به گزارش پارس ، به نقل ازفارس، اندیشکده تحقیقات سیاسی و استراتژیک « الاهرام» در پژوهشی به قلم « هنا عبید» با عنوان « هالیوود و سیاست خارجی آمریکا: فیلم هایی که از قدرت نظامی تمجید می کنند» می نویسد که سینمای آمریکا با تجسم های عینی آن که در استودیوهای هالیوود نمود پیدا می کند، از جمله عناصر مهم در قدرت نرم آمریکا تلقی می شود، صنعتی که در برخی موارد نقشی را بازی می کند که از نظر اهمیت کمتر از قدرت مادی، اقتصادی و نظامی نیست.

قدرت نرم از طریق رسانه ها، آموزش و وسایل تفریحی و رفاهی فعالیت و به طور غیرمستقیم برای قانع سازی و جذب دیگران تلاش می کند تا اهداف آمریکا را از طریق پیام های غیرمستقیم رسانه ای و یا آموزشی به مخاطبان القا کند و یا آنها را تحقق ببخشد و این با قدرت مادی تفاوت بسیار دارد، زیرا در قدرت مادی بر زور و اجبار تکیه می شود.

استفاده از این ابزارها منجر به ساخت و شکل دهی موافقت و یا تأیید افکار عمومی می شود و این در چارچوب ها و ابعاد روحی و روانی قرار می گیرد که هیچ یک از قدرت های جهانی جهت ایفای نقش فعال و تاثیرگذار خود و یا کاهش هزینه های تحقق اهداف مورد نظر خود از آن بی نیاز نیستند و از این طریق تلاش می کنند تا مصداقیت و یا مشروعیت اهداف خود را تحکیم بخشیده و افزایش دهند و آنها را جزو به عنوان اهداف جهانی مشترک به افکار عمومی القا کنند.

تسلط هالیوود بر صنعت سینمای جهان

« هالیوود» از زمان پیدایش در اوایل قرن بیستم به عنوان یکی از مهم ترین عناصر جذب و قدرت نرم، همیشه نقشی اساسی را در صنعت سرگرمی و سینمای جهان ایفا کرده و همواره بر این صنعت سلطه داشته است. این تأثیرگذاری طی دو دهه گذشته در سایه جهانی سازی و عصر اطلاعات به خصوص با گسترش ماهواره ها، شبکه های کابلی که تولیدات آمریکایی را نمایش می دهند، افزایش یافت و تکیه بسیاری از نسل ها بر اینترنت، فیلم ها و وسایل سرگرم کننده به عنوان ابزارهای اساسی برای جذب افکار عمومی و گرایشات و تمایلات، بیش از پیش از اهمیت ابزارهای سنتی مثل کتاب و رسانه های شنیداری و نوشتاری و… کاست. بنابراین فیلم ها که فیلم های آمریکایی در رأس آن قرار دارند، نقش نهادهای آموزشی جایگزین را در قبال کاربران ایفا کردند و دست اندرکاران امور از طریق سینما افکار و نظرات خود را در قبال بسیاری از مسائل و قضایا بیان کردند.

صنعت سینمای آمریکا نقش مهمی را در نشر فرهنگ مردم آمریکا و جلب نگاه ها و توجهات با خط مشی زندگی آمریکایی و جذب علایق و سلایق با این شیوه زندگی، ارائه الگوهایی جذاب از ارزش های خاص آمریکا درباره آزادی ایفا کرد، به طوری که در میان بسیاری از نسل های جوان در سراسر جهان این گونه جا افتاده است که آمریکا سرزمین فرصت ها به شمار می آید.

توجیه و جلب حمایت از سیاست خارجی آمریکا

صرف نظر از این بعد، هالیوود نقش مهمی را در توجیه و جلب حمایت از سیاست خارجی آمریکا به خصوص در زمان تغییر و تحولات بین المللی و یا بحران های جهانی همچون رویارویی با نازی ها، اتحاد شوروی سابق، ویتنام و سرانجام تروریسم ایفا کرده و می کند.

این به این معناست که هالیوود همیشه ابزاری آسان در دست حکومت ها و دولت های مختلف آمریکایی بوده تا خواسته ها و دیدگاه و مواضع خود را به طور خودآگاه و یا ناخودآگاه به دیگران انتقال دهند و این موجب شده تا رابطه صنعت سینمای آمریکا با سیاست داخلی و خارجی این کشور به خصوص در سایه تأسیس استودیوهایی با حمایت بخش خصوصی به رابطه ای پیچیده تبدیل شود.

تاریخ هالیوود نشان می دهد که بهره مندی اندک هالیوود از استقلال باعث شده است تا تعدادی از روسا و مدیران این صنعت در دهه ۴۰ و ۵۰ قرن بیستم به اتهام همراهی و همبستگی با کمونیسم و یا ترویج و اشاعه افکار این مکتب مورد بازخواست قرار گیرند و کار به آنجا کشید که در آن زمان این افراد به اقدام علیه آمریکا متهم شدند و لیست سیاهی از نمایندگان، مولفان و تهیه کنندگان تهیه شد تا پس از مورد تحقیق و بازجویی قضایی قرار گرفتن، برخی از آنها به زندان محکوم شوند.

بنابراین صنعت سینمای آمریکا جایگاهی را به خود اختصاص داده که موجب می شود تا آن را یکی از ابزارهای رسانه ای سیاست خارجی آمریکا به شمار آورد، اما در عین حال این صنعت از استقلال نیز بهره مند است.

با این وجود شبکه پیچیده ای از روابط وجود دارد که اغلب اوقات باعث می شوند تا فیلم های هالیوود از سیاست حاکم بر این صنعت چشم پوشی کنند و رو به سیاست هایی بیاورند که اغلب مواقع با استراتژی های بزرگ سیاست آمریکا به خصوص در دوره های همراه با تغییر و تحولات مهم بین المللی هماهنگ و همخوان است.

بنابراین صنعت سینمای آمریکا نقش بارزی را در ترویج سیاست خارجی این کشور ایفا می کند، اگرچه در این خصوص استثناهای محدودی نیز ممکن است، وجود داشته باشد.

چه ابعاد سیاسی در فیلم های هالیوود به خواسته ها و مطالبات عمومی مردم آمریکا، تغییرات موجود، محاسبات مربوط به حمایت مالی و سود و زیان پاسخ دهد و یا اینکه تلاشی آگاهانه برای تغییر افکار عمومی از سوی سازندگان سینمای آمریکا را در برگیرد، فیلم های آمریکایی همیشه شکل دهنده خطوط اصلی سیاست خارجی آمریکا در دوره های مختلف زمانی بوده اند.

هالیوود و تعامل با دوره جنگ سرد

به عنوان مثال در دوره جنگ سرد و نظام دو قطبی شاهد ساخت فیلم های بسیاری توسط هالیوود بودیم که از کمونیسم انتقاد و تلاش می کردند، وجهه این مکتب را مخدوش و سیاست های کشور اتحاد شوروی سابق را بدنام کنند، امری که مشابه آن را در دوره نازیسم هم می توان مشاهده کرد. همچنین در دهه هفتاد هالیوود فیلم های بسیاری تولید کرد تا به هر طریق ممکن به تحریف افکار عمومی جهانی در قبال مقاومت ویتنام بپردازد و در این راستا مقاومت مردم ویتنام را خشونت مفرط نامگذاری کرد. فیلم های هالیوود گاهی به طور مستقیم به این موضوع از بعد تاریخی و یا سیاسی پرداختند و گاهی به طور غیرمستقیم طرف مقابل را به عنوان عامل شر معرفی کردند.

هالیوود و تعامل با دوره پس از جنگ سرد

از دوران پایان جنگ سرد بسیاری از فیلم ها در صنعت هالیوود ظهور کردند که به محوریت نقش آمریکا در عرصه بین المللی می پرداختند، از جمله این فیلم ها می توان به فیلم « روز استقلال» و یا « آرماگدون» اشاره کرد که در آنها قهرمانان آمریکایی، جهان را از شرارت های مختلف نجات می دادند. امری که بیانگر روحیه آمریکایی موجود در آن زمان بود و موجب شد تا اصطلاحات اساسی و مهمی پای به عرصه بین المللی بگذارد که شاید یکی از مهمترین آنها اظهارات « مادلین آلبرایت» وزیر وقت خارجه آمریکا در آن زمان درباره امتی است که نمی توان از آن بی نیاز بود.

هالیوود و تعامل با دوره پس از حوادث ۱۱ سپتامبر

از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و با وجود تقسیم بندی های موجود در داخل هالیوود درباره سیاست دولت وقت آمریکا و دیدگاه های اعلام شده برخی از روسا و مدیران آن، بعضی از هالیوودی ها از بیان اختلاف خود با دولت آمریکا و سیاست هایشان نترسیدند و در مواردی حتی این اختلافات را در آثار هنری خود به تصویر نیز کشیدند و در این خصوص می توان به « مایکل مور» ، کارگردان آمریکایی اشاره کرد که در فیلم معروفش « فارنهایت یازدهم سپتامبر» انتقادهای تندی از سیاست های جرج بوشِ پسر، رئیس جمهوری وقت آمریکا به عمل آورد و از آنچه جنگ علیه تروریسم و هم پیمانی بین المللی با آمریکا و علیه تروریسم خوانده شد، انتقاد کرد.

اگرچه در این میان موج جدید و روشنی از فیلم های هالیوودی ظهور کردند که سیاست خارجی آمریکا را در طول سال های پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ توجیه و یا تأیید می کردند و گاهی این تأیید ناخودآگاه و گاهی عمدی بود.

شکل گیری نهضت فیلم آمریکایی

در همین چارچوب در سال ۲۰۰۴ میلادی گروهی به نام « نهضت فیلم آمریکایی» تاسیس شد و شکل گرفت و جشنواره سینمایی را با این عنوان بر پا و تلاش کرد تا گرایش های ملی گرایی را در فیلم های آمریکایی افزایش و دیدگاه های نومحافظه کارانه را به تصویر بکشد و برحسب اظهارات بنیانگذاران آن، این مجموعه با حمایت مالی خوبی از سوی طرفداران و هواداران اندیشه های محافظه کارانه روبه رو شد.

فیلم اسامه یا توجیه اشغال افغانستان

طی سال های اندک گذشته شاهد تولید تعداد قابل ملاحظه ای از فیلم های هالیوودی بودیم که به صورت مستقیم حمایت از سیاست خارجی آمریکا را به تصویر می کشیدند و یا تلاش می کردند تا وجهه نظامی آمریکا را به ویژه در عرصه جنگ علیه تروریسم و پیامدهای آن در افغانستان و عراق زیبا و خوشایند جلوه دهند، از جمله مهم ترین فیلم های تولید شده در این عرصه فیلم « اسامه» ساخته شده در سال ۲۰۰۴ است که در آن مصایب های دختر جوانی در سایه حاکمیت نظام طالبان بر افغانستان به تصویر کشیده شده است، تا به این ترتیب جنگ آمریکا علیه نظام طالبان در افغانستان برای جامعه بین المللی و افکار عمومی آن موجه جلوه کند و در این راستا بر رنج های بشری به خصوص مشکلات زنان افغانی در سایه حاکمیت نظام طالبان بر این کشور تمرکز شده است.

فیلم پاس وایر یا توجیه رسوایی ابو غریب

اما این تمام ماجرا نبود، بلکه در این بین گروه دیگری از فیلم ها را نیز مشاهده می کنیم که به طور غیرمستقیم به توجیه و یا زیبا جلوه دادن سیاست آمریکا پرداختند، در این خصوص می توان به فیلم « پاس وایر» از تولیدات « والت دیزنی» در سال ۲۰۰۵ میلادی اشاره کرد که در آن تلاش شده شکنجه های روی داده در زندان « ابو غریب» عراق را به تصویر بکشد و آنها را افشا کند. این فیلم با استفاده از ستاره ای همچون « وین دیزل» تلاش می کند تا وجهه نظامی آمریکا را بهبود بخشد که به دلیل افشاگری های صورت گرفته درباره شکنجه زندانیان این زندان توسط زندانبانان آمریکایی لطمات زیادی خورده بود. این فیلم با داستانی انسانی و بشر دوستانه تلاش می کند، سرباز آمریکایی را به تصویر بکشد که قهرمانی های خارق العاده ای را از خود در عراق به نمایش می گذارد، اگرچه ساختار حاکم بر فیلم ساختاری کمدی – انسانی جهت حمایت از فرزندان یک دانشمند آمریکایی است که تروریست ها به دلیل ممانعت وی از دستیابی به اختراعی خاص که به صلح جهان لطمه می زند او را ترور می کنند و تفنگدار آمریکایی نیز موفق می شود تا از خانواده این دانشمند محافظت کند و او با شایستگی می تواند کارهای خانوادگی آنها را انجام داده و مشکلات شخصی فرزندان آن دانشمند را حل و فصل کند، امری که باعث می شود تا او وجهه ای انسانی دلسوز به خواننده القا شود.

به همین دلیل می توان گفت، از جمله مهمترین فیلم هایی که در این دوره ساخته شدند و به طور ضمنی سیاست آمریکا را توجیه کردند، فیلم درامی به نام « اسامه» و فیلم کمدی - اجتماعی به نام « پاس وایر» بود که بیانگر ظهور گرایش جدیدی در فیلم های هالیوود بود که از قدرت آمریکا به خصوص قدرت نظامی آن تمجید می کردند و آن را بهایی ضروری می دانستند که باید در قبال آزادی پرداخته شود، امری که به طور کلی با سخنرانی جرج بوش پسر در توجیه جنگ های پی در پی سازگاری داشت.

فیلم نارنیا یا اشاعه فرهنگ جنگ در میان کودکان

از جمله دیگر فیلم های مهمی دیگری که در این چارچوب ساخته شدند، می توان به فیلم « نارنیا» تولید استودیوهای دیزنی در سال ۲۰۰۵ میلادی اشاره کرد. این فیلم کودکان را هدف قرار می دهد و تلاش می کند، به تغییر دیدگاه های کودکان درباره جنگ بپردازد. همچنین در این فیلم به برخی شرارت ها و بدی ها اشاره شده که باید از آنها دوری کرد و در ادامه به تمجید از جنگ علیه شر و بدی به عنوان یک ابزار ضروری در درگیری میان خیر و شر می پردازد. فیلم با حوادثی شروع می شود که واقعی به نظر می رسند، در این حوادث مادر فرزندان خود را به مکانی دور منتقل می کند تا از خسارت ها و زیان های جنگ در امان باشند، اما طی انتقال فانتزی آنها به دنیای خیالی، این کودکان فنون جنگ را یاد می گیرند و به رویارویی سرنوشت ساز با شر می پردازند، رویارویی که در آن تنها راه حل موجود جنگ است.

فیلم ۳۰۰ اسپارت یا توجیه جنگ و خونریزی برای دفاع از آزادی و دمکراسی

اما فیلم « ۳۰۰ اسپارت» از تولیدات شرکت ورنربروذرز در سال ۲۰۰۶ میلادی که تنها در آمریکا ۲۰۰ میلیون دلار فروش داشت، را باید اوج گرایش به تمجید از قدرت نظامی به شمار آورد. این فیلم حکایت دفاع پادشاه یونانی « لئو نیداس» را از وطن خود در جنگ با فارس ها نشان می دهد که شامل قهرمانی های نظامی شبه انتحاری است. علی رغم آنکه در تاریخ ثبت شده سیستم نظامی اسپارتی از محبوبیت مردمی بالایی در مقایسه با نظام دمکراتیک موجود در آتن برخوردار نبود که افتخار تمدن یونان به شمار می رفت و سهم بالایی در جهان آزاد و دمکراتیک داشت، اما این فیلم بر عکس از سیستم نظامی موجود در اسپارت تمجید و به طور ضمنی به این نکته اشاره می کند که قدرت نظامی اسپارت باعث حمایت از الگوی دمکراسی در آتن شد و به روشنی اشاره می کند که ارزش ها و به خصوص آزادی نیازمند قدرتی است تا از آن محافظت کند. صحنه های خونبار فیلم نشان دهنده جنگ های خونین میان ارتش آزاد اسپارت که متشکل از ۳۰۰ مبارز است، با ارتش متجاوز فارس ها است. همچنین این فیلم حاوی صحنه های زیادی است که از تربیت نظامی کودکان اسپارت و مبارزاتش تمجید می کند. علی رغم آنکه این فیلم متهم می شود که آغاز تبلیغات آمریکا برای شروع جنگ علیه ایران است و به پادشاه طاغوتی فارس ها اشاره می کند، اما رسالت فیلم عمیق تر از آن است و مصرانه بر این نکته تاکید می کند که قدرت نظامی برای حمایت از آزادی اهمیت بسیاری دارد.

نکته قابل توجه در این فیلم ها به خصوص در فیلم اخیر آن است که جنگ مجسم کننده ارزش های پاک و شرافتمندانه نیست، بلکه این فیلم ها جنگ را به معنای قدرت و برتری نظامی و به عنوان وسیله ای جهت حفظ آزادی، ارزش های اساسی، حمایت از جان انسان ها و جهان از شرارت ها ترویج کرده و اشاعه می دهند. خطرناک تر از آن اینکه این فیلم ها پیام های مشابهی را از طریق برخی فیلم های ویژه کودکان و از طریق استودیوهای دیزنی اشاعه می دهند که دارای نفوذ بسیار از حیث توزیع و پخش در سراسر جهان است.