخی
در حالی یک سال از انتخاب محمد مرسی به ریاست جمهوری مصر می گذرد که این کشور همچنان شاهد خشونت و ناامنی است و بیش از ۴۰ حزب و گروه سیاسی طی فراخوانی خواستار حضور تظاهرات ضد دولتی در ۳۰ژوئن شدند.
به گزارش پارس به نقل از فارس، با گذشت یک سال از پیروزی محمد مرسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر، این کشور هر از گاهی شاهد خشونت و ناآرامی بوده که به درگیری بین موافقان و مخالفان انجامیده و قربانیانی نیز به همراه داشته است.
در ابتدا باید به ریشه های اصلی این اعتراضات اشاره کرد، مطالباتی که بدان پاسخ داده نشده است. مردم مصر از انقلاب ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ یک سری خواسته هایی داشتند که بر این باورند تاکنون عملی نشده و عدم پاسخ گویی این خواسته ها، اعتراضات مردمی را به بار آورد. نظرسنجی ها از عملکرد مرسی نیز شاهدی بر این مدعاست.
نتایج نظرسنجی که مرکز بصیره به مناسبت نخستین سالروز ریاست جمهوری مرسی بعمل آورده است، نشان می دهد که میزان موافقان عملکرد مرسی به ۳۲ درصد کاهش یافته است در حالی که این رقم در اواخر یازده ماهه ریاست جمهوری وی ۴۲ درصد و در یکصد روز نخست ریاست جمهوری مرسی نیز ۷۸ درصد بوده است.
محقق نشدن اهداف انقلاب و عدم پاکسازی عناصر رژیم سابق
یکی از اهداف اصلی این انقلاب، نهادینه کردن اهداف انقلاب و نیز مبارزه با عناصر رژیم سابق بود. در این زمینه مرسی اقدامات قابل توجهی انجام نداده است و بازماندگان رژیم سابق همچنان مناصب قدرت را در دست دارند و حتی سریال محاکمه مبارک و فرزندان وی نیز از یک روز به روز دیگری موکول می شود و تلاش هایی برای فرار دیکتاتور از محاکمه چه در داخل و نیز کشورهای منطقه صورت می گیرد.
در واقع مشکل اخوان در این است که راه تعامل و همکاری با گروههای انقلابی را که از شعارهای اصلیشان بوده و بارها در سخنان محمد مرسی رئیس جمهور این کشور بدان تاکید شد، در پیش نگرفت و کار به جایی رسید که نیروهای انقلابی برای نشان دادن اعتراضات خود به وضع موجود چاره ای جز کشاندن این تظاهرات به کف خیابان ها ندیدند.
عدم مبارزه جدی با مشکلات اقتصادی و فقر
علاوه بر تعلل در پاکسازی عناصر رژیم سابق و نیز بی توجهی و عدم تعامل با نیروهای انقلابی می توان به موضوع اقتصادی و عدم مبارزه جدی دولت با پدیده فقر در این کشور نیز اشاره کرد.
بیش از ۲۵درصد مردم با فقر دست و پنجه نرم می کنند، که در این زمینه شاهد تلاش جدی از سوی مرسی نبودیم و مردم احساس می کنند که تداوم ناامنی و اعتراضات نیز مزید بر علت شده و به درآمد و کسب و کار آنها آسیب جدی وارد کرده است و علاوه بر آن تلاش جدی نیز از سوی مسئولان کشور برای جذب سرمایه گذاری خارجی و نیز فعالیت توریسم که اقتصاد این کشور بر آن تکیه دارد، صورت نگرفته است.
کم تحرکی و عدم تغییرات جدی در عرصه سیاست خارجه
در زمینه تعاملات این کشور با کشورهای منطقه و موضوعات منطقه ای نیز انتظار عمومی این بود که مصر بعد از انقلاب بتواند جایگاه گذشته مصر خود را در منطقه بار دیگر و پس از دهه ها حاکمیت حاکمان سابق مصر به آن باز گرداند.
در زمینه سیاست خارجی نیز این کشور سیاست مستقلی پس از دوران مبارک در پیش نگرفته است در واقع سیاست خارجی این کشور تبدیل شده به بازتابی از خواسته های آمریکا از این کشور در منطقه که در حفظ امنیت کامل اسرائیل نمود پیدا می کند. به نظر می رسد واشنگتن در قبال یک سری کمک های نظامی به مصر خواهان ارائه برخی تعهدات از قاهره است که در راس این تعهدات ادامه معاهده صلح با رژیم صهیونیستی و حفظ امنیت این رژیم است.
در واقع مردمی که انقلاب بزرگ مصر را رقم زدند و خواهان گام های بلندی از سوی مرسی و اسلامگراها برای تحقق اهدافشان بودند اکنون احساس می کنند که این اهداف نه تنها محقق نشده است بلکه این امر باعث شد که گروههای انقلابی حتی جلوی یکدیگر و مرسی قرار گیرند و ترس از آن می رود که این سیاست به شکاف و تعمیق هر چه بیشتر مردم و جریان های سیاسی این کشور بیانجامد. مثلا اگر به موضع این کشور در قبال سوریه نگاهی بیاندازیم در می یابیم که مصر نتوانسته نقش مستقلی را در سیاست خارجی در پیش بگیرد. این کشور در ابتدا در حل بحران سوریه پیشنهاد کمیته چهارجانبه متشکل از ایران، عربستان، ترکیه و مصر را داد ولی بعد از آن با تغییر ۱۸۰درجه ای در موضع ای غیرمنتظره خواستار قطع روابط دیپلماتیک با سوریه شد. این موضع گیری نشان می دهد که سیاستمداران مصری سیاست مستقلی را در قبال بحران های منطقه و نیز عرصه بین المللی ندارند.
تلاش جدی برای جبران خطاهای گذشته
بنابراین ضروری است اخوان المسملین و جریان اسلامگرا که بعد از سالها قدرت را در مصر بدست گرفته با بهره گیری از این فرصت تاریخی در صدد جبران خطای گذشته در اسرع وقت برآید و با یک گام بلند و تعامل با جریان های معارض و انقلابی در حل مشکلات این کشور بزرگ و تحقق اهداف انقلاب گام بردارد چرا که در غیر این صورت عواقب غیرقابل پیشینی در انتظار این کشور خواهد بود که در آن صورت مردم، تمامی گروهها هم جریان معارض و هم جریان حاکم هر دو زیان خواهند دید و کشور به سوی سرنوشتی نامعلوم سوق پیدا خواهد کرد.
ارسال نظر