مهمترین اولویت انتخابات از نگاه پناهیان
مشاور نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها گفت: نباید به عقب برگردیم بلکه باید رو به جلو حرکت کرد و این لازمۀ پیشرفت است؛ برای برطرف کردن اشکالاتی که امروز در جامعه ما هست نباید وضعیتهای پیشین را دوباره احیا کنیم.
به گزارش پارس به نقل از فارس، حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در میان جمعی از طلاب و ملغین حوزۀ قم، به تحلیل و بررسی مهمترین اولویت در انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است.
این استاد حوزه و دانشگاه پس از اینکه تحلیل های خود در خصوص اولویت های انتخاباتی را با توجه به آخرین فرمایشات مقام معظم رهبری در دو بخش ارائه کرد، با تاکید بر ضرورت تبلیغ برای انتخابات تاکید کرد و با پیشنهاد ایجاد « شبکه های اعزام» بر اساس « توصیۀ حضرت امام (ره) خطاب به روحانیون و حوزویان» گفت: چقدر خوب است بر اساس همین فرمایش امام (ره) بشود شبکه های اعزام درست کرد که طلاب و مبلغین محترم به میان مردم بروند و فعالیت های تبلیغی صورت بگیرد؛ همین که مردم نگاهشان به انتخابات عمیق بشود کافی است. ممکن است مردم از یک طلبۀ مخلص و باصفایی مثل شما، بهتر حرف بپذیرند تا از یک رجل سیاسی. شما بروید صادقانه و با لبخند برای مردم توضیح بدهید، رأی مردم دقیق تر خواهد شد و مشارکت هم البته افزایش پیدا خواهد کرد.
مشروح این سخنرانی از نظرتان می گذرد:
بخش اول: مهم ترین نقطۀ قوت دولت کنونی/ مهم ترین نقطۀ ضعف همۀ دولت ها
مقدمه: باید پیشرفت کنیم/ پیشرفت در انقلاب، بدون پیشرفت در انقلابی بودن ممکن نیست
• ما نباید به عقب برگردیم. باید رو به جلو حرکت کنیم این لازمۀ پیشرفت است. برای برطرف کردن اشکالاتی که امروز در جامعه ما هست نباید وضعیت های پیشین را دوباره احیا کنیم. مشکلات جامعۀ ما در شرایط جدیدی شکل گرفته است و راه حل های جدیدی هم نیاز دارد.
• یکی از وجوه عدم بازگشت به گذشته این است که به کسانی که قبلاً تمام توان و هنر خودشان را برای حل مشکلات به کار بسته اند، برنگردیم. حالا تا چه حد موفق بوده اند کاری نداریم. اقتضای پیشرفت این است که جامعه به افراد و نیروهای تازه نفس و راه حل های جدیدی مراجعه کند که این راه حل ها تا حالا فرصت بروز و ظهور نداشته اند و این افراد فرصت نقش آفرینی نداشته اند.
• یکی از لوازم این فرمایش مقام معظم رهبری که « رئیس جمهور آینده باید ضعف های رئیس جمهورهای گذشته را نداشته باشد و نقاط قوّت رؤسای جمهور گذشته را داشته باشد» ؛ همین است که ما نباید از نقاط قوّتی که تا امروز به آن رسیدیم عدول کنیم، بلکه باید راهی برای تکمیل آن پیدا کنیم. باید نقاط ضعف گذشته را برطرف کنیم و لازمۀ برطرف کردن نقاط ضعف گذشته این است که به افرادی که در گذشته بوده اند و تفکر روند گذشته را قبول داشته اند برنگردیم.
۱- نقطه قوت برجستۀ دولت: « احیای گفتمان انقلاب اسلامی»
• در میان همۀ نقاط قوّت دولت کنونی، شاید برجسته ترین نقطه قوّت این بود که گفتمان انقلاب اسلامی احیا شد؛ یعنی همان حرف های حضرت امام و همان حرف های انقلابی که باید در فضای سیاسی جامعه و در فضای سیاست خارجی مطرح بشود، بعد از یک دورۀ ۱۶ ساله پس از رحلت حضرت امام (دولت سازندگی و اصلاحات) ، در دولت نهم دوباره به میدان آمد. مقام معظم رهبری در جایی می فرمودند: « امروز آدم از تریبون های کشور و نظام حرف های امام و انقلاب اسلامی را می شنود. »
• البته این دلیل بر آن نمی شود که در تریبون دولت حرف ضعیف گفته نشده، یا حرفهای انقلابی همیشه در اوج قوّت گفته شده، نه. بعضی وقت ها افول داشته؛ مثل دوران چند سالۀ اخیر. که باید جبران شود.
• نباید بخاطر مشکلات اقتصادی گفتمان انقلاب فراموش شود. چرا که راه حل مشکلات اقتصادی نیز گفتمان انقلابی است که عدالت گرایی جزئی از آن است؛ البته به اضافۀ برطرف کردن همۀ کمبودهای موجود البته با سرعت دقت و استحکام.
• دوران های پیشین هم به واسطۀ ورود برخی از راه حل های غربی و مفاهیم غیرانقلابی مثل توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی مملکت را به ضعف کشاندند. الان باید کاندیداها برسر انقلابی تر بودن و اینکه چگونه بهتر می خواهند مفاهیم و آرمان های انقلاب را محقق کنند با هم رقابت کنند.
۲- نقطه ضعف برجسته تمام دولتهای پیشین در زمینۀ « فرهنگ» است
• نقطه ضعف عمده ای که نه تنها در دولت فعلی وجود دارد بلکه در دو دولت گذشته هم بیشتر وجود داشته است، فرهنگ است. مقام معظم رهبری حتی در دولت نهم هم پس از یکی از گزارشهایی که داده شد، فرمودند فرهنگ غریب ماند. انتظارات فرهنگی مقام معظم رهبری در این دولت هم برآورده نشده. برای این معضل باید چاره ای اندیشید.
• ما در چه صورتی می توانیم مشکلات فرهنگی جامعه را که سه تا هشت سال- یعنی ۲۴ سال- پشت سر گذاشته شده برطرف کنیم؟ از زمان دولت سازندگی که مقام معظم رهبری موضوع تهاجم فرهنگی، و بعد از آن شبیخون فرهنگی را مطرح کردند، و بعد هم با تعابیر مختلفی مانند جنگ نرم آن را تکرار فرمودند تا کنون ما نتوانسته ایم برای مقابله و مصون سازی جامعه بلکه تقابل و هجمۀ فرهنگی به دشمن راه حلی پیدا کنیم. این نشان می دهد کشور به یک احیاگری و تحول در عرصه فرهنگ نیاز دارد.
• بله گران شدن کالاها در اثر فشار دشمن یا بی تدبیری، مشکلی است که باید صریح تر دیده بشود، و سریعتر حل بشود ولی اساسا مشکلات فرهنگی مهمتر از مشکلات اقتصادی هستند. اگر دقت بفرمایید می بینید که یکی از ریشه های عمده مشکلات اقتصادی جامعه ما هم مشکلات فرهنگی است. واقعاً چه کسی می تواند درک عمیقی از فرهنگ داشته باشد و برنامه ریزی برای تحول فرهنگی جامعه را مدیریت کند؟ این هم نیازمند نوعی توانایی در مدیریت است، که در کمتر مدیران اجرایی قوی دیده می شود. مدیریت یک وقت مدیریت عمران و صنعت است، یک وقت مدیریت جنگ است، یک وقت هم مدیریت فرهنگ است.
• توان مدیریت کردن، روند اصلاح، ارتقاء و تحوّل فرهنگی، از درک مبانی و ابعاد گسترۀ فرهنگ آغاز می شود و تا اعتقاد به آرمان ها و اهتمام راسخ برای ایجاد تغییر، سپس تا برنامه ریزی خُرد و کلان و شناسایی افراد مناسب برای اجرای برنامه های فرهنگی امتداد پیدا می کند. توانایی رئیس جمهور در تدبیر و مدیریت باید شامل فرهنگ هم بشود. بلکه این بُعد از توانایی، مهمتر از توانایی در دیگر ابعاد است. و الا در پیچ و خم امور اجرایی، فرهنگ، فراموش می شود، و یا در زمینۀ فرهنگ توسط جریان های فکری مختلف فریب می خورد.
بخش دوم: چه کسانی می توانند به بهترین راه حل ها برسند و آن را اجرا کنند؟
حل مشکلات، عِرق انقلابی می خواهد/ اجرای راه حل های خوب بدون عِرق انقلابی ممکن نیست
• هر کسی یک راه حل یا راه حل هایی برای رفع مشکلات جامعه دارد که امروزه کاندیداها مطرح می کنند، ولی من سؤالم این است که آیا این راه حل ها بدون اعتقاد عمیق به انقلاب، بدون درک صحیح از اسلام ناب که مبنای نظری و انگیزه عملی و برنامه عملی این انقلاب است، دست یافتنی و اجرا شدنی است؟
• در زمان دفاع مقدس نیروهای انقلابی که اکثرا سابقۀ نظامی گری هم نداشتند، می رفتند جبهه و به سرعت نظامی گری هم یاد می گرفتند و اتفاقاً طرح هایی به ذهن شان می رسید که بعضا بهتر از طرح های نظامی های موفق از آب در می آمد. نمی گویم تخصص نیاز نیست ولی تعهد تخصص آور هم هست و تنها یک انسان متعهد است که میدان را برای انواع متخصصین واقعی باز خواهد کرد.
• شاید این بحث همان بحث تقدم تخصص یا تعهد باشد که از شهید چمران هم نقل شده که تعهد، تخصص هم به دنبال می آورد و اگر کسی بدون تخصص کاری را پذیرفت، او تعهد ندارد. واقعاً اینطور هست و همچنین اگر تعهد به انقلاب نباشد، تخصص ها و توانایی ها بروز پیدا نمی کند و یا به خوبی به کار گرفته نمی شود. بسیاری از اوقات، بدون تعهد، تخصص ها رهزن هستند و ما را گمراه می کنند و راه اصلی ما را از بین می برند. مگر بعضی از جریانات سیاسی در سال های قبل دنبال چه بودند؟ ضد انقلاب که نبودند. با تخصص بدون تعهد شروع می کردند و می گفتند اینجا باید واقع بین بود و برای برطرف کردن مشکلات به سراغ راه هایی رفت که همۀ مردم دنیا تجربه کردند. بعد کم کم با همین راه حل های غربی برای خودشان و مشکلات و انحراف های جدید درست می کردند.
• حل مشکلات عِرق انقلابی می خواهد. این عِرق انقلابی است که گوش شنوا برای یک مسئول ایجاد می کند. گوش شنوا برای شنیدن همۀ پیشنهادها و راه حل ها، برای دیدن همۀ توانایی ها، برای گیر نکردن در آسیب های مدیریت. این عِرق انقلابی است که موجب می شود انسان دچار باندبازی و بی تقوایی نشود. این عِرق انقلابی است که موجب می شود انسان بهترین راه حل ها و صاحبان بهترین راه حل ها را شناسایی کند. این عِرق انقلابی است که انگیزه قوی برای اجرای راه حل ها در انسان ایجاد می کند. این عِرق انقلابی است که می تواند بهترین افراد را سازماندهی کند. این عرق انقلابی است که خوش فهمی و بصیرت ایجاد می کند. این عرق انقلابی است که توفیق و مدد الهی را به دنبال می آورد. آیا چیزی وجود دارد که ما بتوانیم به جای این عِرق انقلابی بگذاریم و برای حل مشکلات مان به آن اتکاء کنیم؟
• واقعاً ادارۀ کشوری انقلابی مثل ایران با اینهمه دشمن و ضد انقلاب، جز توسط انقلابیونی که از یک عِرق انقلابی قوی برخوردار باشند ساخته نیست. به این نکته خیلی باید توجه کنیم. هر کس برای مشکلات کشور راه حلی هایی داشت، بعد از نگاه به برخورداری از توانایی های اولیه باید اطمینان پیدا کنیم که او یک انقلابیِ حقیقی است، بعد می توانیم به راه حل ها و توانایی هایش هم اعتماد کنیم. بالاخره در زمینه های مختلف تیم های کارشناسی قوی در کشور وجود دارد که حاضرند به رئیس جمهور کمک کنند، مهم این است که رئیس جمهور با روحیۀ انقلابی از همۀ توانایی ها استفاده کند و از نفوذ نیروهای دشمن جلوگیری نماید.
انقلابی بودن به چیست؟ ۱- اعتقاد راسخ به آرمان های انقلاب
• اینجا ممکن است این سؤال پیش بیاید که انقلابی بودن به چیست؟ انقلابی بودن به این است که شما اولاً اعتقاد به آرمان های انقلاب که حضرت امام همه اش را بیان کردند داشته باشید. اتفاقاً یکی از صحبت های حضرت امام به مناسبت همین بحث های مربوط به انتخابات ریاست جمهوری هم بوده که می فرمودند اداره کشور فقط تأمین نان و آب مردم نیست، و در همین صحبت از لزوم کمر بستن مسئولین کشور برای صدور انقلاب به جهان و نجات مستضعفان عالم صحبت می کردند. (صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۲۷) کسی که عمیقاً به این چیزها معتقد باشد، راه و نقشۀ اجرایی شدن این آرمان ها را هم می تواند پیدا کند.
• اعتقاد یعنی برای خود حل کرده باشد که تنها راه سعادت همان است که خدا فرموده است و انبیاء و اولیاء همه بر آن تاکید کرده اند. دیگر امکان تردید در او وجود نداشته باشد و دقیقه ای یکبار به سوی راه حل های شرقی و غربی و خلاف اعتقادات دینی دست دراز نکند.
انقلابی بودن به چیست؟ ۲- علاقۀ شدید به آرمان های انقلاب
• انقلابی بودن به چیست؟ یک مسئول انقلابی نه تنها باید به انقلاب معتقد باشد بلکه باید به تحقق آرمان های انقلاب به شدت علاقمند باشد. بعضی ها آدم های معتقدی هستند -یعنی در مقام تحلیل و تفکر به این نتیجه می رسند که باید انقلابی بود و تنها راه نجات همین است- اما حمیت و محبت لازم را ندارند، شخصیت منفعلی دارند. انقلابی بودن آنهم در حد یک مسئول بلند مرتبه، به آن است که عشق به آرمان های انقلاب داشته باشد.
• این محبت و علاقه به آرمان هاست که به سهولت در بیانات و برخوردهای امام و در مقام معظم رهبری دیده می شود و در بسیاری از سیاسیون به هیچ وجه دیده نمی شود. نبودن این علاقه محل آفات و آسیب های فراوان است که ضربات آن را در طول سال های فراوان متحمل شده ایم. کسی که به انقلاب و انقلابیون علاقه نداشته باشد نمی تواند عمیقا به سعادت مردم علاقمند باشد.
انقلابی بودن به چیست؟ ۳ – درک صحیح مبانی و معارف انقلاب
• نکتۀ دیگر درک عمیق مبانی انقلاب است. ممکن است یک انقلابی که در موقعیت صف قرار دارد، نیاز نداشته باشد از سطح معرفتی بالایی برخوردار باشد، ولی کسی که در سطح رئیس جمهور یا هر موقعیت سیاسی برجستۀ دیگر قرار دارد، باید معارف انقلاب را به صورتی ریشه ای درک کرده باشد. معارف انقلاب هم همان معارف دینی است. به همین دلیل در قانون آمده رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی سیاسی باشد و مذهبی بودن مقدم شده است. از رجال مذهبی بودن، بدون درک عمیق دینی داشتن امکان ندارد.
• البته بعضی ها ممکن است لباس عالم دینی هم داشته باشند، و معارفی هم اندوخته باشند ولی عالم انقلابی به معنایی که امام می فرمودند نباشند. یعنی از این دین درک انقلابی ندارد و اسلام ناب را نمی شناسد. از طرف دیگر یک انقلابی، اگر عمیقاً با مبانی انقلابی گری آشنا نباشد، طبیعتاً در مسیر منحرف خواهد شد، و این بلایی است بزرگتر از انقلابی نبودن.
انقلابی بودن به چیست؟ ۳- برخورداری از شخصیت انقلابی/مقاوم و انعطاف پذیر
• انقلابی بودن به چیست؟ به اینکه شایستگی های شخصیتی لازم برای انقلابی گری را داشته باشد. مهمترین ویژگی یک شخصیت انقلابی برخورداری هم زمان از دو ویژگی انعطاف پذیری و سرسختی است. هم باید در جای خود مقاوم باشد و هم در جای خود انعطاف پذیر باشد. مثلاً هم بتواند جلوی رفتار غلط رفقایش بایستد، و هم بتواند نسبت به منتقدان و مخالفان خود متواضع باشد، و انعطاف پذیری فوق العاده نسبت به حق داشته باشد.
• در شخصیت یک انقلابی ویژگی هایی بسیار ستودنی هست، که شخصیت او را محبوب دوست و دشمن می کند. مثلاً شهید چمران دیده بود رفقایش دارند از او در مقابل بنی صدر دفاع می کنند، در نامه ای نوشته بود « وقت تان را صرف دفاع از من نکنید، مگر من چه اهمّیتی دارم، به امور مهمتر بپردازید» شخصیت یک انقلابی- علیرغم اتهام هایی که به انقلابیون می زنند- یک شخصیت لجوج و عنود نیست؛ متّقی، زاهد، تلاش گر و دقیق است که او کار جامعه را پیش خواهد برد.
انقلابی بودن به چیست؟ ۴- اطرافیان و همکاران انقلابی
• ما باید به این نکته توجه کنیم که ادارۀ یک مملکت کار یک شخص نیست. یک تیم قوی و هماهنگ باید به ادارۀ امور بپردازند. برای همین باید وقتی به رئیس جمهور رای می دهیم هواسمان به تیم و اطرافیان او هم باشد. اگر اطرافیان یک رئیس جمهور انقلابی نباشند، و فرضاً ضدانقلاب هم نباشند، کم کم کار به تکنوکراسی خواهد کشید و کم کم جای طرح نظرات لیبرالی و لائیک باز خواهد شد.
• امروز برای نفی تفکر نظام سرمایه داری نیازی به نقد علمی نداریم؛ وضعیت غرب جلوی چشم ماست. مگر وضعیت اقتصادی غرب را همین تکنوکرات ها و همین تفکرات لیبرالی به اینجا نرسانده اند؟ ! غرب را که کسی تحریم اقتصادی نکرده، همۀ عالم را هم غارت کرده اند. چرا نمی توانند مشکلات خود را حل کنند؟
انقلابی بودن به چیست؟ ۵ – سابقۀ عمل و مواضع انقلابی داشته باشد
• دست آخر باید اهل عمل باشد. پا در عرصۀ عمل انقلابی گذاشته باشد. در بحران ها و طوفان ها از بصیرت انقلابی خود چیزی نشان داده باشد. انقلابی گری که با عافیت طلبی و حاشیه نشینی جور درنمی آید. شجاعت یک انقلابی در از خود گذشتگی و اعلام مواضع انقلابی دیده می شود. الان بعضی از نامزدهایی که خود را انقلابی می دانند از اینکه مواضع شفاف بگیرند اباء دارند. هرچند بعضی از انقلابیون به طمع رای اندک دیگران به موضع گیری های نیمه ضدانقلابی هم افتاده اند.
• یک نیروی انقلابی ابایی از اظهار نظر و اعلام مواضع انقلابی خود ندارد. هرچند این موضع گیری ها نباید به گونه ای باشد که مردم را به برداشت اشتباه بیندازد، ولی صراحت یک انقلابی از امتیازات برجستۀ او محسوب می شود. این یک نمونۀ از خودگذشتگی است که برای مسئولان کلان یک ملت انقلابی لازم و حیاتی است.
• البته سوابق انقلابی گری محدود به مواضع سیاسی نیست. بلکه برخورداری از تقوای سیاسی و سلوک زاهدانه در زندگی شخصی علی رغم امکان زندگی ملوکانه، می تواند ملاکی برای تشخیص انقلابی گری افراد باشد. اساسا از خود گذشتگی یک ویژگی برجستۀ انقلابیون است که آنها را محبوب می کند و اگر کسی روحیۀ از خود گذشتگی نداشته باشد از محبوبیت واقعی او کاسته خواهد شد.
انقلابی ها همه در یک نوع و در یک سطح نیستند / رقابت توام با اخلاق ظرفیت می خواهد
• در این انتخابات صرفاً با یک چهرۀ انقلابی و معتقد به انقلاب رو به رو نیستیم و به حمدالله سلائق مختلف انقلابی در این عرصه حضور دارند. سطح انقلابی گری نامزدها هم یکسان نیست. ولی قابل تحمل و قابل قبول است. روش ها و توانمندی ها هم متفاوت است. اینجا اولا باید به اولویت هایی که آقا تعیین می فرمایند نگاه کنیم. و در نهایت هم باید به مصلحت هایی که پیش می آید توجه کرد.
• من واقعاً امیدوار هستم این دفعه نوعی از انتخابات را تجربه کنیم که اختلاف نظر بین دوستان انقلابی با زیبایی تجلی پیدا کند و این اختلاف نظر نتیجه ای جز رشد نداشته باشد و واقعاً آن اخلاق انتخاباتی که انتظار داریم و در شأن یک جامعۀ اسلامی است خود را نشان بدهد. اساساً ما باید به زیبایی با هم اختلاف نظر داشته باشیم و گفتگو کنیم. بالاخره سلایق متفاوت است و خدا ما را اینگونه آفریده است. خدا این اختلاف سلایق را در ما قرار داده است، برای اینکه بتوانیم با کمک همدیگر کارها را جلو ببریم و این اختلافات به زیبایی موجب ارتقاء ما بشود.
• نباید آن فضای گذشته که اصلاح طلب ها همه چیز را سیاه و سفید می نمایاندند، تکرار شود. فضای سیاه و سفید، جدا از بحث تخریبی و غیراخلاقی اش، یک هیجان کاذب ایجاد می کند. و موجب رشد مشارکت به معنای رشد سیاسی نمی شود. نباید فضای لجبازی در جامعه درست کرد. برای کشور ضرر دارد. ما باید واقعاً زمینۀ رقابت صادقانه را در جو روانی جامعه ایجاد کنیم. وقتی می خواهی بچه ات را عمل کنی، می روی به چندتا پزشک مراجعه می کنی، بعد بالاخره یکی را انتخاب می کنی. اما دیگر شیشۀ مطب آن یکی پزشک را که نمی شکنی! بعدش هم راه بیفتی در جامعه بگویی: « آهای مردم! دکترهای دیگر نامرد هستند. » نه، می گویی « من اینجور ترجیح دادم. »
• خواهش می کنم به این نکته توجّه کنید که سرویس های امنیّتی و کارشناسان اتاق فکر غربی بعد از انتخابات مجلس گفتند رهبری انقلاب اسلامی ایران توانست با تدبیر خودش علی رغم حذف شدن اصلاح طلب هایی که اصل انتخابات را در ایران زیر سؤال برده بودند، یک رقابت جدی توأم با آرامش ایجاد کند و مردم پای صندوق ها بیایند. ببینید آنها در بین خودشان تحسین می کردند. این چه نکتۀ برجسته ای است! انتخابات مجلس یک فتح الفتوحی در عرصۀ سیاسی بود. مشارکت بالا بدون نزاع های بیهوده و چپ و راست کردن های بی پایه.
• ولی متأسفانه در انتخابات مجلس هم کمی بداخلاقی هایی صورت گرفت. مثلاً بعضی ها چون طرفدار آقای مصباح می شدند می خواستند آقای مهدوی را بکوبند و یا چون طرفدار آقای مهدوی شدند فکر می کردند باید آقای مصباح را بکوبند، واقعاً اینها ظلم و بداخلاقی است. بعضی ها می آمدند به من می گفتند: آقا! تو اینجا رفتی صحبت کردی، دیگر چرا آنجا می خواهی بروی؟ از آن طرف هم می گفتند: تو اینجا آمدی، آنجا چرا می روی؟ ! انگار مثلاً یک طرف جهنّم است آن طرف بهشت است. باید ظرفیت ها را افزایش داد.
• باید بتوانیم گفتگو کنیم. اینها را ما باید به غربی ها یاد بدهیم، غربی ها ادعا دارند و ادایش را درمی آورند. و الا آنجا آزادی نیست. آزادی اغواگری وجود دارد. در غرب فرهنگ فریب جا افتاده است، اما اینجا ما می خواهیم از فریب جلوگیری کنیم فضای انتخابات در ایران نقطۀ مقابل غرب است. آنجا مهارت های مردم فریبی رشد کرده است و اینجا هر روز رو به شفافیت و صداقت بیشتر می رویم. و این را حزب اللهی ها باید به دیگران یاد بدهند.
ضرورت تبلیغ برای انتخابات/ایجاد شبکه های اعزام بر اساس فرمایش حضرت امام
• باید برای انتخابات کار کرد و به میان مردم رفت. حتماً آن جملۀ حضرت امام را شنیده اید می فرمودند: « در این ایام، که اعلان مى کنند مسئله انتخاب رئیس جمهور [را] ، آن اشخاصى که در حوزه ها هستند، باید دست از کارها بردارند و راه بیفتند توى شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاى دور افتاده و کمک کنند. و اگر نکنند، فردا مسئول اند پیش خدا و اگر مسامحه کنند، فردا مسئول اند پیش خدا. مردم را دعوت کنند به دخالت در امور، به انتخاب یک رئیس جمهور صحیح… شماها مبلغ اسلام هستید. . امروز تبلیغ اسلام براى حفظ خود اسلام. تبلیغ این است که رئیس جمهورتان را خودتان تعیین کنید. اهمیت این همان اهمیتى است که اسلام دارد. » (صحیفه امام/ج۱۵/ص۱۶- سخنرانى در جمع روحانیون تهران)
• چقدر خوب است بر اساس همین فرمایش امام (ره) بشود شبکه های اعزام درست کرد که طلاب و مبلغین محترم به میان مردم بروند و فعالیت های تبلیغی صورت بگیرد؛ همین که مردم نگاهشان به انتخابات عمیق بشود کافی است. ممکن است مردم از یک طلبۀ مخلص و باصفایی مثل شما، بهتر حرف بپذیرند تا از یک رجل سیاسی. شما بروید صادقانه با لبخند برای مردم توضیح بدهید، رأی مردم دقیق تر خواهد شد و مشارکت هم البته افزایش پیدا خواهد کرد.
ارسال نظر