جهانگیری در دولت ماندنی شد؟
جهانگیری این روزها همچنان سکوت کردهاست. نه تلویحی نه صریح در مورد رفتن از دولت یا اختلافات صحبت نمیکند و در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران حضور پیدا نمیکند تا مبادا مجبور به ارائه توضیح شود.
بعدازظهر هجدهم تیر بود که خبر رسید اسحاق جهانگیری، معاون اول رییسجمهوری وسایلش را از دفتر کار جمع کرده تا کابینه را ترک کند. خبرهای غیررسمی حاکی از آن بود که تغییر و تحولاتی که قرار است کابینهای متفاوت رقم بزند، چندان خوشایند معاون اول رییسجمهوری نیست. گفته شده بود آنچه جهانگیری را دلخور کردهبود تا آنجا که عطای معاون اولی را به لقایش ببخشد، انتخاب نهاوندیان برای تکیه زدن بر صندلی سیف در ساختمان بولوار میرداماد بود.
چندی بعد، اما این خبر با اطلاعیهای از سوی دولت تکذیب شد؛ اطلاعیهای که تاکید داشت ارتباط جهانگیری و روحانی به گونهای نیست که لازم باشد با تهدید به استعفا نظر خود را به کرسی بنشاند، روابط نهاوندیان و جهانگیری هم بر پایه همکاری و همراهی صمیمانه بوده و از همه مهمتر قرار نیست که نهاوندیان جای سیف را در بانک مرکزی بگیرد.
پس از این اطلاعیه اسحاق جهانگیری به عنوان سفیر رییسجمهوری راهی قم شد، با علما دیدار کرد و از وحدت و انسجام و همدلی جریانهای سیاسی برای کمک به دولت سخن گفت: تا هر شائبه و شایعهای در مورد رفتنش از دولت و اختلافش با رییس در افکار عمومی رنگ ببازد.
پس از شایعه استعفا گرچه بسیاری از راست و چپ و حتی دولتیها در مورد حضور او در کابینه صحبت کردند (اینجا بخوانید)، اما در میان همه این حرف و حدیثها و تمجید و تقبیحها سوالی که اهمیت داشت این بود که چرا اسحاق جهانگیری سکوت کردهاست؟ جهانگیری گرچه راهی بیوت علما میشود تا پیامرسان همدلی میان جریانهای سیاسی در شرایط بحرانزده امروز باشد، اما باز هم ترجیح میدهد به سیاق گذشته سیاست سکوت پیش گیرد.
سکوت جهانگیری، اما از آن دست سکوتهایی نیست که از سر رضایت تعبیر شود. اختلاف میان او و برخی اعضای هیات دولت حتی از لا به لای فریمهای عکسهای جلسه هیات دولت در پاستور هم به چشم میخورد. جهانگیری استراتژی سکوت پیش گرفته و زمزمههای اختلاف در پاستور کمکم واضحتر میشود؛ زمزمههایی که نشان میدهد دوگانه ایجاد شده در مسیر جهانگیری، دوگانه انتخاب و ترجیح معاون اولی و کمک به دولت در این شرایط یا همقدم شدن با چانهزنی کارگزارانیها برای حضور جدیتر در دولت آن هم در بزنگاه تغییر و ترمیم.
حضور جهانگیری در دولت آن هم حالا که سکان اقتصاد را به تدبیر روحانی برعهده گرفته شاید به زعم کارگزارانیها اهرم فشار موثری برای تغییر ترکیب کابینه به نفع این جریان باشداما برکسی پوشیده نیست که این موضوع با ایده اولیه حسن روحانی مبنی بر تشکیل کابینهای فراجناحی و کارآمد زاویه حاده دارد.
نخستین چالش، پوششی برای رییس
«من با آقای خاتمی، آیتالله موسوی خوئینیها و شورای اصلاحطلبان جلسات متعدد و مشورتهای بسیاری داشتم. آیتالله هاشمی رفسنجانی نیز در این خصوص، دو بار با من صحبت کردند.» این بخشی از صحبتهای جهانگیری در مرداد ۹۶، پیش از معرفی کابینه به مجلس است که در مصاحبهای با روزنامه ایران اولین بار در مورد حضور خود در انتخابات به عنوان کاندیدای پوششی توضیح داد. جهانگیری در این مصاحبه صراحتا بیان کرد که نه خودش و نه روحانی موافق حضور او در انتخابات نبودند. او گفت: آدم راههای مبهم نیست و معتقد است اگر قرار است در انتخابات باشد باید تا پایان کار بماند همانطور که در انتخابات سال ۹۲ هم در میان اصرار و انکارها برای ثبتنام، وقتی هاشمیرفسنجانی راهی خیابان فاطمی شد تصمیم دیگری گرفت، در میانه راه از رفتن به وزارت کشور بازماند و ریاست ستاد هاشمی را به کاندیداتوری ترجیح داد. روحانی هم که مسلما چندان خوشایند نمیدانسته که یکی از رقبایش در انتخابات دور دوم معاون اول اصلاحطلبش باشد.
از همین روی اولین چالشهای میان طیف نزدیک به جهانگیری به ویژه کارگزارانیها که اصرار به حضور جهانگیری در انتخابات داشتند تا تریبونها را برای انتخابات ۱۴۰۰ با حضور او گرم کنند با تیم نزدیک به روحانی که حضور همزمان معاون اول و رییسجمهوری را به صلاح نمیدانستند پا گرفت. در نهایت، چون پای توصیهای در میان بود که صاحبش چند ماهی بود که از دنیا رفته بود جهانگیری در آخرین ساعات راهی خیابان فاطمی شد و اعلام کاندیداتوری کرد تا پوششی برای رییس باشد که آن روزها حرف و حدیث در مورد رد صلاحیتش به گوش میرسید؛ سخنانی که در آن روزها در قالب احتمالات از طرف حامیان ورود جهانگیری به انتخابات مطرح میشد.
عبور سلامت از چالش و آغاز دلخوریها
آغاز تابستان ۹۶ موثران هر طیف در پیروزی حسن روحانی تلاش داشتند تا بیشترین سهم را از کابینه داشتهباشند. از همین روی سه کمیته تشکیل شد تا هر کدام گزینههای پیشنهادیشان را به گوش رییس دولت برسانند. کمیته اصلاحطلبان، کمیته اعتدالگرایان با محور اعتدال و توسعه و کمیتهای به ریاست اسحاق جهانگیری برای پیشنهاد ترکیب تیم اقتصادی.
از میان این سه کمیته معتدلان و سیاستورزانی که در سالهای حضور روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با او همکار بودند شانس بیشتری آوردند و بنابراین چینش کابینه با تاثیرگذاری این طیف و البته با دلخوری جبهه اصلاحات تشکیل شد.
نشست و برخاستهای روحانی با یاران و هم رزمان انقلابی قدیمی جامعه روحانیت مبارز و البته برخی چهرههای نظامی هم افزون بر ترکیب کابینه این گمانه را تقویت کرد که روحانی که با پایگاه اجتماعی اصلاحطلبی راهش به پاستور هموار شد چرخش به راست داشته و در واقع به اصل خویش بازگشته است. همه این اتفاقات آغاز تغییر ماهیت چالش به دلخوریها بود. جریان اصلاحطلب حامی روحانی که نماد و ظهور و بروزشان در کابینه اسحاق جهانگیری بود باور داشتند که نقش معاون اول در کابینه به حداقل رسیده و در اصلاحطلبی دولت روز به روز رو به افول است. این در حالی بود که علی رغم مشخص بودن پایگاه سیاسی و فکری حسن روحانی وی بدون ملاحظه در دوران تبلیغات خواستههای پایگاه اجتماعی خود را مطرح میکرد.
ماهیت تغییر یا چگونگی تغییر؟
این اختلافات، اما تا همین چند ماه پیش با سکوت هماهنگی در کابینه مدیریت شد. وضعیت آشفته اقتصادی با خروج آمریکا از برجام به التهاب بازار ارز و طلا انجامید. دولت سفت و سختتر پا پیش گذاشت و برای عبور از بحران جلسات ستاد شورای هماهنگیهای اقتصادی را تشکیل داد. این جا بود که بار دیگر روحانی تصمیم گرفت نقش ویژهای به جهانگیری بدهد و پرچم تیم اقتصادی برای مدیریت وضعیت را به دست او بدهد.
پس از آن توصیهها و درخواستها برای تغییر و ترمیم کابینه به عنوان مطالبهای جدی مطرح شد. توصیههایی که این بار نه فقط از سوی اصلاحطلبان در جهت سهمخواهی جریانی و جناحی و حضور در قدرت بلکه از سوی اغلب فعالان و کنشگران سیاسی بود. آنها از روحانی میخواستند برای خروج از بحران اقتصادی ترکیب اقتصادی هیات دولت از وزرا تا مشاوران و حتی مدیران اقتصادی را تغییر دهد.
این موضوع گویا با چراغ سبز واعظی، رییس دفتر رییسجمهوری هم همراه بود. او بعد از طرح این صحبتها در فضای سیاسی گفت که احتمال این تغییرات در قالب تغییر ساختار دولت مبتنی بر لایحه اصلاح ساختاری وجود دارد و یک هفته بعد در حاشیه جلسه هیات دولت نیز مطرح کرد که رییسجمهوری نسبت به ایجاد تغییر در ترکیب دولت بیمیل نیست. با این حال مشکل صرفا نفس تغییر در تیم اقتصادی دولت نیست بلکه آنچه این روزها باعث شده که دولت هیچ کنشی در جهت ایجاد تغییر نداشته باشد و برای انتخاب چهرههای جدید به اصطلاح دست روی دست بگذارد، اختلافات بر سر چگونگی این تغییرات و نامهایی است که قرار است مسئولیت سمتهای جدید را برعهده بگیرند.
همین پالسهای مثبت برخی جریانها را بر آن داشت تا بار دیگر چارهای برای حضور در دولت بیابند و حالا حزب کارگزاران سازندگی سردمدار این حرکت شدهاست. حزبی که توانست معاون اول روحانی را از میان اعضای شورای مرکزی خود راهی پاستور کند، در روزهای پایانی دولت یازدهم تلاش کرد تا اسحاق جهانگیری دوشادوش روحانی حرکت کند و البته عملکرد مثبت او در جریان مناظرات هم باعث شد که جهانگیری، سیاستمداری دو وجهی که در جریان چپ و راست و در ساختار حاکمیت پذیرفته شدهبود نمایی از خود به جای بگذارد که تبلیغات برخی رسانهها و هم حزبیها به سمت مطرح شدن وی برای انتخابات 1400 پیش برود.
کنارهگیری جهانگیری برای روحانی آن هم زمانی که او توانستهبود توجهات بسیاری را به خود جلب کند باعث شد تا حزب متبوع او از هیچ تلاشی برای ورود به دولت فروگذار نکنند. شکلگیری دوگانه واعظی-جهانگیری نیز رقابت میان دو جریان اعتدال و توسعه با کارگزاران را در پاستور رقم زد که البته همواره اعتدالیها پیروز این میدان بودند.
حالا تلاشّهای کارگزاران برای سهم بیشتر در کابینه بعد از ترمیم دولت دوازدهم اختلافات را دامن زدهاست. جهانگیری گرچه بعد از حضور در دولت نقش کمرنگتری در حزب کارگزاران ایفا کرده، اما وابستگیهای جریانیاش این روزها او را بر سر دوراهی بزرگی قرار داده؛ دوراهی که یک سوی آن تحقق ایده حضور پررنگتر گزینههای کارگزاران در دولت است و یک سوی او همراهی با روحانی در شرایط بحرانی اینروزهای دولت.
البته ناگفته نماند که در این میان طیفی از جریان اصلاحطلب باور دارد استعفای جهانگیری از دولت به مثابه نجات جان جریان اصلاحات از مخمصه حمایت از دولتی است که در شرایط سختی قرار دارد. این طیف حالا در روزهای ناخوشی دولت معتقدند که چک سفید امضایی به روحانی نداده اند که تا پایان دولت او را همراهی کنند بنابراین حالا زمان جدا شدن از دولت و سپردن آن به نیروهای اعتدالی نزدیک به شخص روحانی است تا پایان دوره دوم اصلاحطلبان هزینه اعتماد به روحانی را نپردازند.
با وجود این دوگانه و البته ایده خداحافظی از دولت، جهانگیری همچنان سکوت کردهاست. نه تلویحی نه صریح در مورد رفتن از دولت یا اختلافات صحبت نمیکند و در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران حضور پیدا نمیکند تا مبادا در جمع خبرنگاران مجبور به ارائه توضیح شود. به نظر میرسد که جهانگیری هنوز موفق نشده در شرایط حساس این روزهای دولت تصمیم بگیرد که کدام راه برای او و آینده سیاسیاش راه بهتری است؟ و مهم اینکه جهانگیری در سکوت خود، راه را برای رسانههایی که با آنها همسو یا مرتبط است باز گذاشته تا شایعه و تحلیلهای مختلفی را منتشر کنند. از طرفی رسانههای مخالف دولت در میان اصولگرایان نیز فرصت را برای ماهی گیری فراهم دیده اند غافل از اینکه از تنور اختلافات، نانی برای خودشان به دست نخواهند آورد.
ارسال نظر