کلاس «منافع ملی» به استادیِ «حاج قاسم»
روح حاکم بر اظهارات سرلشکر سلیمانی اما عبارت بود از درک مجموعه فرصتها، تهدیدهای درونی و بیرونی و اقتضائات امروزین یک کل به هم پیوسته تحت عنوان نظام جمهوری اسلامی ایران.
به گزارش پارس نیوز، در گیر و دار شدت گرفتن تنش لفظی میان دولتمردان ایرانی و آمریکایی، جایی که از سویی حسن روحانی، رئیسجمهور آمریکا را تهدید به بستن تنگههای در اختیار ایران کرده و به او هشدار میدهد که مراقب باش! و ترامپ هم پاسخ میدهد که «دیگر هرگز آمریکا را تهدید نکن، وگرنه با پیامدهایی روبهرو خواهید شد که کمتر کسی در تاریخ دیده است»، موضعگیری سرلشکر قاسم سلیمانی و خط و نشان او برای رئیسجمهور ایالات متحده، فضای موجود را تا حد زیادی تحتالشعاع قرار داد. سلیمانی در سخنانی که به مناسبت سالروز عملیات رمضان ایراد میشد، با بیان اینکه شأن رئیسجمهوری اسلامی ایران آن نیست که به توئیت سخیف ترامپ پاسخ دهد، خطاب به رئیسجمهور آمریکا گفت حریف شما من و نیروی قدس سپاه پاسداران هستیم. این فرمانده ارشد سپاه ضمن یادآوری شکستهای آمریکا طی سالهای اخیر در منطقه از جمله در جنگهای افغانستان، عراق، یمن، غزه و... به رئیسجمهور این کشور توصیه کرد از پیشینیان خود درباره قدرت و نفوذ ایران پرسیده و از تجربیات آنها بهره گیرد.صحبتهای فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را از زوایای مختلفی میتوان تفسیر و تأویل کرد؛ نخست آنکه این سخنرانی را میتوان نوعی درسنامه منافع ملی دانست. هرچه باشد، هنوز زمان زیادی از انتخابات 96 نگذشته و تاخت و تاز رئیسجمهور بر سپاه هنوز از ذهنها پاک نشده و مواضع انتخاباتی روحانی در اینباره را هنوز میتوان در آرشیو رسانهها مشاهده کرد. با این حال و با وجود آن پیشینه، سلیمانی برای حفظ و تقویت منافع نظام در سپر کردن خود برای روحانی تردید نکرد و ضمن تقویت جایگاه او در قالب تعابیری چون «رئیسجمهور عزیز و ارزشمند»، «بیانات شجاعانه و قابل افتخار رئیسجمهور» و نیز خائن خواندن هرکس بخواهد این روش و بیان را تضعیف کند، گفت که در شأن رئیسجمهور ایران کشور بزرگ اسلام نیست که جواب این سخنان بیارزش را بدهد و خود، در مقام یک سرباز اظهارات ترامپ را پاسخ گفت.
اینها البته در شرایطی بود که انتقادات نسبت به منش و کارنامه دولت همچنان به قوت خود باقی است و چیزی در این خصوص تغییر نکرده. با این حال اما سلیمانی ضمن اعلام مرزبندی با جناحبندیهای مرسوم سیاسی، پیام وحدت را به جامعه و نیز به بیرون از مرزها مخابره و تصریح کرد که همه باید در همین چارچوب عمل کنند. احیای روحیه اعتمادبهنفس ملی، عزت و امید به آینده گزاره دیگری بود که میتوان در خلال اظهارات سلیمانی آن را جستوجو کرد؛ جایی که این فرمانده ارشد سپاه به تحریم ایران در جنگ هشتساله اشاره کرد و یادآور شد که ما در حالی در برابر کشورهایی که مظهر نمایش زرادخانههای جهان بودند ایستادیم که خود برای خرید یک موتور معمولی تحریم بودیم.
تبیین عاقبت خوشبینی مطلق به مذاکره آن هم در شرایطی که دشمن آن سوی میز مذاکره نشسته، موضوع دیگری بود که سلیمانی به آن پرداخت. این را اگر کنار مواضعی از جنس گره زدن آب خوردن و آلودگی هوا و... به مذاکره و فرجام آن بگذاریم، احتمالا خیلی چیزها روشن خواهد شد؛ واقعیاتی که باعث شده سلیمانی به اتکای آنها عنوان کند حتی لیبرالها به این جمعبندی رسیدهاند که مذاکره با دشمن نتیجهای جز تسلیم ندارد و لذا امروز جامعه به این رسیده که تنها راه پیش روی ما مقاومت و ایستادگی است؛ تجربه زیستهای که با توجه به سابقه آن در جنگ تحمیلی، اگر امروز نیز در دستور کار قرار گیرد، نتایج ارزشمندی را به همراه خواهد داشت.
فرمانده نیروی قدس در این سخنرانی گریزی هم به مسائل داخلی کشور زد و البته پیشاپیش گفت که قصد طعنه زدن به کسی را ندارد. سلیمانی در عین حمایت از دولت و رئیس آن، مشکلات و نابسامانیهای داخلی را هم انکار نکرد و با اشاره به خدشهدار شدن ارزش و اهمیت مسئولیت در مقطع کنونی تاکید کرد که عدم توجه به لیاقتها و قابلیتها برای انتخاب مدیران در سطوح مختلف و تمرکز صرف روی گرایشهای حزبی و جناحی بیش از هر چیز فسادزا است. سلیمانی در این رابطه به تجربه موفق جنگ اشاره کرد و گفت: «در دوران دفاع مقدس برای گزینش افراد سوالی از چپی یا راستی و اصلاحطلب یا اصولگرا بودن شخص نمیشد و بیش از هر چیز به تطبیق توانمندی افراد با مسئولیتها نگاه میکردند، نه خط و جناح سیاسی او.»
او با عبور از رقابتهای سیاسی مرسوم، هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب را مقصر وضع موجود خواند و تصریح کرد که انتقاداتش محدود به یک دوره زمانی خاص نیست. سلیمانی ضمن بازخوانی ارزشهای مدیریتی دهه 60 یادآور شد که اگرچه نمیتوان در مدیریت معجزه کرد، اما میتوان رضایتمندی، عدالتمحوری، همزیستی، اخوت و مثل هم بودن را ایجاد کرد. گوهرهایی که این روزها حسابی نایاب شدهاند و نمونهشان را به این سادگیها نمیتوان در مرام و منش بسیاری از مسئولان پیدا کرد.
روح حاکم بر اظهارات سرلشکر سلیمانی اما عبارت بود از درک مجموعه فرصتها، تهدیدهای درونی و بیرونی و اقتضائات امروزین یک کل به هم پیوسته تحت عنوان نظام جمهوری اسلامی ایران؛ کلی که همه را از چپ تا راست، از دولت و مجلس و دستگاه قضا و... گرفته تا منتقدان آنها دربر میگیرد، موضوعی که در یک کلام میتوان آن را در عبارت واقعبینی خلاصه کرد، گزارهای که لازمه غیرقابل انکار هر نوع عمل سیاسی و اجتماعی در زمانه کنونی به نظر میرسد.
فارغ از اینها نباید از یاد برد که این اظهارات را باید در طول سایر کنشهای سردار ارزیابی کرد.به بیان دقیقتر، بررسی اقدامات میدانی فرمانده نیروی قدس سپاه، سخنرانیهای متأخر وی و نیز پیام تشکر او از رئیسجمهور بابت تهدید نفتی اخیر، این جمعبندی را رقم خواهد زد که مواضع سردار، یک پکیج به هم پیوسته است که طی ماههای گذشته هر بار به مناسبتی بخشی از آن رونمایی شده است؛ بستهای جامع از یک کنش سیاسی- اجتماعی منطقی و قابلاتکا که تبدیل شدنش به الگوی سیاسیون میتواند تا حد زیادی محل تامل باشد.
ارسال نظر