پارس؛
چه اتفاقی برای یمن بعد از «عبدالله صالح» میافتد؟
از اینجا استفاده از عنوان «رییس دولت مشروع یمن» یا «رییس دولت با شناسایی بینالمللی یمن» برای او آغاز شد. با وجود این که چند روز بعد دوران ریاست جمهوری او به پایان رسید، او همچنان از سوی دولتها، نهادها، و رسانههای همراه «رییسجمهور قانونی یمن» خوانده میشود.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سهیل جاننثاری در یادداشتی نوشت: اگر شکست انقلاب مصر چند سال به طول انجامید، شکست انقلاب یمن در همان ابتدا واضح بود. شورای همکاری خلیج فارس بدون هیچ عضو دموکراتیکی مسئول هدایت گذار به دموکراسی در یمن بعد از صالح شد. بنا شد هادی تا دو سال بعد رییس جمهور باشد و در این زمان قانون اساسی جدید نگاشته شود. انتخاباتی کاملاً نمایشی در فوریهی ۲۰۱۲ برگزار شد که هادی در آن تنها نامزد بود. حوثیها و جنوبیها انتخابات را تحریم کردند. هادی در اواخر ۲۰۱۲ هشدار داد که اگر گفتگوها به جایی نرسند، کشور درگیر جنگی داخلی خواهد شد، و البته همزمان با ادعاهای تلاش برای آشتی ملی، به سبک رییس سابقش صالح، جنوبیها و حوثیها و البته دزدان دریایی خلیج عدن را به ایران منتسب کرد.
در ۲۰۱۳ کنفرانس گفتگوی ملی یمن با شرکت گروههای مختلف یمنی، از حوثیها تا اصلاح(اخوان المسلمین) و از جنوبیها تا حزب سوسیالیست، و البته حزب کنگرهی صالح و هادی آغاز به کار کرد. این کنفرانس بنا بود برای راضی کردن همهی گروهها تلاش کند اما در این امر ناکام ماند. تقسیمبندی فدرال ارائه شده هم حوثیها و هم جنوبیها را ناراضی گذاشت، و در عوض اتحادیهی اروپا و آمریکا و هدایتکنندگان در شورای همکاری از این تجربهی «موفقیتآمیز» راضی بودند. کنفرانس، علاوه بر ناراضی کردن حوثیها و جنوبیها، به بهانهی تلاش برای تکمیل گذار و نگارش قانون اساسی جدید، دورهی ریاست جمهوری هادی را هم یک سال تمدید کرد و در ژانویهی ۲۰۱۴ به کار خود پایان داد. این بار حتی انتخابات نمایشی به سبک انتخابات ۲۰۱۲ هم برگزار نشد.
یمن در این مدت همچنان دولتی فروپاشیده بود. حوثیها در شمال با القاعده، سلفیهای استقراریافته در مناطق سکونت زیدیها، و بازماندگان سلفی رژیم سابق مثل نیروهای علی محسن الاحمر درگیریهای شدیدی داشتند و در نهایت موفق شدند درگیریها را به سود خود به پایان ببرند. در نهایت در ژانویهی ۲۰۱۴ دولت هادی میانجیگری و جنگجویان سلفی و محصلان خارجی را از دماج خارج کرد و کنترل حوثیها بر استان صعده عملاً به رسمیت شناخته شد. از این دوره مصاحبههایی از سخنگویان حوثیها قابل دسترس هست که در آن همچنان به پروسهی کنفرانس گفتگو امیدوارند، با جنوبیها رابطهی خوبی دارند، با بخشهایی از حزب کنگره و حزب اصلاح هم رابطهای مثبت دارند اما نسبت به دیگران، از جمله الاحمر، موضعی خصمانه دارند. الاحمر با سلفیها و عربستان رابطهی خوبی داشته است، فرماندهی عملیات نظامی دولت صالح برای برخورد با حوثیها بوده است، و در بنا کردن دارالحدیث و مؤسسات نظیر آن در شمال نقشی عمده داشته است. رابطهی خصمانهی حوثیها با الاحمر در جنگ داخلی فعلی یمن تأثیر زیادی داشته است.
ریاست جمهوری هادی تمدید شد اما وضعیت یمن تفاوتی نکرد. چیزی که به نام گذار به دموکراسی مطرح شده بود پیشرفتی نداشت. نیروهای وابسته به دولتهای مختلف شورای همکاری خلیج [فارس] در قالب حزب کنگره و اخوان المسلمین و ... دولتی وصلهشده را تشکیل داده بودند، و حوثیها در شمال و استقلالطلبان در جنوب کاملاً از دولت و پروسهی گذار فاصله گرفتند. صالح که بر اساس توافقات سال ۲۰۱۲ در یمن ماندنی شده بود، مشغول برنامهریزی برای بازگشت به قدرت بود. هادی سعی کرده بود با برکناری نیروهای نزدیک به صالح از پستهای امنیتی و نظامی نفوذ صالح را کم کند، اما شبکهی وفاداری که صالح از سی و چند سال قبل ساخته بود حتی با برکناری پسر و برادرزادهاش از فرماندهی گارد جمهوری و سازمان امنیت مرکزی هم پابرجا ماند. تصمیم دولت هادی برای حذف یارانهی سوخت نارضایتیها از او را به اوج رساند. این پیشنهاد بانک جهانی بود، که ظاهراً مثل دیگر برادران بزرگ یمن وضعیت ینم را «موفقیتآمیز» میدید. این تصمیم همچنین فرصتی بود که تمام نیروهای مخالف هادی برای چند سال انتظارش را کشیده بودند. صدای اعتراض به دولت ناکارآمد و وابستهی هادی از همیشه بلندتر بود. حوثیها، بلندتر از همه و مسلح به تجربهی چندسالهی درگیری با بخشهای مختلف رژیم، به سمت صنعا حرکت کردند و بعد از چند روز تجمع مسالمتآمیز و عدم برخورد نیروهای نظامی و امنیتی بر شهر حاکم شدند.
صالح سالها شبکهی وفاداری ساخته بود و حالا موقع بهرهبرداری بود. سرازیر شدن حوثیها به صنعا در سپتامبر ۲۰۱۴ فرصتی طلایی برای صالح بود. نیروهای وفادار به او با حوثیها و مردم همراهشده با آنها مقابله نکردند، و با استفاده از حوثیها یا شاید در همکاری با آنها رقبایی را از صحنه حذف کردند. مردم ناراضی از دولت و فساد همیشگی قدرتمندان یمنی، از حوثیهایی حمایت کردند که بنا به دوری از قدرت تنها گروه بری از اتهامات فساد بودند. شایعاتی هم پیچید که حوثیها برای بازگشت رهبر در تبعید جنوبیها، البیض، تلاش میکنند تا بتوانند رقبا را از جنوب یمن هم کنار بزنند. سازمان ملل برای میانجیگری تلاش کرد و در نوامبر هادی دولتی جدید برای وحدت ملی معرفی کرد. حوثیها دولت را نپذیرفتند و از صنعا خارج نشدند. حزب کنگرهی مردمی که دبیر کلیاش از صالح به هادی رسیده بود هم کابینه را رد، و هادی را از مسئولیت حزبیاش کنار زد. هادی که نه کاریزمایی داشت و نه هر گونه پایگاه حمایتی، و تمام اعتبارش را از همراهی با صالح و حزب کنگرهی مردمی گرفته بود، به پایان رسید. مهم نبود که هادی همچنان در نام رییسجمهور است. صالح به صحنه بازگشته بود.
هادی در ژانویهی ۲۰۱۵، یعنی یک ماه مانده به پایان دورهی ریاست جمهوری تمدیدشدهاش، از این سمت استعفا داد. حوثیها کاخ ریاست جمهوری را به دست گرفتند. مجلس یمن ظاهراً حاضر به پذیرش استعفای هادی و معاونش نشد. انتخابات مجلس یمن آخرین بار در سال ۲۰۰۳ برگزار شد و اعضای فعلی، باقیماندههای اعضای منتخب در سال ۲۰۰۳ هستند. هادی و همقطاران توسط حوثیها در حصر خانگی قرار گرفتند. دبیر کل سازمان ملل خواهان نصب مجدد هادی به ریاست جمهوری شد. یک ماه بعد، در فوریهی ۲۰۱۵، هادی از صنعا فرار کرد یا خارج شد و خود را به عدن رساند که هنوز تحت کنترل نیروهای حوثیها یا صالح نبود. هادی در عدن اعلام کرد که رییس جمهور یمن است. از اینجا استفاده از عنوان «رییس دولت مشروع یمن» یا «رییس دولت با شناسایی بینالمللی یمن» برای او آغاز شد. با وجود این که چند روز بعد دوران ریاست جمهوری او به پایان رسید، او همچنان از سوی دولتها، نهادها، و رسانههای همراه «رییسجمهور قانونی یمن» خوانده میشود.
نیروهای حاضر در صنعا تلاش کردند سیطرهی خود را بر دیگر نقاط کشور گسترش دهند. هادی و متحدان نیز چارهای جز درخواست کمکهای بینالمللی نداشتند. در میانههای مارس نیروهای نظامی وفادار به صالح تلاش کردند فرودگاه عدن را از چنگ نیروهای هادی درآورند، اما در نبردی کوتاه شکست خوردند. این ماجرا بود که پای حوثیها را به سوی جنوب باز کرد. فاتحان صنعا به سمت عدن حرکت کردند. در میان اشتباههای پرشمار حوثیها در چند سال گذشته، حمله به عدن احتمالاً در صدر لیست قرار داشته باشد. رابطهی دوستانهی جنوب با حوثیها نه از سر علاقه به ایدئولوژی، که از سر تقابل با دشمن مشترک در صنعا بود. در حملهی حوثیها به عدن، آنها خود صنعا بودند. تقابل اصلی در جامعهی یمن در تمامی دهههای گذشته نه تقابل مذهبی بین گرایشهای مختلف سنی و شیعه، که بین شمال و جنوب بوده است. حمله به عدن، پایخت جنوب، جنگ را دوباره بدل به جنگ جنوب و شمال کرد. هادی راهی عربستان شد، و حملهی عربستان سعودی و شرکا برای بیرون کردن حوثیها از صنعا و بازگرداندن قدرت به «دولت قانونی» آغاز شد.
جنوبیها پیش از این هم در جنگ با شمال(و شخص صالح) در کنار عربستان سعودی قرار گرفته بودند. هادی هم که اصلاً وابسته به عربستان بود. حزب اصلاح هم با حامیان قطریاش با ائتلاف همراه شدند. سلفیها، از امثال علی محسن الاحمر، تا شاخههای مختلف القاعده، هم به دلایل واضح با ائتلاف به همکاری پرداختند. ائتلاف بنا بود چند روزه ماجرا را حل کند، و در اوایل ماجرا هم موفق شدند استانهای جنوبی را با سرعت زیادی از دست نیروهای صالح و حوثیها خارج کنند، اما با وجود بمباران و محاصرهی سنگین یمن، نقشهی کنترل یمن در دو سال و نیم گذشته تفاوت چندانی نکرده است. قطر بعد از درگیریاش با عربستان و امارات از ائتلاف بیرون شد، و امارات به تدریج تنها دولت مؤثر در ارتباط با جنوبیها شد. امارات و جنوبیها آنقدر روابط نزدیکی پیدا کردند که مقامات منصوب هادی از جنوب برکنار شدند و استقلالطلبانی در سمتهای مختلف مشغول به کار شدهاند. اختلاف امارات با هادی به حد درگیری خشونتبار هم رسید و میانجیگری سعودیها را لازم کرد. هادی به ریاض رفت و حالا از سوی امارات اجازهی بازگشت به عدن را هم نمییابد. این اختلاف سبب برقراری تماس امارات با صالح شد.
ارسال نظر