به گزارش پارس ، گزیده گفت وگوی عصر ایران با شمس الواعظین در پی می آید:

* بعد از کناره گیری دکتر عارف و حمایت آقایان خاتمی و هاشمی از حسن روحانی، برای من مسلم شد که آقای روحانی با رای بالا رئیس جمهور آینده ایران خواهد بود. دلیلش هم این بود که مردم ایران پس از کاندیداتوری آقای هاشمی، در سطح و گستره بالایی امیدوار شدند.

* رد صلاحیت هاشمی، ناامیدی زیادی در جامعه ایران ایجاد کرد اما پس از آنکه هاشمی و خاتمی با سیاستی کاملا حکیمانه و با صبر و شکیبایی تا لحظات آخر بازی انتخابات از حسن روحانی حمایت کردند و مدیریت سیاسی بالای خود را با استفاده از شکاف ها (ناتوانی اصولگرایان در اجماع) و غافلگیرکردن حریف (از طریق انصراف عارف) نشان دادند و اعمال کردند، مجددا موجی از امید در جامعه ایران به پا خاست و همین موج که نشانه توانایی اصلاح طلبان در بازی انتخابات بود، روحانی را به پیروزی رساند.

* در پیروزی اصلاح طلبان، البته ندانم کاری محافظه کاران هم نقش چشمگیری داشت. عملکرد محافظه کاران در این انتخابات به گونه ای بود که شخصیت هایی مثل ولایتی و قالیباف و حداد عادل سوختند. هر چند که حداد عادل خودش هم بد بازی کرد. بعد از انتخابات، دو گروه پشیمان شدند: کسانی که رای ندادند و کسانی که اجماع نکردند، یعنی تحریمی ها و اصولگرایان.

* برخلاف انتخابات دوم خرداد ۷۶، من در تفسیر پیام این انتخابات، کمترین نمره را به مطالبه" آزادی های سیاسی" می دهم. مردم به لحاظ سیاسی ناامید بودند. بیشترین نمره متعلق به مطالبات اقتصادی بود و بعد مطالبات معطوف به سیاست خارجی. در حوزه آزادی های اجتماعی هم مردم خودشان به آزادی های لازم دست یافته اند. یعنی بسیاری از مردم اکنون سال هاست دیش ماهواره دارند و مبارزه برای جمع کردن دیش های ماهواره از پشت بام خانه های مردم بی ثمر مانده است. روزانه حدود بیست هزار دستگاه گیرنده ماهواره وارد کشور می شود. این رقم خیلی عجیبی است.

* مردم ما نگفتند که اصل برنامه هسته ای را کنار بگذاریم. من در شبکه های اجتماعی و وبلاگ ها خیلی جستجو کردم ولی هیچ جا ندیدم که کاربران اصل فعالیت هسته ای را نفی کنند. هیچ کس خواستار تعلیق نبود. همه می گفتند چرا در مذاکرات اتمی، بد بازی می کنید. حسن روحانی، هوشمندانه این پیام را از نسل جوان گرفت.

* روحانی در مبارزات انتخاباتی اش همچنین بر نظامی گری در برخورد با مسائل اجتماعی و سیاسی در داخل کشور متمرکز شد. خطابه او در مواجهه با قالیباف، و آن جمله معروفش که" من سرهنگ نیستم" ، بسیار موثر بود. جمله دکتر ولایتی خطاب به سعید جلیلی هم که گفت" دیپلماسی کلاس فلسفه نیست" ، رویکردی اصلاح طلبانه به سیاست خارجی بود که به سود حسن روحانی تمام شد.

* موج چهارم مهاجرت در ایران، در حد بسیار سنگینی، در حال شکل گیری بود. خیلی از مردم و بویژه جوانان به فکر ترک ایران بودند که خوشبختانه این روند با پیروزی آقای روحانی در این انتخابات، متوقف می شود.

* من از ده نمره، شش نمره را به مطالبات اقتصادی می دهم. سه نمره را به مطالبه تغییر سیاست خارجی، یعنی رفع تحریم ها و خروج ایران از انزوای کنونی و یک نمره را به مطالبه" آزادی سیاسی" یعنی کمترین نمره را به درخواست آزادی بیان، آزادی رهبران اصلاح طلب و آزادی زندانیان سیاسی می دهم. تازه همین یک نمره را هم با ارفاق می دهم.

* ضرورت اصلاحات ساختاری، پیام رای مردم به خاتمی و احمدی نژاد و روحانی در شانزده سال گذشته است.

* حکومت باید نیروهای جدید را از بدنه اجتماعی پذیرش کند تا مردم احساس کنند پیامشان در بدنه سیاسی کشور بازتاب یافته و لحاظ شده است.

* سکوت شخصیت سیاسی ای چون هاشمی در قبال رد صلاحیتش، کار هر کسی نبود. خیلی های دیگر اگر در چنان شرایطی قرار می گرفتند، اعتراض می کردند و با ایجاد التهاب در جامعه، مانع از برگزاری آرام و بی درد سر انتخابات می شدند. در حالی که سکوت هاشمی، مانع از ایجاد التهاب سیاسی ای شد که اگر شکل می گرفت، قطعا امروز حسن روحانی رئیس جمهور ایران نبود.

* آقای هاشمی در این انتخابات یک بار دیگر ثابت کرد که یک بالانسر سیاسی پخته و کارکشته است و خوب می داند که در شرایط موجود چطور باید بازی کند که نه جنبش تحول خواه کشور از پیشروی باز بماند و نه نظام جمهوری اسلامی آسیب ببیند و هزینه بپردازد.