از دوستی با صدام تا حکم اعدام و فرار از عراق
عادل عبد المهدی در سال ۱۹۶۸ در پوشش ادامه تحصیلات به فرانسه آمد و یک سال بعد خروج رسمی خود از حزب بعث و اعتقاد به «مارکسیسم» از نوع «مائو تسه تونگ» را اعلام کرد! همین کار باعث شد دادگاهی در بغداد به صورت غیابی او را به جرم «خیانت به وطن» به اعدام محکوم کرده و تابعیت وی لغو گردد.
«عادل عبدالمهدی» سرانجام از سوی برهم صالح به عنوان نخست وزیر عراق بعد از تابستان داغ بغداد و نخستین سکاندار سیاست این کشور در عصر «پسا داعش» معرفی شد. اما به راستی عادل عبدالمهدی کیست و چه ویژگیهایی دارد؟ در این گزارش، فراز و نشیبهای زندگی سیاسی نخست وزیر عراق را تشریح کردهایم.
«عادل عبد المهدی» یکی از برجستهترین فرزندان خانوادههای برژواری و الیگارشی سیاسی عراق است. پدر وی «عبد المهدی حسن آل شبر» از شاخصترین چهرههای معاصر منطقه «لواء المنتفک» واقع در شهرستان «شطره» در استان «ذی قار» بوده و به همین علت در تاریخ سیاسی عراق به «عبد المهدی المنتفکی» مشهور است. عبد المهدی از روحانیون درسخوانده نجف و از شاگردان حضرات آیات «سید محمد تقی شیرازی» (معروف به میرزای ثانی) و «سید هبة الدین شهرستانی» بود و با استفاده از موقعیت خاص عشائری خود از یک طرف و نزدیکی به رهبران دینی عراق از طرف دیگر، جایگاه ویژهای برای خود در جریان قیام سراسری ملت عراق برای مقابله با اشغالگران انگلیسی (موسوم به «ثورة العشرین») ایجاد کرد. در همین راستا عبد المهدی المنتفکی در کنار ۸ روحانی منتفذ عراقی دیگر سندی را برای جلب حمایت عشائر و قبائل محلی عراق امضا کرده و با جلب نظر آنان توانست نقش مهمی در قیام علیه انگلیس ایفا کند.
با سرکوب قیام ملت عراق و اداره این کشور توسط «ملک فیصل اول» به نیابت از انگلستان، پادشاه هاشمی تلاش کرد بخشی از رهبران درجه دو انقلاب را به حضور در حاکمیت ترغیب کند. عبد المهدی المنتفکی یکی از شاخصترین افراد در این دوره بود که در سال ۱۹۲۶ با در اختیار گرفتن پست «وزارت معارف» در دوره نخست وزیری «جعفر العسکری» به صورت رسمی وارد حکومت منصوب انگلستان شد! وزارت معارف در آن دوره، ترکیبی از وزارتخانههای علوم، آموزش و پرورش و ارشاد بود. المنتفکی حدودا یک سال بعد از اعتراض به قانون سربازی اجباری از دولت استعفا داد؛ اما تا پایان دوره پادشاهی هاشمی در عراق از اعضای شاخص پارلمان و مجلس اعیان عراق بود. او مدتی نائب رئیس پارلمان بود و در سال ۱۹۴۹ در پی کودتای حزب بعث در سوریه به این کشور رفت تا پیشنهاد اتحاد سوریه و عراق را به دمشق ارائه دهد.
عبدالمهدی المنتفکی در سال ۱۹۷۲ در گذشت در حالی که فرزندش عادل ۳۰ سال سن داشت. عادل عبدالمهدی از زمانی که به دنیا آمد، خود را در خانواده یکی از سران کشور عراق یافت و با خانوادههای برجسته حکومتی از یک طرف و با خانوادههای رهبران قبائل و عشائر عراق از سوی دیگر رابطه داشت. ضمن اینکه پدرش از اصلیترین رابطین حوزه نجف با حکومت مرکزی در بغداد بود و میتوانست از این کانال ارتباطی به نحو احسن استفاده کند. عادل در یک مصاحبه در سال ۲۰۰۵ صریحا اعلام کرد «ایاد علاوی» و «احمد جلبی» از دوستان دوران کودکی وی بودهاند: «در میان دوستان دوران کودکی خود میتوانم دو نمونه را ذکر کنم که رفاقت ما از آن روز تا به حال استمرار داشته است.»
عادل عبد المهدی در ۱۶ سالگی شاهد کودتای حزب بعث در عراق و برچیده شدن دوره سلطنت پادشاهی هاشمی در این کشور بود. او یک سال بعد (۱۹۵۹) به حزب بعث عراق پیوست و در این سازمان به قدری رشد کرد که در دوره دانشجویی در دانشکده بغداد، مسئولیت حزب بعث را در این دانشگاه بر عهده داشت. عادل عبد المهدی بعدها اعلام کرد در این دوره با شخص صدام حسین نیز دیدار و جلساتی داشته است. در سال ۱۹۶۳ با کودتای صدام علیه «عبدالکریم قاسم» و تصفیههای خونین در داخل کادر حزب بعث، عادل عبد المهدی به انحراف تشکیلاتی که به آن دلبسته بود پی برده و به گفته خودش برای اولین بار به فکر فرار از عراق افتاد! با این حال تا سال ۱۹۶۹ به فعالیت خود در حزب بعث ادامه داد تا فرصت و شرایط مناسبی برای فرار از عراق و حفظ جان خود بیابد.
عادل عبد المهدی در سال ۱۹۶۸ در پوشش ادامه تحصیلات به فرانسه آمد و یک سال بعد خروج رسمی خود از حزب بعث و اعتقاد به «مارکسیسم» از نوع «مائو تسه تونگ» را اعلام کرد! همین کار باعث شد دادگاهی در بغداد به صورت غیابی او را به جرم «خیانت به وطن» به اعدام محکوم کرده و تابعیت وی لغو گردد.
عادل عبدالمهدی تا سال ۱۹۷۳ در فرانسه بود و با دریافت دو مدرک کارشناسی ارشد «علوم سیاسی» (پاریس) و «اقتصاد سیاسی» (پواتیه) به لبنان رفت. او پیش از ترک فرانسه، مسئولیت دفتر «رصد و بررسی توسعه در کشورهای عربی» را در «مرکز بررسیهای اقلیمی و اقتصادی» دانشگاه پواتیه بر عهده داشت. شهرک و دانشگاه پواتیه در آن زمان دومین معتبرترین شهر با اهمیت دانشگاهی فرانسه محسوب میشود. عادل عبدالمهدی در سال ۱۹۷۳ به بیروت رفت و مسئولیت بخش اقتصادی «المعهد القومی للتنمیة العربیة» را بر عهده داشت. عبد المهدی در این دوره یکی از سرشناسترین مائوئیستهای لبنان بود و با گروههای فلسطینی مبارز حاضر در لبنان رابطه داشت. در سال ۱۹۸۲ و در پی حمله گسترده رژیم صهیونیستی به لبنان، خانه وی در منطقه «القماطیه» توسط صهیونیستها اشغال و عادل عبد المهدی بار دیگر به فرانسه فرار کرد.
مشاهده فعالیتهای مؤثر امام موسی صدر در لبنان باعث تغییر تدریجی نگرش عادل عبدالمهدی به اسلام و ظرفیتهای سیاسی آن شد. با پیروزی انقلاب اسلامی، «آیت الله شهید محمدباقر صدر» در عراق اعلام جهاد کرد و به دنبال آن حجم زیادی از طلاب و روحانیون عراقی همزمان با علاقمندان به شهید صدر و حزب الدعوه از عراق فرار کردند. عادل عبدالمهدی نیز با استفاده از ارتباطات قدیمی خانوادگی خود با خاندان حکیم، با «آیت الله محمد باقر حکیم» ارتباط گرفت که در آن روزها به ایران پناه آورده بود.
با تأسیس «مجلس اعلای انقلاب اسلامی» به ریاست آیت الله محمد باقر حکیم، عادل عبدالمهدی نیز به فعالیت در این سازمان روی آورد و دفاتر آن را در بسیاری از نقاط دنیا مانند سوریه، کردستان عراق، فرانسه و... دایر کرد. نقش پررنگ عادل عبدالمهدی در تأسیس دفاتر برونمرزی مجلس اعلا باعث شد در اکثر محافل سیاسی او را به صورت غیررسمی «مسئول روابط خارجی» مجلس اعلا بخوانند؛ اما او هیچ گاه حکمی با این عنوان از آیت الله محمد باقر حکیم دریافت نکرد. از نکات مهم در مورد رابطه وی با مجلس اعلای اسلامی عراق، نقش وی در تأسیس دفتر این مجلس در اقلیم کردستان عراق است که در آن دوره توانست روابط حسنهای را همزمان با «مسعود بارزانی» و «جلال طالبانی» به عنوان رهبران دو حزب اصلی کردستان عراق برقرار کند. در آن زمان گروههای معارض عراقی سعی میکردند در اقلیم کردستان پایگاههای نظامی ایجاد کنند؛ اما عادل عبد المهدی هیچ ارتباطی با سازمان بدر (که در آن زمان، شاخه نظامی مجلس اعلا بود) نداشت و به همین جهت گزارشی از فعالیت سازمان بدر در اقلیم کردستان ثبت نشده است!
او همزمان در فرانسه، «مرکز اسناد و تحقیقات اسلامی» را دایر کرد و با مجله «المنتقی» توجهات زیادی را به خود جلب نمود. این مجله همزمان به سه زبان عربی، انگلیسی و فرانسوی چاپ میشد و عبد المهدی توانسته بود در این مجله با متفکرین مارکسیست، قومگرا (عرب) و اسلامگرا دیالوگ موفقی را برقرار کند. شعاع تأثیر این مجله به اندازهای بود که اندکی بعد مجله «ینابیع الحکمة» (The Mind Spring) را به زبانهای فرانسوی و عربی تأسیس کرده و با متفکرین غربی در زمینههای فلسفی و منطقی وارد مباحثه شود. فعالیتهای این مجله باعث شد عادل عبدالمهدی با حمایت ویژه دانشگاه سوربون، ریاست مرکز «انستیتوی فرانسوی برای تحقیقات و علوم اسلامی» (المعهد الفرنسی للدراسات والعلوم الإسلامیة) یا IFESI را بر عهده بگیرد که یکی از معتبرترین مراکز پژوهشی اروپا در حوزه علوم اسلامی است. عبدالمهدی در همین دوره ۳۰ ساله اقامت در پاریس (۱۹۸۲ تا ۲۰۰۳) چندین کتاب نوشت که در میان آنها میتوان «مقاربات فی الاجتماع السیاسی والاقتصادی الإسلامی»، «اشکالیة الإسلام والحداثة»، «التضخم على الصعید العالمی» و «الثوابت والمتغیرات فی التاریخ الاقتصادی للبلاد الاسلامیة» و... را نام برد.
ارسال نظر