پارس؛
«نامهها»ی یکی از سران داخلی فتنه و بیصداقتی با تاریخ
آیا این سوال برای دوستداران و دلبستگان کروبی پیش نخواهد آمد که چرا این نامههای مهم سانسور شدهاند؟ مگر چه حقایقی در این نامههای تفصیلی وجود دارد که کروبی و بیت او نمیخواهند هیچ تیتر و متنی از آن در تاریخ بماند؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امین فرج الهی- چندماهی است کتاب «نامهها» که شامل 93 سند تاریخی (67 نامه و 26 بیانیه) کروبی در سالهای 67 تا 95 است، منتشر شده است. کتابی که بخواهیم یا نخواهیم مثل خاطرات آیتالله منتظری، از مهمترین اسناد تاریخی اپوزیسیون خواهد شد.
در تاریخنگاری وقتی فاجعه به بار میآید که نگارش تاریخ، متاثر از چرخشهای سیاسی سالهای بعد باشد. آنوقت است که باید در روایتهای تاریخی، دنبال«تحریف و تقطیع و سانسورهای» سیاسیِ بود و در «صداقت راوی» شک کرد. به همین خاطر است که در این کتاب، نامههای درجهچندم کروبی دیده میشود، ولی برخی نامههای مهم او سانسور شده است.
در این کتاب از تعاملات کروبی و آیتالله منتظری، 3 سند آورده شده است: «نامه کروبی و امامجمارانی و سیدحمید روحانی به آیتالله منتظری» بهمن 67، «قدرددانی از حمایتهای فقیهعالیمقام» شهریور 88، «پیام تسلیت درگذشت فقیه عالیمقام» در آذر88. این در حالی است که تعداد نامههای رد وبدل شده، بیش از این است و در این کتاب سانسور شده است:
پس از نامهی بهمن 67 کروبی و امامجمارانی و روحانی، آیتالله منتظری پاسخی کوتاه به آنها میدهد و از بی اطلاعی این سه نفر از واقعیات تاریخی و تهمتها و دروغهای مندرج در نامه آنها گلایه میکند. این سه نفر هم با نگارش نامهای به آیتالله منتظری پاسخ میدهند که برخلاف نامه اول، لحنی آرام دارد. در بخشی از این نامه آمده است «هنگامی که مخلصین از روی دلسوزی و مصلحتاندیشی، انتقادی سازنده را نسبت به ایشان عنوان کرده و یا به برخی از عیوب و نقصهای موجود در کار ایشان اشارت میکنند، چرا با آنان به چشم دشمن یا افرادی جوساز، سادهاندیش و افرادی که دیگران آنها را پر کردهاند برخورد میشود؟»
تابستان 78 احمد منتظری که وجههاش کمکم در حال گذار از «مهندس» به «حجتالاسلام» بود، پس از سالها انزوا در مصاحبهای با نشریه «پیام هاجر» ادعاهای پدر درباره جعلی بودن نامه 6 فروردین 68 امام در عزل پدرش را تکرار کرد. کروبی که دبیرکل مجمع روحانیون مبارز و از مهمترین چهرههای خط امام بود، دست به قلم برد و مفصل و قاطعانه به ادعاهای احمد پاسخ گفت. احمد منتظری هم به آن نامه پاسخ داد و این رفت و برگشت دوبار صورت گرفت. کروبی در یکی از این نامهها نوشته بود «درست است که امروز، دوره جامعه مدنی است. اما جامعه مدنی برای همه است، جامعه مدنی سالهای 67-60 نیست که شخص ایشان یکطرفه هرچه میخواهد بگوید اما دیگران به علت جایگاه خاصی که دارد حرمت نگه دارند و عکسالعمل نشان ندهند. اگر قرار است نسبت به امام حرمتشکنی شود و برای توجیه عملکرد اشتباه و غلط جمعی، امام مورد اتهامات دروغ و خلاف واقع قرار گیرد، تردید نداشته باشید که بسیاری از واقعیتها و جریانهایی که تا امروز بازگو نشده است گفته خواهد شد.»
آیا این سوال برای دوستداران و دلبستگان کروبی پیش نخواهد آمد که چرا این نامههای مهم سانسور شدهاند؟ مگر چه حقایقی در این نامههای تفصیلی وجود دارد که کروبی و بیت او نمیخواهند هیچ تیتر و متنی از آن در تاریخ بماند؟
«تحریف»؛ ویژگی مشترک جریانهایی است که از گذشته خود نادم هستند. پشیمانان از خط امام برای توجیه مواضع سالهای اخیر خود و فرار از تناقض آن با رفتارهای دهه شصت و هفتاد، دست به «سیاسیکاری در نقل تاریخ» میزنند و حقیقت را قربانی میکنند. اصلاحطلبان و جریان هاشمی زد و خوردهای سالهای 70 تا 84 را سانسور میکنند؛ حامیان منتظری و خطامامیها دعواهای چندین ساله بیت امام و منتظری را سانسور میکنند؛ همهی اینها مواضع و نطقهای پرشورشان علیه نهضتآزادی را سانسور میکنند. تحریفهایی که محکومِ مشترکشان کسی جز «امامخمینی» نیست. راز تاکید رهبر انقلاب بر «تحریف امام» در سالهای اخیر هم همین است. در این میان، بیچاره نسلی که بخواهد از لابلای این روایتهای وارونهی مملو از تحریف و سانسور، به دنبال حقیقت بگردد.
ارسال نظر