ایران مانع بازگشت عراق به جنگ داخلی
خشونتهای چند هفته اخیر در عراق برخی از کارشناسان را به این سمت سوق داده است که عراق بار دیگر به سمت جنگ داخلی پیش میرود، اما برخی بر این باورند که ایران میتواند مانع این امر شود.
به گزارش پارس، تسنیم به نقل از اندیشکده مؤسسه بروکینگز نوشت: کنث ام. پولاک کارشناس مسائل خاورمیانه این اندیشکده معتقد است هر چند اوضاع در عراق بحرانی است اما عواملی چند مانع پیشروی این کشور به سمت جنگ داخلی خواهند شد از جمله ایران.
این سخن گزافی نیست که عراق ظاهراً بار دیگر در حال بازگشت به جنگ داخلی است. مشکلات داخلی عراق از یک سو و سرایت جنگ داخلی سوریه به این کشور از سوی دیگر این احتمال را تقویت کرده است که شاید عراق بار دیگر بازگشت به خشونت را تجربه نماید. آنچه قابل اهتمام است قدرت نیروهایی است که عراق را به سمت یک جنگ داخلی سوق می دهند، اما وضعیت کنونی این کشور چندان بحرانی به نظر نمی رسد.
آنچه نیازمند توضیح است آن است که نیروهایی وجود دارد که مانعی در برابر آغاز خشونت در عراق به شمار می روند. پس از گفتگو با عراقی های متعدد بر این باورم که سه عامل وجود دارد که موانعی را بر سر فروغلتیدن عراق به جنگ جدید داخلی ایجاد می کند که عبارتند از:
ترس باقی مانده نزد بسیاری از رهبران عراقی نسبت به یک جنگ داخلی جدید که در مقایسه با جنگ داخلی گذشته نتیجه آن نامشخص است. رهبران قبایل سنی به خوبی می دانند که آن ها در جنگ داخلی اواخر سال ۲۰۰۶ شکست خوردند و آمریکا آنچنان که باید و شاید وارد معرکه نشد و از آنان در برابر شبه نظامیان شیعی حمایت به عمل نیاورد. آن ها احتمالا از پاکسازی خشونت آمیز نژادی بیم دارند. امروزه بسیاری از رهبران قبایل سنی بسیج جهان سنی علیه تهدید شیعه را خطرناک ترین تحول از سال ۲۰۰۶ به این طرف می دانند، چیزی که می تواند این بار برای آن ها پیروزی به ارمغان بیاورد. این در حالی است که برخی دیگر نسبت به خطرات ناشی از یک جنگ داخلی که ممکن است در آن شکست بخورند، نگران هستند.
اقدامات غیرمنتظره کردها. در ماه های اخیر مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان مواضع خصمانه خود علیه مالکی را آغاز کرده و این عنصر مهمی در متقاعد نمودن سنی ها برای اعلام جنگ علیه بغداد بوده است. با این وجود پس از درگیری های ماه گذشته، کردها در اقدامی غیرمنتظره تصمیم گرفتند تا نقش میانجی گر را بازی نمایند. دلایل این اقدام بارزانی پیچیده و به فاکتورهای گوناگونی از جمله نیاز وی برای عقب نشینی پ. ک. ک از ترکیه و مشکلات سیاسی داخلی کردها بر می گردد.
فشار ایرانی ها. طبق اظهارات منابع متعدد عراقی، ایران از مالکی و سایر رهبران شیعی خواسته است که واکنش تندی را به سنی ها و جنبش های کرد ندهند.
آخرین مورد بسیار مهم و جالب و بیانگر ماهیت پیچیده حضور ایران در عراق است؛ حضوری که اغلب بد جلوه داده شده و نسبت به آن گزافه گویی شده است.
تاثیر ایران در عراق
ما باید نسبت به ایران با توجه به آنچه که از این کشور در عمل سراغ داریم، مراقب و هوشیار باشیم. ایرانی ها بنا به دلایل روشن درباره آنچه که در عراق انجام می دهند، به صورت عمومی سخن نمی گویند. هر یک از سیاستمداران عراقی برنامه هایی دارند و برنامه های آن ها اغلب واقعیت را مخفی می سازد. بر اساس آنچه گفته شد روشن است که ایران توانایی شگرفی برای استفاده از نفوذ قابل توجه خود در عراق کنونی دارد. ایرانی ها اهرم های فشار زیادی در عراق در اختیار دارند از جمله روابط مهم تجاری؛ توانایی ایران برای استفاده از خشونت در عراق و حمایت این کشور از گروه های گوناگون عراقی.
همانگونه که گفته شد، این مهم است که بدانیم نوری المالکی نخست وزیر عراق خود ابزار دست ایران نیست و این بر خلاف چیزی است که بعضاً بر آن تاکید می شود. هرچند که مالکی یک شخص میهن پرست متعصب شیعی است، اما وی همچنین خود را یک عرب و ملی گرای عراقی نیز می داند. غرورآمیزترین اقدام وی عملیات یورش سلحشوران در سال ۲۰۰۸ بود که وی دستور یک حمله مشترک عراقی – آمریکایی را صادر کرد که بر اثر آن جیش المهدی در هم شکسته شد و از کشور اخراج گردید – جیش المهدی مهم ترین نماینده ایران در عراق محسوب می شود-. از آن جا که مالکی یک اسلام گرای شیعی است، اقدام برای عقب راندن ایران و هم پیمانان این کشور از عراق به وی محبوبیت فوق العاده ای در میان شهروندان بخشید.
هرچند که مالکی علاقه ای به ایرانی ها ندارد و ترجیح می دهد که از تاثیر آن ها در عراق بکاهد، اما وی به صورت اساسی به آن ها وابسته است. در چندین موقعیت بحرانی، ایرانی ها زندگی سیاسی مالکی را نجات داده اند. در سال ۲۰۱۰ این ایران بود که به صورت قاطعانه از بازگشت مالکی به قدرت به عنوان نخست وزیر حمایت کرد و برای این کار صدری های مسلح را به پشتیبانی از وی ترغیب نمود. هنگامی که مالکی از حمایت صدری ها برخوردار بود، مشخص شد که وی نامزد شیعیان است و کردها که با بی میلی نامزدی وی را پذیرفتند، معتقد بودند که تنها یک فرد شیعه می تواند نخست وزیر باشد. پس از آن در تابستان سال ۲۰۱۲ سنی ها، کردها و صدری ها تلاش کردند تا با سلب اعتماد از مالکی، وی را از قدرت به زیر بکشند. این بار هم ایرانی ها بر طبق برخی گزارش ها با تشویق جلال طالبانی رئیس و رهبر اتحادیه میهنی کردستان به منظور مخالفت با درخواست رأی عدم اعتماد، مالکی را نجات دادند. طالبانی با اکراه با این درخواست موافقت نمود (طبق برخی گزاش ها علت موافقت طالبانی با درخواست ایرانی ها به حمایت ایران از برنامه های جانشینی وی برای اتحادیه میهنی کردستان بر می گردد) و مالکی در قدرت باقی ماند. بنابراین مالکی از ایرانی ها نفرت دارد اما وی همچنین به آن ها نیاز دارد و این، نفوذ تهران در بغداد را افزایش می دهد.
اهداف ایران در عراق کنونی
هرچند که اغلب آمریکایی ها تمایل دارند که فرض کنند آمریکا و ایران در تمامی موضوعات خاورمیانه رو در روی هم قرار می گیرند، اما این نوع نگاه در عراق در اغلب موارد نادرست بوده است. در سال های ابتدایی پس از حمله آمریکا به عراق، ایران در عمل برای آمریکا بسیار سودمند بود: ایران از شبه نظامیان و شورشیان حمایت نکرد و در مقابل، هم پیمانان عراقی خود را تشویق نمود تا با پروژه آمریکایی ها برای ایجاد دموکراسی در این کشور همکاری نمایند. این شاید بدان خاطر بود که تهران از رویارویی باز و همه جانبه با آمریکا هراس داشت و یا بیم آن داشت که عراق به سمت هرج و مرج و جنگ داخلی کشانده شود و می دانست که هرگونه دموکراسی در عراق به ناچار باعث سیطره شیعیان خواهد شد؛ شیعیانی که احتمالاً به ایران نزدیک خواهند بود. البته زمانی که عراق به جنگ داخلی فروغلتید، ایران ابزارهای خود را تغییر داد و از تمامی شبه نظامیان عراقی پشتیبانی کرد و از حمله به آمریکایی ها به منظور تلاش برای بیرون راندن نیروهای نظامی آمریکایی از عراق حمایت به عمل آورد. اما این تغییر در واقع در اواخر سال ۲۰۰۵ و اوایل سال ۲۰۰۶ به وقوع پیوست و قبل از آن ایران به نظر می رسید که به منافع خود به طور مؤثر در کنار منافع ما می نگرد.
همین مسأله امروز نیز صادق است. طبق منابع گوناگون عراقی، ایران اکنون تمام هم و غم خود را متوجه سوریه ساخته است و این کشور تمایل ندارد جبهه دیگری در منطقه گشوده شود و در نتیجه جنگ داخلی گسترده ای میان شیعیان و سنی ها به وقوع بپیوندد؛ جنگی که بسیاری از افراط گرایان سنی هم اکنون درباره آن سخن می گویند. ایرانی ها به طور شفاف اعتراف کرده اند که آن ها از یک جنگ فراگیر شیعه– سنی سودی نمی برند و تلاش می کنند تا مانع از ظهور یک گروه خاص شوند – که اگر جنگ داخلی در عراق شروع شود، این به صراحت می تواند اتفاق بیافتد-. افزون بر این، تردیدی نیست که تهران می داند که جنگ داخلی در اطراف مرزهای آن می تواند بطور ویژه برای این کشور خطرناک باشد زیرا که سرایت جنگ داخلی به راحتی می تواند اقلیت های سرکش داخلی و نیز اوضاع شکننده داخلی تاثیر منفی بگذارد.
عراقی ها دیگر گزارش دادند که تهران جنگ جدید در عراق را به طور بالقوه برای موقعیت رشک برانگیز کنونی خود در عراق زیان بار می داند. اگر چه شیعیان می توانند پیروزی سریع و حیرت آوری را در جنگ داخلی جدید رقم بزنند، اما وضعیت موجود نسبت به هر خروجی دیگر برای آنان مناسب تر است. در هر یک از سناریوهای دیگر، جنگ داخلی عراق را پاره پاره خواهد کرد و شیعیان مسلط بر حکومت به احتمال زیاد کنترل خود بر بخش هایی از عراق را از دست خواهند داد. از منظر تهران بهتر آن است که شیعیان بر سرتاسر کشور سیطره داشته باشند هرچند که این سیطره جزئی باشد تا بدین ترتیب ایران بتواند از طریق عراق به هم پیمان خود در سوریه منابع و امکانات برساند.
بنابراین عراقی ها بار دیگر با زد و بند آشکار ایران و آمریکا شوکه شده اند که این از زمان ورود آن ها به عراق وجود داشته است. هرچند که هم واشنگتن و هم تهران ادعای مخالفت با یکدیگر را دارند، چیزی که عراقی ها شاهد آن بوده اند– دست کم از سال ۲۰۱۰ به این طرف و حتی خیلی زودتر از این تاریخ- آن بوده است که آمریکایی ها و ایرانی ها در جهت های مشترکی گام بر داشته اند: حمایت از مالکی در برابر تمامی مخالفانش و حمایت از وی در برابر خشونت های جدید. جای تعجب نیست که بسیاری از عراقی ها بر این باورند که آمریکایی ها منافع خود را درک نمی کنند یا اینکه ما آن ها را به دلیل برخی برداشت های نادرست مان به ایرانی ها می فروشیم.
ارسال نظر