فقط اصولگرایان بخوانند!
اصولگرایان پس از انتخابات ریاست جمهوری بین دو راه مخیر شدهاند؛ آنان هم میتوانند مانند بسیاری از اصولگرایان بگویند که پیروز ۲۴ خرداد اصولگرایان بودهاند و حسن روحانی از باب اصولگرایی برنده انتخابات شده و خیال خود را راحت کنند و بروند دنبال رایزنی کابینه و… یا اینکه بپذیرند شکست خوردهاند و به دنبال آسیبشناسی برای آینده باشند.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، تابناک ادامه داد: در مورد فرض نخست سخنی باقی نمی ماند اما اگر اصولگرایان بپذیرند که شکست خورده اند، باید از همین اکنون به دنبال احیای خود برای رقابت بعدی باشند. در این تلاش شاید مهم ترین کاری که آنان باید بکنند، این است که بیاموزند بدون رانت های حکومتی باید با رقبای خود توان مقابله داشته باشند.
سال هاست که اصولگرایان به استفاده از رانت های گوناگون حکومتی عادت کرده اند؛ رسانه های مکتوب و مجازی، دیداری و شنیداری بدون هیچ هزینه و ترسی از عقوبت رفتار و گفتارشان، در اختیار آنان است. فراگیرترین رسانه کشور یعنی صدا و سیما به اصطلاح مناظراتی را برگزار می کند که دو طرف مناظره اصولگرایانی هستند که درباره اصلاح طلبان سخن می گویند! به منابعی دسترسی دارند که دیگران یا رقبا به آن دسترسی ندارند و برای پیشبرد کارهایشان از مراجع و مقامات هزینه می کنند. نقل قول درست و نادرست می آورند تا رقیب را منکوب کنند و سازمان هایی هم هستند که بودجه خود را که از بیت المال است در اختیار آنان می گذارند. حکایت سازمان تبلیغات اسلامی در انتخابات اخیر نزدیک ترین گواه این واقعیت است. تریبون های گوناگون عمومی به نفع اصولگرایان سخن می گویند و نهادهای دیگر هم به گونه گون در اختیار این جناح هستند.
اصولگرایان باید اکنون از خود بپرسند که وقتی با در اختیار داشتن این همه امکانات از رقیب خود شکست می خورند، بدون وجود این امکانات به کجا می خواهند برسند؟ اصولگرایان باید از خود بپرسند که به عنوان یک حزب یا یک نیرویی که ادعای اسلامگرایی دارند، می توانند در آینده با یک رقیب جدی بدون وجود کمک و رانت رقابت کنند؟ آیا ایده هایی ناب برای اداره سیاست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد دارند که مردم در قیاس با رقیب، آنان را برگزینند یا نه، آنان همچنان چشم انتظار شورای نگهبان و دیگر نهادهای نظارتی خواهند بود تا از شر رقیب نجات پیدا کنند یا همچنان دنبال شبکه برای فلان سازمان و… باشند؟
اصولگرایان اگر دنبال آینده ای هستند، باید بیاموزند فکر و ایده های آنان مردم را قانع کند که به سمت آنان روی بیاورند و گرنه در بازی بی رقیب، پیروزی هنر نیست!
اصولگرایان باید واقع نگر باشند، شکست را بپذیرند و جرزنی سیاسی نکنند. توهم پیروزی در انتخابات ۲۴ خرداد، مخدری است که موقتا اصولگرایان را تسکین می دهد اما با واقع گرایی و پذیرش شکست باید بدانند که در هشت سال گذشته در مجلس و دولت اسباب نارضایتی مردم را فراهم و مردم را متقاعد به حرکت به سوی تغییر کرده اند. اگر تمایلی به پذیرش این واقعیت نباشد، دو سال و چهار سال دیگر و… بر همین سیاق باید پذیرای شکست های بعدی باشند.
اصولگرایان باید بدانند در دوره هایی که مشارکت حداکثری در انتخابات هست، آنان عموما بازنده انتخابات هستند و تنها در قهر و گوشه نشینی برخی از مردم است که آنان با پای کار آوردن همه نیروهایشان توان پیروزی دارند! مشارکت کم همیشه مورد استقبال اصولگرایان بوده است! چه اینکه در انتخابات ۸۴ و ۸۸ هم اصولگرایان شکست خوردند. در ۸۴ که کاندیداهای آنان شکست خورد و در ۸۸ هم مجبور به حمایت از کاندیدایی شدند که چهار سال پیش از آن فریاد زده بود که اصولگرا نیست! آنان باید از خود بپرسند چرا در مشارکت حداکثری آنان عموما بازنده هستند؟
ارسال نظر