کلیدواژههای اصلاح طلبان برای ۲ انتخابات آتی مشخص شد
«نظارت استصوابی»، «دولت بیاختیار» و «هراس افکنی در جهت عدم حضور تندروها در صدر امور»، اینها حربههای نخ نما شدهای است که اصلاح طلبان برای همه انتخاباتها از آن استفاده می کنند.
به گزارش پارس نیوز، دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاست جمهوری سیزدهم در پیش است. انتخابات مجلس کمی نزدیکتر است اما نگاه اصلاح طلبان بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری است که قرار است در سال 1400 برگزارشود. این جریان سیاسی چند وقتی است که انتخابات ریاست جمهوری را نشانه گرفته و در این راستا سناریوهای مختلف خود در حوزههای مختلف را آغاز کرده است. حوزههایی که چندان کسانی که فضای سیاسی کشور را دنبال می کنند با این موارد غریبه نیستند.
«نظارت استصوابی»، «دولت بیاختیار» و «هراس افکنی در جهت عدم حضور تندروها در صدر امور»، اینها حربههای بعضا نخ نما شدهای است که اصلاح طلبان برای همه انتخاباتها از آن استفاده می کنند اما هنر رسانه ای خود را به کار می برند تا با سناریوهای جدید این موارد کهنه را در میان مردم و بخصوص قشر جوان که حافظه تاریخی چندانی ندارند، جانمایی کنند تا به اهدافشان برسند.
اولین استارت اصلاح طلبان برای شروع ماراتن انتخاباتیشان عبور از دولت با کلید واژه «دولت بی اختیار» است. اصلاح طلبان از سویی می گویند که آنها شریک هزینههای دولت نیستند و از سوی دیگر بیان می کنند که دولتی که حامی اش بودهاند و در دو انتخابات ریاست جمهوری اخیر برایش سنگ تمام گذاشتهاند اختیاری نداشته و این تندروها بودهاند که نگذاشتند دولت کار کند.
این هم حربه ای است که اصلاح طلبان همواره از آن بهره بردهاند و روزگاری رئیس دولت اصلاحات برای اینکه در دور دوم ریاست جمهوری بتواند آرای مردم را جمع کند با بغض و مظلوم نمایی عنوان کرد که در چهار سال گذشته نگذاشتند کار کند و مردم را به چهارساله دیگر امید داد. اما این حربه یک ضعف بزرگ در درون خود دارد و آن اینکه اگر فردی که عنان کار را در دست دارد نمی تواند کار کند و آنقدر قدرتمند نیست که جلوی دیگران بایستد چگونه می خواهد مدیریت کند. البته پوشاندن ناتوانی با حمله و متهم سازی رقیب سیاسی حربهای است که بعضا توانسته دل برخی را به دست بیاورد و از همین قرار است که اصلاح طلبان همچنان بر حربههای گذشته خود با رنگ و لعاب جدید اصرار میورزند.
از سوی دیگر موضوع نظارت استصوابی باز هم در جریان اصلاحات در حال تکرار است. اصلاح طلبان نیروهایی خصوصا در مجلس فرستاده اند که عملکردشان به شدت مورد انتقاد جامعه است. حتی خود اصلاح طلبان از آنان به عنوان «دسته چندمیها» یاد میکنند اما حالا که نظارت استصوابی قرار است نمایندگانی که در این چند سال جز جنجالسازی بیهوده و گاهی ریختن آب به آسیاب اپوزیسیون کاری نکردهاند به حساب این افراد رسیدگی کند و در احراز صلاحیت آنها نظر دهد و فیلتری شود برای حضور شایستگان در پارلمان که به جد در دور دهم مورد انتقاد جدی است، اصلاح طلبان با همان حربه قدیمی و نخ نما شده حمله به نظارت استصوابی پا به میدان گذاشته اند.
دوقطبی اعتدال گرایان و تندروها از جمله دیگر حربههای نخ نما شده اصلاح طلبان است. دوقطبی که از دولت یازدهم شروع شد و حالا ادامه یافته است و با برچسب زنی و پروپاگاندا همراه است، هنوز به عنوان یکی دیگر از حربههای اصلاح طلبان به کار گرفته می شود. اصلاح طلبان انواع و اقسام رادیکالیزم سیاسی را در فضای سیاسی علیه رقیب به کار می برند اما دیگران را تندرو خطاب می کنند تا در این جهت به خود وجهه دهند و دیگران را تخریب نمایند. اصلاحات به طور مداوم با برچسب زنی این حربه را به کار می گیرد و هیچگاه این پروژه را متوقف نساخته است.
گام بعدی برای انتخابات ریاست جمهوری مطرح کردن گاه و بی گاه اسامی برخی از شخصیتهای اصلاح طلب برای انتخابات ریاست جمهوری است. این موضوع علاوه بر اینکه موجب وزن دهی و وجهه سازی برای به نیروهای اصلاح طلب می شود، سبب سازماندهی جریان اصلاحات را در این روند نیز هست. چندی پیش بود که «الیاس حضرتی» نماینده اصلاح طلب از «اسحاق جهانگیری» و «محمدرضا عارف» به عنوان دو گزینه ریاست جمهوری 1400 نام برد. دو گزینه ای که به عنوان کاندیدای پوششی و کاندیدایی که به نفع روحانی کنار رفتند، اما این گزینهها اگرچه پیشتر مطرح و کنار رفتهاند اما اصلاحات باید همچنان خود را به عنوان یک مدعی تبلیغ کند تا با وجود همه شکستهای سیاسی و ایدئولوژیک این جناح سیاسی در چند سال اخیر به محاق رانده نشود.
ارسال نظر