به گزارش پارس به نقل از ایسنا، حالا کسانی پیدا شده اند که دایه اند و از مادر مهربان تر و البته این خوشبینانه و حتی لطف است که « دایه» بخوانیمشان، چراکه برخی از آنها بیشتر « داعیه» دارند تا اینکه از مِهر دایه بهره برده باشند.

عده ای پیدا شده اند که بدشان نمی آید برای شورای نگهبان تعیین تکلیف کنند و برای این منظور، نامه و بیانیه می دهند، امضا « جمع» می کنند یا حتی امضا « جعل» می کنند! همه اینها اگر اقداماتی مجرمانه تلقی نشود، لااقل دون شأن یک سیاستمدار، حقوقدان یا نماینده مجلس است.

چند روزی بیشتر نگذشته از زمانی که گفته شد بیش از هفت هزار حقوقدان، اساتید دانشگاه و وکلا در نامه ای به آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان، خواسته اند بدون اغماض، صلاحیت « فتنه گران» و « منحرفان» را رد کند.

یک روز بعد، تعدادی از حقوقدانان برجسته کشور از چنین نامه ای ابراز بی اطلاعی کردند. هیچ کس هم مسئولیت تهیه نامه و جمع آوری امضاهای راست و دروغش را بر عهده نگرفت.

برخی این پرسش را مطرح کرده اند که مگر برای « فتنه» و « انحراف» در قانون تعریفی وجود دارد یا مجازاتی تعیین شده است؟ به فرض درست بودن تمام امضاهای پای این نامه، آیا امضا کنندگان می توانند پاسخ بدهند که در کدام قسمت از قانون، اجازه یافته اند به شورای نگهبان زینهار دهند که این شورا باید صلاحیت برخی افراد را رد کند؟ گویا برخی در قامت نگهبانان شورای نگهبان ایستاده اند.

چند روز قبل نیز تعدادی از نمایندگان در مجلس شورای اسلامی شروع کردند به جمع آوری امضا، تا از شورای نگهبان بخواهند دو نفر از داوطلبان کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری را رد صلاحیت کند. گفته شد که این درخواست را ۱۰۰ نماینده امضا کرده اند، اما یک عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت گفت: عده ای از نمایندگان در تلاش برای جمع آوری امضا برای ارسال نامه ای به شورای نگهبان بودند که این کارشان با عدم استقبال نمایندگان ناکام ماند.

اسماعیل جلیلی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا تعداد امضاکنندگان ۱۰۰ نفر بوده است؟ گفت: با توجه عدم استقبال نمایندگان بعید است که این امضاها به عدد ۱۰۰ رسیده باشد.

مشابه این اتفاق طی چند روز گذشته تکرار شده است و وجود چنین دغدغه هایی برای این دوره از انتخابات ریاست جمهوری و بروز و ظهور این توصیه نامه ها نشان می دهد که انتخابات یازدهم حساسیت بیشتری از دوره های قبل دارد اما انتظار می رود این حساسیت بیشتر، رفتارهای صحیح را بیشتر کند نه رفتارهای غلط را!

بزرگترین ایرادی که به این رفتارها وارد است، به مخاطره انداختن استقلال شورای نگهبان است. همانطور که بارها تاکید شده است و از وظیفه شورای نگهبان هم برمی آید، این شورا باید مستقل باشد و نباید تحت تاثیر جو حاکم یا سیاست بازی های افراد و گروههای مختلف قرار گیرد و تلاش عده ای برای توصیه های پی در پی، استقلال شورای نگهبان را لااقل در نزد افکار عمومی به مخاطره می اندازد.

در کنار این مساله، نوع برخورد، گفتار و عملکرد خود اعضای شورای نگهبان نیز می تواند در جذب یا دفع چنین رفتارهایی موثر باشد و بدین ترتیب شاید بهتر بود که صحبت از برخی شاخص ها برای نامزدهای انتخابات یا اعلام برخی اعداد و ارقام غیر رسمی درباره تعداد تائید صلاحیت شدگان - آن هم در رسانه ها و تریبون های عمومی - به زمان دیگری غیر از مهلت بررسی صلاحیت ها موکول می شد تا از حرف و حدیث ها در این باره نیز جلوگیری شود.

بحث بر سر این نیست که چرا آقایان از فلان فرد و فلان شخص نام برده اند، بلکه بر سر این است که مگر خود شورای نگهبان نمی داند چه کسی را رد و چه کسی را تائید صلاحیت کند؟ بحث بر سر این است که اگر کسانی که برخی آقایان توصیه می کنند باید رد صلاحیت شوند، در نهایت هم رد شوند، باز هم هیچ توجیهی برای چنین رفتارهایی نخواهد بود.

بحث بر سر این نیست که بگوییم هیچ کس حق ندارد از شورای نگهبان انتقاد کند. صد البته که وقتی رهبری تاکید می کنند که حتی از ایشان هم می توان انتقاد کرد، به طریق اولی از شورای نگهبان هم می توان انتقاد کرد اما انتقاد مسئولانه و با رعایت حرمت ها کجا و توصیه های حرف و حدیث دار و این تعیین تکلیف ها کجا؟ !

اعضای شورای نگهبان بویژه فقهای آن، خود از السابقون انقلاب هستند، افراد و جریان ها را می شناسند و ان شاءالله بر اساس تقوا و قانون اعلام نظر خواهند کرد. اکنون که داوری به ایشان سپرده شده است، اجازه دهیم داوری کنند و به داوری آنها احترام بگذاریم.

۲۴ خرداد امسال قرار است یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود؛ انتخاباتی که باید حماسه سیاسی باشد. به نظر می رسد تعریف برخی از آقایان از حماسه، یک انتخابات حداقلی است که تنها کاندیداهای مورد تائید یا مورد وثوق آنها در آن شرکت داشته باشند و قطعا این تعریف، کوچکترین شباهتی به تاکید بر ضرورت حضور سلایق مختلف در انتخابات ندارد.