ضرغامی: تیم اصولگرایان مربی خوب ندارد
من خودم با آقای روحانی قبل از سال 92 صحبت می کردم و به او می گفتم شما توان این را دارید که یک پدیده شوید. چون نقطه قوت شما سخنوری شماست. البته چون روحانی سال 92 مهاجم بود و اگر سال 92 اصولگرایان آنقدر یکدیگر را تخریب نمی کردند حداقل آنجا به دور دوم می رفت. یک نکته دیگر این است که سال هاست اصولگرایان از فقدان یک رهبری و هدایت عالی رنج می برند؛ مثل تیم پرستاره ای که مربی خوب ندارد.
عزت الله ضرغامی گفت: سانسور بهمعنای اعم آن که پوشیدن حقایق و دانستنیهای مورد نیاز مردم است حتما مذموم است. به لحاظ فطری مردم دوست دارند همه موضوعات را بدانند. همه ما کارنامهای داریم؛ مثلا خود روزنامه همشهری در بسیاری از موضوعات برای خودش قواعدی دارد و خیلی از موضوعات را نمیگوید. این هم تابع مدیریتهاست. آیا همشهری علیه شهردار وقت تیتر میزند؟ خب، معلوم است خیر. اما عکسش هم صادق است. این یک واقعیت غیرقابل انکار است. پس باید بگوییم رسانهها خطمشی دارند و با جهت فعالیت رسانهای خودشان عمل میکنند.
من خودم با آقای روحانی قبل از سال 92 صحبت می کردم و به او می گفتم شما توان این را دارید که یک پدیده شوید. چون نقطه قوت شما سخنوری شماست. البته چون روحانی سال 92 مهاجم بود و اگر سال 92 اصولگرایان آنقدر یکدیگر را تخریب نمی کردند حداقل آنجا به دور دوم می رفت. یک نکته دیگر این است که سال هاست اصولگرایان از فقدان یک رهبری و هدایت عالی رنج می برند؛ مثل تیم پرستاره ای که مربی خوب ندارد.
به اتاقش که وارد شدم، چشمام به بالکنی که صبحانههای معروفش روی آن خبرساز میشد، افتاد؛ بالکنی که از مسعود کیمیایی و عادل فردوسیپور گرفته تا حسین کروبی و علی ربیعی یا روحانی جنجالی این روزهای اینستاگرام حاجآقا آقامیری در آن با عزتالله ضرغامی به گفتوگو نشستهاند.
مشرف به دفتر کارش بود و اتفاقا ربطی به خانهاش نداشت. ضرغامی در گفتوگو با همشهری، از گپوگفتهایش در این صبحانهها صحبت کرد، از پیشنهاد مسئولیتی توسط رهبر معظم انقلاب بعد از ریاستش بر صداوسیما خبر داد که البته آن را با اجازه ایشان نپذیرفته است.
عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی و شورایعالی فضای مجازی به گفته خودش بیشتر دغدغههای فرهنگی رسانهای دارد و گفتوگوی ما هم طبیعی بود که بیشتر به آن سمت برود. میگوید اگر امروز مناظرات را برگزار میکردم طوری دیگر عمل میکردم. از عقیدهاش به لزوم آزادکردن حضور زنان در ورزشگاهها و تغییر نظرش درخصوص نمایشدادن آلات موسیقی در رسانه ملی هم با ما سخن گفت و البته تأکید کرد هیچ خط قرمزی برای سؤالات من و پاسخهایش ندارد. ضرغامی راهحل مشکلات در سیاست داخلی کشور را گفتوگو میداند و با تأکید بر اینکه راهی جز گفتوگو نداریم، میگوید: اصولگرایان و اصلاحطلبان فقط شعار گفتوگو را میدهند و به آن عمل نمیکنند. او همچنین تأکید میکند طرفدار این است که شورای شهر اصلاحات تهران موفق شود.
برای شروع از شورایعالی فضای مجازی و مسئولیت فعلی شما آغاز میکنیم. فیلترینگ مسئلهای بود که این شورا را یک سال و نیم درگیر کرده بود، تا جایی که آمارها هم نشان میدهد هنوز 70درصد مردم از تلگرام کوچ نکردهاند و این یعنی شکست فیلترینگ! فکر میکنید با گسترش فناوریها دیگر فیلترینگ امروز معنا میدهد؟
اینکه همشهری به سراغ افرادی مثل من آمده جای تشکر دارد چراکه گویا میخواهد فراجناحی عمل کند. اما درخصوص پاسخ سؤال شما، اشکال مملکت ما در اداره کشور این است که همه مسائل مدیریتی را صفر و یکی میبینیم. وقتی مسائل مدیریتی با جهتگیریهای سیاسی گره میخورد، نگاه صحیح و کارآمد گم میشود.
کلیدواژههایی خلق میشود و هر فردی که حرف میزند او را با آن کلیدواژهها میسنجند؛ بهعنوان مثال مسئله پیامرسانها یک مسئله چندوجهی و بهاصطلاح منشوری است. کشور باید پیامرسان کارآمد داشته باشد و ضمن استقلال، ظرفیتی پایدار و به نفع مردم ایجاد کند، نه اینکه تبدیل به خطری برای کشور شود.
در عرصههای اقتصادی و دیجیتال این صدق میکند. تصمیمگیریهای نادرست و سپردن سرنوشت کشور بهدست بیگانگان عواقب خطرناکی دارد اما باید بگویم که ما درخصوص پیامرسانها ضعف جدی داشتهایم و مقهور دیگران بودهایم. پیامرسانهای خارجی متعدد داشتهایم که به آنها وابسته شدهایم.
اما نکته این است که وقتی دولت و شورای فضای مجازی و نظام تصمیم میگیرد که پیامرسانهای داخلی را در اولویت اول راهاندازی کند، وظیفه دولت، هم ایجابی میشود و هم سلبی. ممکن است این تصمیمات مقطعی باشد اما باید یک پیام روشن مدیریتی وجود داشته باشد که اگر خواست پیامرسان داخلی را تقویت کند بتواند با قوت به سراغ این موضوع برود و اگر بهنظر آمد رقبایی میتوانند در این مسیر مشکل ایجاد کنند و رقابتی ناهمگون صورت گیرد، خب، باید تصمیماتی هرچند مقطعی گرفته شود.
اصلا موضوع فیلترینگ نیست. وقتی شما به تلگرام نگاه میکنید میبینید که صدها سرور در اختیار این شبکه اجتماعی قرار گرفت، پهنای باند زیادی در اختیار او قرار گرفت، دوپینگ فنی و سیاسی صورت گرفت، حتی جلساتی در داخل برگزار شد و قول و قرارهایی گذاشته شد که شاید در آن مقطع درست بود.
البته این نکته هم لازم است مورد توجه قرار گیرد که پیامرسانهای خارجی، پشتیبانهای قوی و بزرگی مثل آمازون دارند که قطعا این غولهای ارتباطات دنیا از پیامرسانهای داخلی ایران حمایت نمیکنند. نکته دیگری که باید در پاسخ به سؤال شما بگویم این است که مثلا وقتی مردم عادت کردهاند از مغازه دم در منزلشان خرید کنند برایشان سخت خواهد بود که مغازه راحت را رها کنند و از یک مغازه دورتر خرید کنند؛ هرچند به نفعشان باشد. پس مزیتهای نسبی هر دو پیامرسان داخلی و خارجی باید در یک فضای عادلانه قضاوت شود. باید فضایی عادلانه برای همه فراهم شود تا قضاوت کنیم که حمایت از پیامرسانهای داخلی موفق بوده است یا خیر؟ این موضوع بهنظرم کفایت میکند.
یعنی سؤالات را مدیریتشده مطرح کنم؟
نه. منظورم این نیست که سؤالات جنجالی نپرس، اتفاقا من میخواهم بگویم من هیچ خط قرمزی برای سؤال شما ندارم. اگر شما سؤالی کردید که من گفتم پاسخی ندارم و نمیخواهم جواب دهم، جایزه دارید.(خنده)
پس بگذارید کمی صریحتر بپرسم. مصداق همین مسئله فیلترینگ که کشور درگیرش شده، مسئله سانسور در کشور است؛ مثلا فکر نمیکنید در دوران ریاست شما بر صداوسیما سانسور به این نهاد ضربه زده است و مردم اعتمادشان را از دست دادهاند؟
سانسور بهمعنای اعم آن که پوشیدن حقایق و دانستنیهای مورد نیاز مردم است حتما مذموم است. به لحاظ فطری مردم دوست دارند همه موضوعات را بدانند. همه ما کارنامهای داریم؛ مثلا خود روزنامه همشهری در بسیاری از موضوعات برای خودش قواعدی دارد و خیلی از موضوعات را نمیگوید. این هم تابع مدیریتهاست. آیا همشهری علیه شهردار وقت تیتر میزند؟ خب، معلوم است خیر. اما عکسش هم صادق است. این یک واقعیت غیرقابل انکار است. پس باید بگوییم رسانهها خطمشی دارند و با جهت فعالیت رسانهای خودشان عمل میکنند.
درباره رسانه خودتان که رئیسش بودید بفرمایید؟ صداوسیما. آنجا شما درخصوص سانسور چطور عمل میکردید؟
وقتی در یک رسانه رسمی که قرائت رسمی نظام را باید تبلیغ و ترویج کند شورایعالی امنیت ملی به دلایلی میآید و میگوید یک خبر نباید گفته شود و دشمن میخواهد از آن سوءاستفاده کند و یا اینکه این خبر با فاصله منتشر شود تا ابعاد آن روشن شود باید ما چگونه عمل کنیم؟
پس شورایعالی امنیت ملی از این نوع کارها میکند؟
غیر از شورایعالی امنیت ملی خیلی از نهادهای دیگر مثل مجلس و دولت هم نظراتی دارند که صدا و سیما نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد و باید خطمشیهای آنها را هم رعایت کند. مثلا یکی از دوستان ما پرسید چرا بعد از سال88 که احمدینژاد رأی آورد آقای موسوی نیامد صحبت کند؟ من از او پرسیدم آیا ممکن است وقتی آقای روحانی رأی میآورد به یکی مثل آقای احمدینژاد فرصت دهیم که در تلویزیون صحبت کند؟ نه همان موقع که آقای روحانی رأی آورد بعد از 5سال مثل الان میشود به احمدینژاد تریبون داد؟ نمیگذارند صدا و سیما این کار را انجام دهد. آقای روحانی تحمل این کار را ندارد. ممکن است راست هم بگوید چون مشکلات اداره کشور خیلی زیاد است. این نشان میدهد نهادها همه نظر دارند.
پس این دقیقا همین میشود که میگویند صدا و سیما جناحی عمل میکند. هر دوره فقط به یک جناح بها داده میشود؛ جناحی کردن اعتماد مردم را نمیگیرد؟
ببینید! اگر بخواهیم مصداقی صحبت کنیم مثالهای فراوانی میشود زد که خیلی از جناحها یک زمان آمدهاند در صدا و سیما یک بیانیه سیاسی دیکته شده خواندهاند و رفتهاند و اتفاقا همانها گفتوگویی واقعی در صدا و سیما با مردم نداشتهاند.
مثال بزنید.
خب، شما استدلال را بشنوید.
اگر مصداقی دارید بیان کنید تا مردم بدانند؟
ببینید! زمانی که آقای جلیلی دبیر شورایعالی امنیت ملی بود مستندی پخش شد که براساس نظریات شورای وقت بود. مستندی درست بود که نگاهی نقادانه به مذاکرات سعدآباد داشت و قرائت رسمی کشور هم همان بود. بعد از آن، وقتی آقای روحانی به من شخصا گله کرد و گفت من توضیحاتی دارم که اگر مردم نشنوند ممکن است برداشت مختلفی داشته باشند، من گفتم مشکلی نیست. آقای روحانی آمد و یک ویژه برنامه پر کرد که 2قسمت شد و عنوان آن شد «شناسنامه». بعد از آن برنامه ادامه پیدا کرد که البته در مدیریت بعد من نمیدانم به چه دلیل تعطیل شد. من آن زمان وقتی برای آقای روحانی شمشیر میزدم به خیلیها باید پاسخ میدادم. استدلال من دقیقا همین استدلال شما بود که مخالف هم باید حرفش را بزند و من به آن عمل کردم.
درباره فرصت دادن به آقایان ناطقنوری یا مرحوم هاشمیرفسنجانی در سال 88 هم تلاش کردید؟
آنها میگفتند در زمان تبلیغات ما باید بیاییم حرفمان را بزنیم که کمیسیون تبلیغات و ناظر بر انتخابات ریاستجمهوری در آن دوره مصوب کرد که فقط نامزدها در این زمان حق صحبت دارند. سیاستهای تبلیغی انتخابات ریاستجمهوری مو به مو تحت نظارت کمیسیون بررسی تبلیغات انتخابات است که از نمایندگان 5دستگاه تشکیل شده است.
پاسخ فرزند آقای ناطقنوری را که اخیرا خطاب به شما نوشته بودند ملاحظه کردید؟ ایشان نوشته بود براساس ماده 31 قانون بالادستی اساسنامه سازمان صداوسیما، ناظر بر احقاق حق کسانی که به هر دلیل و در هر قالبی از برنامههای آن سازمان، مورد توهین، افترا یا مطالب خلاف واقع شوند، بایستی حق دفاع از خود و فرصت پاسخگویی، آنهم به میزان 2برابر را داشته باشند و بهنظر میرسد ایشان (یعنی شما) در جریان این قانون صریح و روشن نبودهاند.
دستگاههای رسمی و شورایعالی امنیت ملی و شورای نگهبان و نهادهای دیگر که در این شورا عضو هستند این تصمیم را گرفتهاند. تصمیم آنهاست و تصمیمی قانونی. باید به قانون عمل کرد. البته ما حتی صحبتهای آقای ناطق را در بسیاری از مکانها زنده پخش میکردیم مثل حرم امام(ره). بعد از داستان، من خودم از ایشان خواستم که بیاید صحبت کنند، منتها ایشان در آن دوره دچار روحیه خاصی شده بود که خودش در مجامع عمومی صحبت نمیکرد. حتی ایشان شک میکرد که صحبتهایش پخش شود که من به ایشان اطمینان دادم حتماً زنده پخش میشود. در آن مقطع آقای ناطق آمادگی صحبت نداشت.
اینجا بحث گفتوگوی ملی پیش میآید. گفتوگو چرا در گفتمان اصولگرایی شکل نمیگیرد؟ من معتقدم در گفتمان اصلاحطلبی هم شکل نگرفته است. اصولگرایان ترس از نهادها و انگها دارند و اصلاحطلبان هم پا پیش نمیگذارند و گویا توقعاتی دارند. ارزیابی شما چیست؟
من حرف و مطلب شما را که بهعنوان سؤال مطرح شد تأیید میکنم. کسی که فکر میکند فردا اگر بخواهد کاندیدای مجلس شود و فلان انتقاد را نمیکند، خب این خیلی بد است. این آسیبشناسی میخواهد. در مورد گفتوگو باید بگویم هر کار خوب اشکالاتی در کنارش پیش میآید. از ترس آمدن یک مگس که پنجرهها را همیشه بسته نگه نمیدارند. راه گفتوگو را نباید ببندیم. کسانی که همیشه قدرت را گرفتهاند اتفاقا با گفتوگو مخالفت کردهاند. آنها معتقدند باید 3-2 نفر خاص با رهبری هر روز گفتوگو کنند. معتقدند اگر فقط همین صورت بگیرد مشکلات کشور رفع میشود اما برای گفتوگوی بدنهها هیچ تلاش نمیکنند. مهمترین خاصیت گفتوگو، آشنایی طرفین با قرائتهای متفاوت است. این امر به فهم درست مسائل و تصمیمگیری عاقلانه و منصفانه کمک میکند.
شما خودتان برای گفتوگو میان جریانها چه کردید؛ مثلا در زمان صدا و سیما؟
من همان مشی را که قبلا داشتم امروز هم دارم و در صبحانههای معروفم دنبال میکنم. من رادیو گفتوگو را راه انداختم و معتقد بودم که گفتوگو باورپذیر باید باشد. آن موقع خب، رئیس صدا و سیما بودم و نمیخواستم در صدا و سیما منتشر شود. امروز که مسئولیتی در این حوزه ندارم گفتوگویم با چهرهها را خودم منتشر میکنم در صفحات مجازیام.
دیگر چه کردید برای گفتوگو؟
مناظرات جدی میان نامزدها از دوره من صورت گرفت و راه برای مشارکت و آگاهی مردم باز شد. البته حتما آسیبهایی هم دارد.
امروز هم معتقد به مناظرهاید؟
امروز اگر بخواهم مناظره را برگزار کنم در شیوه مناظره تجدیدنظر میکنم. کما اینکه در 92 تجدیدنظر کردم؛ البته یک دلیلش این بود که تعداد زیادشده بودند. هر دوره میتواند یک سطح ارتقا یابد. مناظرهها میتواند با استفاده از تجارب گذشته، هر دوره غنیتر و جذابتر شود.
البته آقا انتقاداتی داشتند برای مناظرات88 که بستر مناظرات از قبل آن فراهم نشده بود؛ درست است؟
آسیبهایی هست. آقای کروبی در سال 88 پیشنهادی داشت که دارای پشتوانه کارشناسی هم بود. او میگفت مشاوران هر نامزد در اتاق پشتی بیایند و مشاوره دهند. مبنای ایشان این بود که شاید نامزدی حین مذاکره عدد و یا آماری را یادش برود و نیاز به مشاوره داشته باشد. ما پیشنهاد ایشان را با نظر مثبت هم بررسی کردیم اما در جمعبندیها رد شد و دلیل هم این بود که آن فردی که میخواهد رئیسجمهور شود باید توانایی حرف زدن و تبیین مسائل را برای عموم جامعه و بهویژه در سطح بینالمللی داشته باشد.
اجازه بدهید من مخالفت کنم چون مدیر اجرایی کشور باید توان مدیریتی داشته باشد نه اینکه توان صحبت کردن داشته باشد. این اشکال مناظرات است که کسی که بهتر بتواند سخنرانی کند میتواند یک مدیر یا دلسوز را کنار بزند. واقعیت ندارد؟
من خودم با آقای روحانی قبل از سال 92 صحبت میکردم و به او میگفتم شما توان این را دارید که یک پدیده شوید. چون نقطه قوت شما سخنوری شماست. البته چون روحانی سال 92 مهاجم بود و اگر سال 92 اصولگرایان آنقدر یکدیگر را تخریب نمیکردند حداقل آنجا به دور دوم میرفت. سال 96 هم با اینکه روحانی مدافع بود اما رقیب نتوانست سؤالات خوبی از او داشته باشد و آقای روحانی درصدی از آرائی که خاکستری بود و آرای مردمی که نمیخواستند حتی رأی بدهند را بهخود جذب کرد. یک نکته دیگر هم لازم است در اینجا اشاره کنم وآن، این است که سالهاست که اصولگرایان از فقدان یک رهبری و هدایت عالی رنج میبرند؛مثل تیم پرستارهای که مربی خوب ندارد.
اینطور باشد همیشه آخوندها و منبریها رأی میآوردند چون سخنورند.
نه، یکی مثل احمدینژاد میآید همه را آچمز میکند.(خنده)
پس قبول دارید که مناظرات مدنظر شما نقص دارد چون با یک حرف همهچیز عوض میشود؟
اشکال شما درست است اما رئیسجمهور اگر نتواند درست صحبت کند رئیسجمهور خوبی نیست چون باید بتواند جامعه را اقناع کند. رئیسجمهور باید مهارت انسانی، فنی و ادراکی داشته باشد.
خب، سؤالات را وارد یک فاز دیگر کنم. بسیاری از مخاطبان ما، در حوزه فرهنگی و مسائل شهری هستند. شهر چه چالشهایی دارد و راهکارهایش چیست؟ قبلا ظاهرا گفته بودید حرف زیادی برای گفتن دارید، درست است؟
در طول این 40سال مدیران زیادی آمدهاند و خدمات زیادی کردهاند؛ بهخصوص معتقدم حجم اقدامات عمرانی بسیاری در سالهای اخیر انجام شده که قابل تقدیر است اما توصیه من این است که هر کار خوبی که فکر میکنند خوب بوده ادامه دهند و هرکاری که فکر میکنند اشتباه بوده است مسیر را تغییر دهند. مدیریت مثل یک دوی امدادی است؛ چوب را میرسانند به مدیر بعدی، اما در دوی امدادی نمره همه را با هم ارزیابی میکنند.
ما در جمهوری اسلامی مدیریتها را مثل دوی امدادی میدانیم. مردم به حسن و حسین نگاه نمیکنند، مردم مجموعه عملکردها را نگاه میکنند و نمره میدهند. نکته دیگر من این است که درست است که ما در زمینه عمرانی رشد داشتیم و فضای شهری متحول شده اما یک نکته مهم این است که فعالیتهای فرهنگی همپای توسعه کالبدی پیش نرفته است. دچار آسیبهای فراوان و ضعیف است. مدیریت شهری میتواند این را اصلاح کند.
من بهعنوان کسی که رشتهام عمران است میگویم معماری شهری ما دچار پسرفت شده است. جای تأسف است که ما قبل از انقلاب بهترین بناها مثل تئاترشهر، برج آزادی، سردر دانشگاه تهران و موزه ایران باستان را داریم اما بعد از انقلاب در تهران حتی یک سالن نمایش مثل تئاترشهر نداریم. میآییم کنار تئاترشهر مسجد میسازیم. مسجدسازی خوب است اما وقتی من از کنار تئاترشهر رد میشوم یک بنای زیبای تئاترشهر را میبینم و یک دیوار تیره را کنار آن میبینم که میگویند مسجد است. این یک ضدیت درست کرده است که اثر منفی دارد.
مسجد باید جاذبه و معماری درست و صحیح داشته باشد که جوانان را جذب کند. شهردار اصفهان در این زمینه کار خوبی کرده است. من را دعوت کرد و من نتیجه کارش را در شورایعالی انقلاب فرهنگی منعکس کردم. نتیجه این بود که ما باید انواع مدلهای ایرانی و اصیل را در اختیار مشتری بگذاریم که هم ارزان باشد و هم در دسترس. اینها کارهای مهمی است.
از معماری گفتیم، از موسیقی هم بگوییم. نظرات شما بعد از ریاست سازمان درخصوص موسیقی ظاهرا تغییر پیدا کرده است. دلیلش چیست؟
در مورد موسیقی مطالعات سازمان صدا و سیما در دوران من که تبدیل به یک مجموعه تدوینشده دقیق شد، کار ارزنده و پرمحتوایی بود که بعید است که در کشور کاری مثل این شده باشد.سیاستهای کاربردی موسیقی حلال در آن تبیین شده است. اجمالا شعر، تصویر، گذار، ملودی و آهنگ، فاکتورهایی است که میتواند موسیقی را حلال کند یا از قالب خارج و غیرشرعی کند. اخیرا من نظری دارم و آن این است که چون موضوع عوض شده است میتواند نحوه تطبیق حکم با موضوع هم تغییر کند.
امروز نظر بسیاری از مراجع این است که نشان دادن آلاتموسیقی میتواند باعث ترویج آن شود؛ البته همان موسیقی که در ذهنها هست که مطربها در گذشته چه کارهایی را انجام میدادند با موسیقی. من معتقدم مثل ماهی اوزونبرون و مثل شطرنج وقتی کارکرد آن تغییر کرد، تطبیق حکم هم میتواند تغییر کند. من طرفدار این نظریهام که نمایش مدیریتشده آلات موسیقی میتواند بعد از این صورت بگیرد.
درخصوص حضور زنان در ورزشگاهها همین دیدگاه را دارید؟
من معتقدم جایگاه ورزش و کارکردهای ورزش و عرفی که امروز در جامعه هست و اختلاطهایی که دیگر در جامعه شکل گرفته است، استادیوم ورزشی چیز بیگانهتری از فضای اجتماع نیست. معتقدم اگر حضور زنان مشکلی نداشته باشد فراگیر نمیشود چون بسیاری زنان فضا را میبینند این حضور متعادل میشود. در خارج از کشور هم اینگونه است. اکثرا مردان هستند و زنان کمی به ورزشگاه میروند. وقتی عادی شد خیلی از زنان هم نمیروند. الان تبدیل شده است به یک مطالبه مجازی که واقعی نیست. من معتقد به حضور زنان در ورزشگاه هستم. اگر مدام بگوییم حرام است و بعد محرومیتها پیش بیاید فقط هزینهدادن است که لازم است به این مسائل دقت شود.
ما نباید برای کشور و برای مردمان محدودیتهایی بگذاریم که دردی را هم دوا نمیکند. من این نظراتم را در جلسات خصوصی سالها گفته بودم و دنبال جنجال نبودم. ولی وقتی نظراتم را میگویم و از من خواسته میشود که گفته شود من هم علنی میکنم. در واقع با توجه به فضای عرفی امروز جامعه، حضور مدیریتشده زنان در استادیومهای ورزشی مشکلی ندارد. مدتهاست که در جلسات خصوصی تصمیمگیری، بر این مسئله تأکید کردهام. سالها بود که این نظر را من در جلسات مطرح میکردم. امروز هم نظرات زیادی دارم که علنی نمیکنم و دنبال رفع مشکل هستم.
برگردیم به دوران مسئولیت و ریاست شما بر سازمان صدا و سیما. اواخر دوره ریاست شما بر سازمان صدا و سیما برخی بولتنهای خبری که معمولا خبرهای پشت پرده را اطلاعرسانی میکردند از اختلاف نظر مقام معظم رهبری با شما خبر میدادند؛ حتی مدعی بودند مقام معظم رهبری چند بار درخواست شما برای ملاقات را نپذیرفتهاند. اختلاف دیدگاهی وجود داشت؟
خیر من تکذیب میکنم. ما هر موقع نیاز پیدا میشد با مقام معظم رهبری جلسه داشته باشیم ایشان با وجود جلسات و مشغله فراوان استقبال میکردند.
خب، انتظار خیلیها بعد از سازمان صدا و سیما این بود که شما مسئولیت جدی داشته باشید؟
پیشنهادهایی بود که من با اجازه ایشان نپذیرفتم.
میشود بگویید؟
کمیته امداد. ایشان با توجه به ابعاد مختلف فعالیتهای کمیته امداد، مدیریت آنجا را به من پیشنهاد فرمودند. منتها چون ایشان تصمیمگیری در این زمینه را بهخودم واگذار کردند و چند روزی را هم به من فرصت دادند که فکر کنم، من از ایشان اجازه خواستم که در بُعد رسانه فعال باشم. من احساس کردم که مدیران بهتری هستند که کمیته امداد را اداره کنند. من کار در فضای مجازی و کار با دانشجویان و جوانان را انتخاب کردم. آقای فتاح هم مدیری بسیار قوی و توانمند هستند که در این مدت خوب عمل کردهاند.
آقا ماه رمضان امسال هم در دیدار دانشجویی به همین اختلافنظرها اشاره کردند. عین جمله این بود «بنده در مواجهه با صدا و سیما،چه در مدیریت فعلی و چه در مدیریتهای قبلی، همواره در موضوعات مختلف موضع انتقادی داشته و دارم.» این موضوعات مختلف که ایشان گفتند به آنها انتقاد دارند، معمولا در چه حوزههایی بود؟
ایشان انتظاراتی داشتند و ما همیشه با سطح مطالبات و انتظارات ایشان فاصله داشتیم. در واقع ما با نگاه بلند ایشان فاصله داشتیم. ایشان البته دستورات خاص و دقیقی هم داشتند که آنها انجام میشد اما گاه مثلا برای سریالها نظراتی داشتند که دیگر برمیگشت به توان ما. ایشان به سریال «دکتر قریب» به کارگردانی کیانوش عیاری هم نمره قبولی دادند. من نگران این سریال بودم. ایشان در ملاقاتی بدون مقدمه فرمودند سریال خوبی شد. این قضاوت برای من جالب بود.
یعنی آقا سریالها را میبینند؟
برخی را میبینند و برخی را بخشیاش را میبینند و بخشی از سریالها را مطلع میشوند. مثلا ایشان سریال جومونگ را دیده بودند و درخصوص آن و ویژگیهای حماسی و داستانی آن رهنمودهایی به من داشتند. رهبری معظم، همانطور که مورد اشاره قرار گرفت، سریال روزگار قریب و «یوسف پیامبر» را هم تحسین کرده و نکات مثبت آنها را به من یادآوری میکردند.
صبحانههای شما خیلی خبرساز میشود. نزدیکشدن شما به اصلاحات و برخی چهرههای سلبریتی یا حتی چهرههای حاشیهدار این باور را در عموم ایجاد کرده است که شما یا برای مجلس و یا برای 1400 برنامه دارید؟ نه مبنای نشستتان با عمادالدین باقی مشخص است و نه رابعه اسکویی؟ یا مثلا بلافاصله بعد از استیضاح آقای ربیعی، با او صبحانه کاری میگذارید، اساسا مبنای این نشستها چیست؟
در مورد این صبحانهها قضاوتهای مختلفی میشود. برخی هم فکر میکنند اینجا عکس منزل من است که آنها اشتباه فکر میکنند. اینجا محل کار من است. یک ساختمان 60ساله که 4اتاق آن در اختیار من قرار گرفته. اینجا ساختمان و محل کار مجمع روحانیون مبارز بود که البته آنها محل جدیدی را در شمال تهران گرفتند و بعد از مسئولیت من اینجا را برای دفتر کار به ما دادند که استفاده شود. اما در مورد قضاوتها باید بگویم که اهمیتی ندارد اما میگویم بعید است که فردی با یک صبحانه خوردن بتواند رئیسجمهور شود. این، دستکم گرفتن ریاستجمهوری است. مهم این است که عدهای میخواهند راه گفتوگو را ببندند. هیچکس با چند یادداشت در فضای مجازی و جلسات صبحانه، رئیسجمهور نمیشود.هیچکس با 4تا یادداشت در فضای مجازی و صبحانه خوردن با آدمها، رئیسجمهور نمیشود.
ارسال نظر