بازخوانی یک استراتژی/
چرا اصولگرایان شکست خوردند؟ /وزن کشی عامل شکست اصولگرایان شد
شکست اصولگرایان مطمئن از پیروزی بیشتر ناشی از خود تخریبی و رقابت درون جناحی و سوار شدن اصلاح طلبان بر موج خواب غرور و بی تدبیری آنها و عملکرد منسجم و حرکات به موقع خودشان بود. تا آنجا که شاید بتوان گفت نقش خود روحانی در این پیروزی کمتر به چشم می خورد.
به گزارش خبرنگار سیاسی پارس ، با نظر بر چند انتخابات اخیر ریاست جمهوری بدیهی ترین نکته قابل درک این که هر جا جناحی توانست بر کاندیدای خاصی ائتلاف کند پیروز انتخابات شد. شبیه آنچه که در سال ۸۴ در جناح اصولگرا مشاهده گردید. هر چند که ائتلافی در وقت اضافه بود ولی باز احمدی نژاد را به پاستور فرستاد. آنچه امروز بلای جان اصولگرایان شد وزن کشی سیاسی بود، همان بیماری که در سال ۸۴، زمین بازی را برای اصلاح طلبان لغزنده کرد و
در سال ۸۸ هم خروجی کشاکش بین گزینه های مورد ائتلاف جناحین این بار احمدی نژاد پر جنجال و غوقاسالار که دولتش برگزار کننده انتخابات بود را نتیجه داد.
در انتخابات امسالاز بین کاروان شلوغ داوطلبان ریاست جمهوری تنها صلاحیت هشت تن احراز شد و در نهایت با رقابت شش تن به ۲۴ خرداد رسید. از این بین روحانی که با حرکت جاودان و به جای عارف در کناره گیری به نفع وی نامزد مورد ائتلاف اصلاح طلبان شد توانست به سادگی و بر خلاف پیش بینی ها بر چهار نامزد مورد اختلاف اصولگرایان فایق آید و ریاست جمهوری قطب بزرگ سیاسی دنیا یعنی ایران را بر عهده بگیرد. بدین سان اصلاح طلبان به حاشیه نشسته بار دیگر به متن اداره کشور دعوت شدند.
در پیروزی اصلاح طلبان و شکست سیاسی اصولگرایان چند دلیل عمده می توان برشمرد:
۱- اولین و واضح ترین دلیل شکست اصولگرایان عدم توانایی آنان در ائتلاف بر کاندیدای واحد بود که البته این مشکل بیشتر به دست نامزدها باید رفع می شد و با این تعدد کاندیدا، انتظار ائتلاف با تکیه بر رشد سیاسی حامیان جناح سخت و بعید به نظر می آمد. و نامزدهای اصولگرا هم هر کدام پرده ای از خود بزرگ پنداری دیدشان را بر واقعیت بسته بود.
۲- به تبع آنچه که در بالا ذکر شد این شخصی نگری اصولگرایان نه تنها ائتلاف آنها را مانع شد بلکه یک رقابت نه چندان سالم درون جناحی را سبب شد که به جای حمایت از دیدگاه های اصولگرایی در اداره کشور، در مواردی به تخریب و انتقاد از هم مشغول شدند و بدین گونه نوعی خود تخریبی و واگرایی را به جای همگرایی و کمک به تقویت و تبلیغ جناح موجب شدند.
۳- از نگاه دیگر می توان اینگونه مشاهده کرد که در این چند سالی که احمدی نژاد بر اریکه اجرایی بود فراز و نشیب هایی در اقتصاد، فرهنگ و سیاست رخ داد که دولت نقش اول آنها محسوب می شد. و نتیجه آنکه این رخدادها به پای جناح حامی دولت به اصطلاح اصولگرا نوشته می شد.
اشتباهات اقتصادی که در نتیجه یک جانبه نگری و خود رایی دولت علاوه بر فشار بر مردم تبعات جناحی هم داشت واشتباهات فرهنگی و سیاسی بزرگی که یکی از ستون های آن مشایی و حمایت بی چون و چرای احمدی نژاد از وی بود که هم خود را غرق در باتلاق انحرافی کرد و هم تبعات آن دامن اصولگرایان را گرفت اثری جدی، غیر مستقیم و پنهان بر این انتخابات داشت.
جناحی که هر چند در خیلی موارد خودشان اولین منتقد عملکرد دولت بودند اما خود کرده را تدبیر نبود و ناخواسته حمایت اولیه آنها بخشی از انتقاد منتقدین محسوب می شد. و تا این انتخابات هم تاوان حمایت اولیه خود را پرداخت کردند.
شاید بتوان گفت از بزرگترین دلایل شکست اصولگرایان غیر از عدم ائتلاف آنان همین عملکرد احمدی نژاد به خصوص در سال های اخیر در همراهی بی چون و چرای سیاسی و فرهنگی با حلقه انحرافی و همچنین اعمال شیوه های یک جانبه نگرانه و محکوم به شکست اقتصادی بود.
۴- در نهایت عملکرد واقع بینانه اصلاح طلبان و موقعیت شناسی آنان در هنگامه غفلت و اختلاف اصولگرایان و به خصوص عملکرد هاشمی در این چند سال و به خصوص این انتخابات در کنار حمایت وی و خاتمی از روحانی مزید بر خود زنی های اصولگرایان شد و پیروزی روحانی نزدیک به اصلاحات را تقویت کرد. در راستای عملکرد جناح پیروز تقاضای هوشمندانه و مصرانه آنها از عارف برای کناره گیری به نفع روحانی و پذیرفتن به جا و ماندگار عارف پیروزی روحانی در همین دور را قطعی کرد.
ارسال نظر