چرا غربگرایان موج رسانهای استعفای روحانی را کلید زدهاند؟
زیرپاکشی مشکوک اصلاحطلبان
نکته مشترک در تمام این موارد این است که تندروهای راستگرایان با به شکست کشاندن برجام و کوتاه نیامدن در برابر مذاکرات موشکی و منطقهای زمینه شکست روحانی را فراهم کردهاند، پس روحانی با استعفای زودهنگام میتواند ضمن حفظ موقعیت اجتماعی خود و بدنه غربگرایان، رقبای تندرو را کیش و مات کند.
دور دوم ریاست جمهوری روحانی گویا برایش آمد نداشته است. آغاز بحران اقتصادی گسترده، شکست برجام، اختلاف گسترده در کابینه آن هم تنها چند ماه بعد از پیروزی برای روحانی نوید روزهای سختی را میدهد. اما این روزها زمزمه استعفای وی نه از بلندگوی مخالفان(که روحانی بارها بر آنها تاخت و منتقدان را همسو با اسرائیل و آمریکا نامید) که از روزنامههای زنجیرهای و جلسات حزبی و محفلی دوستان خود شنیده میشود.
به راستی چرا در روزهایی که همگان بر وحدت و کمک به دولت برای عبور از بحران اقتصادی تاکید دارند به یکباره دوستان روحانی پشت وی را خالی میکنند و رفتنش را حلال مشکلات میدانند؟
1- "آقای روحانی با تمام زحمات و خدماتی که برای کشور داشته، مرد بحران نیست. جای مرد بحرانها واقعا خالی است." این جمله یاسر رفسنجانی را باید مهمترین ضربه به حیثیت سیاسی روحانی دانست. جملهای که میتوان آن را موضع حزب کارگزاران یا همان حزب مادر دولت و پایان سرمایهگذاری این حزب بر روی روحانی دانست. اینکه چرا فرزند مرحوم هاشمی به یکباره چنین سخنی میگوید را نباید بدون پشتوانه دانست. چندی پیش سعید حجاریان، تئوریسین امنیتی اصلاح طلبان، با پیشگویی مشکلات کشور سناریوی اول در مواجهه با بحران را استعفای روحانی دانسته بود و گفت: "در صورتی که وضعیت گفته شده تشدید شود، راستها چهار سناریو پیش روی دولت روحانی قرار خواهند داد. اولین آنها پیشنهاد استعفاست؛ یعنی روحانی را به استعفا دلالت کنند."
دقیقا بعد از این سخنان بود که موج استعفا خواهی در میان اصلاح طلبان ره به فزونی گرفت. صادق زیبا کلام، عبدالله ناصری، علی جنتی، سیدحسین موسویان، محسن نعیمیپور و مصطفی تاجزاده از جمله افرادی هستند که صریحا استعفای روحانی را تنها راه حل برونرفت کشور از وضعیت فعلی معرفی کردهاند.
2- اما عجیبترین موضعگیری را در این زمینه روزنامه اعتماد دارد. این روزنامه به نقل از بهرام پارسایی نوشت: "بهرام پارسایی، سخنگوی اصلاحطلبان مجلس گفته ٢٦ اردیبهشت ماه سال گذشته، ساعاتی پس از اعلام کنارهگیری اسحاق جهانگیری به نفع حسن روحانی در شیراز به حافظیه رفته و از درویشی که گویا بسیار هم مورد وثوق این نماینده شیرازی است، خواسته به نیت انتخابات تفالی به دیوان خواجه بزند. پس درویش، چشم فروبسته و بازگشوده که «راستی خاتم فیروزه بواسحاقی / خوش درخشید ولی «دولت مستعجل» بود». پارسایی به «اعتماد» میگوید: «همان زمان به دوستانم گفتم که روحانی حتما رای میآورد رای خوبی هم میآورد اما دولتش ممکن است به سرانجام نرسد و آن قدر مورد هجمه قرار میگیرد که احتمالا نیمهراه، پایان کارش خواهد بود."
نکته مشترک در تمام این موارد این است که تندروهای راست گرایان با به شکست کشاندن برجام و کوتاه نیامدن در برابر مذاکرات موشکی و منطقه ای زمینه شکست روحانی را فراهم کرده اند، پس روحانی با استعفای زودهنگام میتواند ضمن حفظ موقعیت اجتماعی خود و بدنه غربگرایان، رقبای تندرو را کیش و مات کند.
3- دولت نظامی کلیدواژه مشترک حجاریان و تاج زاده است؛ دو چهره شاخص اصلاح طلبان که به گفته صاحبنظران سیاسی، کارشناس برجسته عملیات روانی هستند. به راستی چرا به یکباره و در آستانه آغاز دور جدید تحریم ها نامحتمل ترین سناریو یعنی تشکیل یک دولت نظامی بدون انتخابات عمومی مطرح میشود؟ گزاره ترویج جنگ در صورت شکست روحانی در کجای این معادله قرار دارد؟ این ادعا که ترامپ و همفکرانش خوابهای شومی علیه کشور ما دیدهاند یعنی فاز ایجاد ترس عمومی برای تسلیم شدن آغاز شده است. در این فاز دو گزاره استعفای روحانی به خاطر کارشکنی تندروها و تشکیل دولت نظامی زیر نظر رهبر انقلاب و به دنبال آن وقوع جنگ بین ایران و آمریکا قطعی دانسته خواهد شد. پس تنها راه حل جلوگیری از چنین جنگی حتمی، ماندن روحانی به قیمت مذاکره براساس مدل ترامپ معرفی خواهد شد.
4- بحران سازی نقطه ای تاکتیک عملیاتی این راهبرد است. وقوع بحران های کوچک و مقطعی مانند اتفاقات دی ماه گذشته و اعتصاب کاملا مشکوک چمد روز پیش بازار تهران را دست کم نگیرید. برای مردم باید قدرت ترامپ و واقعی بودن تهدید وی مبنی بر تحریم کمرشکن و نابودی نظام در کوتاه مدت مصداق پیدا کند پس بر هم ریختگی در بازار ها و هیجانات مقطعی و نقطه ای دقیقا عملیات ستون پنجم دشمن برای ترساندن مردم است. موج رسانه ای استعفای روحانی و تشکیل دولت نظامی زمانی کارساز خواهد بود که مردم آن را لمس کنند پس باید آشوب اقتصادی به آشوب اجتماعی تبدیل شود. راهبرد فشار اقتصادی و بی ثباتی سیاسی به صورت توامان در حال اجرا است؛ جهش بی دلیل ارز و به دنبال آن آشوب اقتصادی در سطح جامعه تنها طی چند ماه بعد از پیروزی روحانی مقدمه ای برای فشار سیاسی گسترده به حاکمیت برای قبول مذاکره مجدد است.
5- تابستان داغی در انتظار فضای سیاسی و اقتصادی کشور است. فشارهای هماهنگ داخلی (توسط غربگرایانی که فتنه 88 را سامان دادند و به خوبی عملیات روانی را بلد هستند) و خارجی (شوک رسانه ای جلوگیری از فروش نفت ایران و آغاز تحریم های کمرشکن) مانند یک قیچی بر روی مردم عمل خواهد کرد تا فشار عمومی را برای تغییر تصمیم حاکمیت (عدم مذاکره مجدد برای موشک و قدرت منطقه ای) ایجاد کنند. اینکه روحانی در این میان فدا شود برای غربگرایان اصلا مهم نیست. تاریخ مصرف روحانی برای آنها تمام شده است و دیر یا زود عبور از روحانی کلید خواهد خورد (همانگونه که رییس دولت اصلاحات اواخر کار خود با شعار عبور از خاتمی مواجه شد و اگر نبود کمک رهبر انقلاب قربانی مشاورانش میشد)، پس چه بهتر حتی رفتن وی نیز برای آنها سود داشته باشد. منتظر بحران های نقطه ای بیشتری برای ترساندن مردم از هیولای ترامپ باشید تا نظام مجبور به عقب نشینی شود.
ارسال نظر