با تحریف سخنان خمینی به جنگ جانشین او بروید!
ارگان حلقه لندن ضمن دعوت علنی فتنهگران به نفاق از آنها خواست امام (ره) و رهبری را مقابل هم نشان دهند، هرچند که با امام مسئله دارند!
به گزارش پارس ، به نقل ازکیهان، جرس از فتنه گران خواست همان گونه که قرآن را قبول ندارند اما با توجه به نفوذ دین و مذهب، قرآن را تحریف می کنند تا عقاید خود را جا بیندازند، همین کار را هم با گفتمان امام انجام داده و پس از تحریف، آن را مقابل رهبری نشان دهند.
سایت وابسته به طیف فراریان مشارکت، کدیور و مهاجرانی و طیفی از اعضای گروهک نهضت آزادی و ملی-مذهبی در این نوشته که با عنوان « آیت الله خمینی در برابر آیت الله خمینی» منتشر شده می نویسد: ایران محتاج نظریه ای مناسب با فضای سیاسی خود در زمینه گذار است. به نظر می رسد گذار به دموکراسی در ایران بر گسل عمیق شدن شکاف میان شاگردان و اطرافیان درجه اول آیت الله خمینی رخ خواهد داد.
جرس با اشاره به رویه کسانی چون هاشمی، خاتمی، موسوی و کروبی و تقابل آن با نظر رهبر انقلاب و شورای نگهبان می نویسد: یک دسته از شاگردان آیت الله خمینی همراه آقای خامنه ای هستند. دسته دیگر در عرض چند سال (خصوصا جنبش سبز) به دموکراسی خواهی نزدیک تر و نزدیک تر می شوند. مهمترین افراد در این دسته دوم میرحسین موسوی، مهدی کروبی، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و بیت آیت الله خمینی هستند. به نظر می رسد استراتژی دموکراسی خواهان باید مانور دادن بر روی این شکاف باشد. باید کمک کرد که تمایز این دو دسته هر روز واضح تر شود، و به تمایز استبداد - دموکراسی بدل شود. در این دید نباید با آیت الله
خمینی همان معامله ای را کرد که با آقای خامنه ای می کنیم. آقای خمینی را باید به عنوان بخشی از تاریخ این کشور نقد کرد، منتها توجه کرد که او به همراه بیتش همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی کاملا متضاد از آن می شود کرد، و دموکراسی خواهان قرائت دموکراتیک را بر می گزینند.
ارگان حلقه لندن با بیان اینکه باید اندیشه خمینی را با استفاده از همان اندیشه از بین برد، می نویسد: این نظریه البته احتیاج به صیقل خوردن دارد. البته که دموکراسی تعریف مشخص دارد و یحتمل دموکراسی دینی بی معناست. با اینحال به نظرم آقای خمینی و مجموعه سخنان او در سیاست ایران در وضعیت کنونی حکم متن مقدس قرآن یا انجیل برای مسلمانان یا مسیحیان را دارند. در قرآن و انجیل هم آیاتی داریم که به خونریزی و قتل تشویق می کنند (و قاتلو هم حتی لا تکون فتنه) و هم آیاتی که به رحمت و بخشش و نوعی انسانگرایی توصیه می کنند، یک راه برخورد با این متون این است که نگاهی ذات گرا به قرآن یا انجیل
داشته باشیم و بگوییم این متون کلا تولیدکننده خشونت اند، یک راه دیگر هم این است که همچون نواندیشان دینی بر آیات انسانگرایانه این متون مقدس بیشتر تاکید کنیم و به عنوان مثال آیات طرفدار جهاد و خونریزی را تاویل کنیم (مثلا آنها را فقط مربوط به زمان خاص نزولشان بدانیم) . در یک جامعه مذهبی روش دوم بیشتر جواب می دهد.
جرس در توضیح پیشنهاد خود اضافه می کند: محتملا در وضعیت خاص ایران تا اطلاع ثانوی « آیت الله خمینی» حکم متن مقدسی را دارد که باید آنرا به نفع خود تاویل کرد. هیچ اندیشیده ایم چرا عده زیادی در میان اندیشمندان دنیا از لاک گرفته تا مارتین لوترکینگ و سروش و مجتهد شبستری کوشیده اند بگویند دین با دموکراسی یا حقوق بشر سازگار است، بجای اینکه بر تضاد این دو به نحوی ذاتگرایانه انگشت نهند؟ یکی از توجیه های مهم این رویکرد آن است که توجه شود دین از منظر هویتی برای بسیاری از انسانها مهم است، و بر این اساس بهتر است دموکراسی خواهان یا حقوق بشر دوستان بجای آنکه خود را در برابر
دین قرار دهند، از نیروی آن استفاده کنند. هکذا است داستان آقای خمینی در وضعیت بغرنج کنونی ما در ایران.
نویسنده ادامه می دهد: « قرار نیست دموکراسی را با معیار سخنان آقای هاشمی وخاتمی بسنجیم. البته که دموکراسی معیارهایی مستقل دارد. بلکه قرار است کوشش کنیم شکاف طرفدار دموکراسی - استبداد را عمیق تر کنیم. در این نگاه اصلاح طلبانی چون هاشمی یا خاتمی را در حال شدن و تغییر به واسطه فشار از سوی بدنه حامی شان نگریسته می شوند نه هویت هایی لزوما ثابت. برای این شدن و تغییر البته ایشان را باید مورد خطاب قرار داد و صریحا نقد کرد. تغییرات میرحسین و کروبی و رهنورد پس از جنبش سبز بهترین مثالهای امکان چنان تغییری است. »
ارسال نظر