رفیقانِ احمدی نزاد کجایید، دقیقاً کجایید!
سید محمد حسین هاشمی در عصر ایران نوشت: اینکه امروز، محمود احمدینژاد، همان که معجزه هزاره سوم خوانده شد، در تمام فعالیتهایش فقط 4 نفر را در کنارش دارد، فقط انزوای او را نشان نمیدهد. مشایی، بقایی، جوانفکر، خراسانی آنهایی هستند که به هر دلیلی پای احمدینژاد ایستادهاند.
سید محمد حسین هاشمی در عصر ایران نوشت: اینکه امروز، محمود احمدینژاد، همان که معجزه هزاره سوم خوانده شد، در تمام فعالیتهایش فقط 4 نفر را در کنارش دارد، فقط انزوای او را نشان نمیدهد. مشایی، بقایی، جوانفکر، خراسانی آنهایی هستند که به هر دلیلی پای احمدینژاد ایستادهاند؛ اما رئیس دولتهای نهم و دهم، در زمانی که میخواست از بهشت به پاستور برود و در زمانی که میخواست جاپایش را در پاستور مستحکم کند، یاران و همراهانی داشت که گرچه امروز یا روی حرفهایشان پرده انداختهاند یا از آن برائت جستند، اما آن روزها تا توانستند او را مورد حمایت قرار دادند.
یاران یکی یکی رفتند
شاید ضربالمثل باد آورده را باد میبرد برای ماجرای یاران محمود، آنقدرها هم مناسب نباشد. اما واقعیتی که در مورد او صدق میکند این است که یاران دیروز احمدینژاد، تقریباً تمامشان حالا از او روی برگرداندهاند. شاید خیلیهایشان، حتی او را نفرین کنند. مثلاً آیتالله علمالهدی که روزگاری، حامی احمدینژاد بود و چندی پیش گفت هرباری که به حرم امام رضا(ع) مشرف میشود رئیس دولتهای نهم و دهم را نفرین میکند.
از این دست آدمها کم نیستند. احمد توکلی یکی دیگر از آنهاست. مردی که روزگاری روی سر احمدینژاد قسم میخورد و در همین انتخابات ریاستجمهوری گذشته در مقام منتقد او به دنبال رد صلاحیتاش بود. حسن بیادی هم یکی دیگر از چهرههای اصولگراست.
او هم به مانند احمد توکلی در روزهای نخستین انتخابات و روی کار آمدن احمدینژاد چه در فضاهای سیاسی و چه در شورای شهر، از شهردار پیشین پایتخت طوری تعریف میکرد که انگار برادرش است و حالا، نقدهایش به احمدینژاد تمامی ندارد. محمدرضا باهنر، غلامعلی حدادعادل، مهدی چمران و حتی کمی تا قسمتی، علی لاریجانی را هم باید از همین دست انسانها بدانیم. آنهایی که روزگاری با محمود بودند و حالا، علیه او.
حرفهایی که تاریخ به یاد دارد
اما حالا که روزگار به گونهای چرخیده که وزیر اطلاعات احمدینژاد در دولت نهم و معاون اول قوه قضاییه در روزهای فعلی رئیس سابقش را با واژههایی چون لات، دروغ گو، زبانهرز، گندهگو، گزافهگو و شهره خاص و عام به جهت حرفزدنهای بیپایه و اساس یاد میکند، در روزهایی که خیلیها میگویند مردی که روزگاری مخالفانش را خس و خاشاک معرفی کرد، حالا خودش برای نظام خس و خاشاک شده، بد نیست سری به حرفهایی بزنیم که بزرگان اصولگرا در روزهای نه چندان دور، در مجامع رسمی عنوان کردند.
حرفهایی که شاید این سوال را بیشتر از پیش در ذهنمان پررنگ کند که حالا که احمدینژاد به گفته دادستان کل کشور به اپوزوسیون نظام تبدیل شده چرا این افراد حرفی نمیزنند. این اظهارنظرها را با احمد جنتی آغاز میکنیم که یک بار در مقام خطیب جمعه تهران درباره محمود احمدینژاد گفت: «او نمادی است از انقلاب اسلامی؛ از رشد یافتگان مکتب امام و رهبری و از تربیتیافتگان در نظام اسلامی با زیربنای اصول؛ اصول اسلام ناب محمدی(ص)؛ اصول دفاع جانانه از مظلومین؛ اصول مبارزه با مستکبرین و ظالمین». یک مرتبه دیگر هم در همین خطبهها گفت: «کمک خدا در حادثه (پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات) مشهود است.
یکی از دوستان نقل میکرد آن زمان سوار تاکسی شده بود و راننده تاکسی گفته بود من میخواهم به آقای احمدینژاد رای بدهم زیرا مادرم که چند سالی است مرده دیشب به خوابم آمده و گفته به احمدینژاد رای بده.» صحبتهایی که اگر آنها را در کنار «الهام خداوند» نامیدن نامه احمدینژاد به بوش، رئیسجمهوری اسبق ایالات متحده امریکا بگذاریم، میتوانیم میزان علاقه آیتالله جنتی به احمدینژاد را متوجه شویم. اما او تنها آیتالهی نبود که از احمدینژاد جانانه دفاع کرد.
آیتالله محمد یزدی هم در جریان انتخابات 88 از احمدینژاد حمایت کرد و در بیانیهای که بعدها برخی از اعضای جامعه مدرسین آن را تکذیب کردند، اعلام کرد که نظر جامعه مدرسین در انتخابت 88 احمدینژاد است. در بخشی از این بیانه آمده بود «جناب آقای احمدینژاد در مقایسه با سایر افراد به ارزشهای اسلامی توجه بیشتری داشته و شاخصهای مورد نظر امام و رهبری را رعایت مینماید. نظر شخصی بنده به عنوان یکی از اعضای جامعه مدرسین قبلا اعلام شده است و مجددا عرض میکنم به هیچ وجه مجوز شرعی برای عبور از آقای احمدینژاد را ندادیم و البته این نظر شخصی بنده است.»
آیتالله محمد مومن هم دیگر فقیه شورای نگهبان بود که روزگاری در حمایت از احمدینژاد حرفهای مهمی زد؛ حرفهای مهم و تاثیرگذار: « من آقای احمدینژاد را از سه نامزد دیگر بهتر میدانم. باید فردی از سوی مردم انتخاب شود که صلاحیت لازم برای اداره مملکت داشته باشد و خواسته و دستورات پیامبر(ص) و امامان(ع) را برآورده سازد.» جملاتی که آیتالله سیداحمد علم الهدی در خطبههای نماز جمعه دوم مرداد سال 88، به نوعی دیگر آن را تکرار کرد: «احمدینژاد عزیز ماست و ما به صلاحیت او رای دادهایم و پای رایمان هم ایستادهایم. احمدینژاد به عنوان کسی که گفتمان عدالت را رعایت کرده است و در 4 سال دوران مسولیتاش نه خود و نه اطرافیانش هیچگونه سو استفادهای نداشتهاند، دارای صلاحیت است و کسی است که در عرصه بینالمللی نیز شعار اسلام را سر داده و با جرات از انقلاب اسلامی دفاع میکند».
اما شاید بتوان در صدر تمام طرفداران احمدینژاد که در کسوت آیتاللهی هستند، محمد تقی مصباح یزدی را نام برد. مردی که در کنار تمام طرفداریهایش از احمدینژاد یکبار اطاعت از احمدینژاد را اطاعت از خدا دانست در یکی از سخنرانیهایش گفت: «دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم. ایشان گفت نگران نباشید، احمدینژاد رئیسجمهور میشود.
ایشان گفته بود که شخصی شب بیست و سوم ماه رمضان در حال احیا پیش از نیمه شب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر (عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند. میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلاً او را نمیشناختم! خود ایشان نیز در تاریخ دهم دیماه قاطعانه گفته بود که من رئیسجمهور خواهم شد. کسانی با او شوخی میکردند که این چه حرفی است میزنی؟ چه کسی به تو رأی میدهد؟ چه کسی تو را میشناسد؟ گفته است این قول یادتان باشد، امروز 10 /10 /83 است، من رئیسجمهور خواهم شد! حالا خواب دیده یا کسی به او گفته است من نمیدانم!» اما روحانیون دیگری هم بودند که در زمان فعالیت احمدینژاد از او بیوقفه دفاع کردند.
یکی از آنها حجتالاسلام صدیقی است که در خرداد ماه سال 88 رای به احمدینژاد را همانند جهاد در راه خدا دانست و گفت: «تقویت دولت، پیشگیری از فتنهها انشاالله کمک به افزایش رای آقای احمدینژاد است. این را به عنوان یک جهاد فیسبیل الله و با قصد قربت باید انجام داد. توسل به حضرات معصومین (ع) خصوصا وجود مبارک حضرت زهرا(س) ،امام حسین (ع) ، شهدای کربلا و امام زمان ارواحنا فدا کارساز و نتیجه ساز است. اینها را باید انشاالله در این شبها هر کسی میتواند انجام دهدو ارتباطی با این انوار الهی برقرار کرده و دعا کند تا با تقوا که زمینه مقبولیت است نتیجه نهایی حاصل شود. انشاالله دور از هوا و هوس برای دین و آرامش مردم و برای عزت شیعه و برای خشنودی نائب ایشان خواهد شد.»
حجت الاسلام رهدار، مدیر سابق مرکز تاریخ معاصر موسسه امامخمینی (ره) وابسته به آیت الله مصباح یزدی هم روزی در جریان همایش «چگونه یک روزه منافق میشویم» درباره احمدینژاد و انتخاباتی که به انتخابش منتهی شد گفت: «در این دوره از انتخابات مانند ائتلاف 6 نفرهای که در جنگ جمل علیه امام علی(ع) برپا شد، ائتلافی مقابل احمدینژاد شکل گرفت. آنها چون دیدند یک بچه مسلمان پیرو خط ولایت آمده، همه مقابل او ائتلاف کردند اما در نهایت شکست خوردند و نمونههای آن را میتوانید در بلبل زبانی ابطحی و عطریانفر مشاهده کنید. ائتلاف مقابل احمدینژاد شبیه ائتلاف طلحه، زبیر و معاویه است. آیا نفاقی بدتر از این می خواهید؟»
اما این لیست حالا حالاها تمام نمیشود چرا که در آن میتوان نام فردی چون حجتالاسلامی مرتضی آقاتهرانی که گفت دولت احمدینژاد از زمان مشروطیت تاکنون محبوبترین و بهترین دولت بوده است، حجتالاسلام قاسم روانبخش، که نامه احمدینژاد به بوش را با نامه پیامبر اعظم (ص) به خسرو پرویز مقایسه کرد، حجتالاسلام سقای بیریا، که در مورد جایگاه احمدینژاد در کشورهای غربی گفت: «در سفر شانگهای، خانمهای هندو آمدند و با دستمالیدن بر شیشه اتومبیل رئیسجمهور، خواستند خودشان را متبرک کنند.» و نمونههای بیشمار دیگری را هم جای داد.
اگر بیرون از دایره روحانیون به دنبال اظهارنظرهای تعریفی از احمدینژاد بگردیم که نمونهها بسیار بیشتر خواهد شد. از روزنامه رسالت بگیرید که روزگاری نوشت: «احمدینژاد در طول سالهای ریاستجمهوریاش توانست کشور را به موضع قدرت برساند، ایران را از تهدیدها نجات دهد، به مناطق محروم توجه ویژه کند و بر اساس ارزشهای انقلاب و رهنمودهای امام راحل کشور را اداره کند. کارنامه او در این سالها کاملا مثبت است و هر انسان بی انصافی نیز که یک بار دستاوردهای دکتر احمدینژاد را ببیند متوجه میشود که نباید درباره او بی انصافی کرد زیرا او شبانهروزی برای این کشور زحمت میکشد. علاقه اصولگرایان به احمدی نژاد به دلیل کارنامه قابل قبول و مدیریت خوب او در گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت است.» تا حیدر رحیمپور ازغدی که گفت: «چپ و راستی که احمدینژاد به ساز هیچیک نرقصید و دل به دریا زد و بیواسطه با مستضعفان، سخن گفت و به خدمتشان کمر بست و نان بسیاری را آجر ساخت، اینک برای فلج ساختن دولت در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.» از حمیدرضا ترقی، عضو ارشد موتلفه که سادگی زندگی محمود احمدینژاد را شبیه پیامبرانی مثل یوزارسیف ارزیابی کرد و دولت او را دولت پاک خواند تا الیاس نادران که گفت: «به خاطر مظلومیت و همت احمدینژاد در خدمت از او حمایت میکنم». اینها هم همه ماجرا نیست.
روزگاری علی مطهری هم نامهای به این مضمون برای احمدینژاد نوشت. «بدون شک انتخاب جنابعالی به عنوان رئیسجمهور در سال گذشته از الطاف خفیه الهی بود و مردم با انتخاب خود انقلاب اسلامی را به مسیر اصلی آن بازگرداندند و خطر بزرگی یعنی غربزدگی و ایدئولوژیگریزی را که تشخیص آن برای توده مردم مشکل بود از این انقلاب الهی دفع کردند. این دولت بیش از دولتهای پیشین در مسیر عدالت علی (ع) حرکت کرده است و البته کسانی که مانند دوره عثمان به تبعیض عادت کردهاند مشکلاتی ایجاد کرده و خواهند کرد.»
در میان نباید چهرههایی چون علیرضا زاکانی را هم نادیده گرفت که در پاسخ به سئوالی در مورد حمایت برخی جریانهای اصولگرا از رقیب احمدینژاد در انتخابات 88 گفت: «بزرگان مجموعه اصولگرایی ازجمله آقایان حبیبی و عسگراولادی از فحوای کلامشان کاندیداتوری احمدی نژاد بر میآید. ما بر اساس منطق و استدلال به احمدی نژاد رسیدهایم و این چیزی نیست که به نوعی بخواهد تحتالشعاع حضور دیگران قرار بگیرد و گروههای دیگر اصولگرایی به نتیجهای غیر از حمایت احمدینژاد نخواهند رسید.» یا حتی نباید به راحتی از کنار صحبتهای حسن الله وردینژاد دبیرکل حزب اسلامی رفاه گذشت که احمدینژاد را «مختار» و مشایی را «سردار کیان» خواند.
اینها را که کنار صحبت یاران احمدینژاد در دولت از جمله اسماعیل نجار که بعد از زلزله کرمان گفت: «مردم منطقه زلزله زده از ایمان و اعتقاد بسیار بالایی برخوردار بودند به عنوان مثال در بازرسیهای ما یک منزلی مشاهده شد که سه دیوار آن در اثر زلزله فرو ریخته و یک دیوار که عکس دکتر احمدی نژاد بر آن نصب شده بود خود مردم با اعتقاد راسخ و محکم خود اذعان داشتند که رییسجمهور محبوب و دلسوز ما خدمات فراوانی برای مردم به ویژه روستاییان انجام داده و میدهد و اعتقاد آنها بر این بود که لطف و نظر خداوند بوده که این دیوار فرو نریخته است.» یا غلامحسین الهام که گفت: «احمدینژاد با رجعت همراه با امام عصر حکومتی مطلوب را پیگیری خواهد کرد» بگذاریم، میفهمیم که سطح حمایتها از مردی که روزگاری همسر همین غلامحسین الهام او را معجزه هزاره سوم نامید، تا چه اندازه بود. مردی که امروز، بیشتر از هر مخالفی، با ارکان حکومت مخالفت میکند.
ارسال نظر