پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر مسروری- از سال 2001 به این سوی آمریکایی ها تلاش های فراوانی برای تصاحب قدرت در افغانستان بکار گرفتند. تا جایی که پس از بحران انتخابات 1393 و انتخاب احمد زی به عنوان رئیس جمهور و عبدالله عبدالله به عنوان رئیس اجرایی دولت، آمریکا تمام تلاش خود را برای همراهی دولت با خود انجام داد. پیمان امنیتی کابل – واشنگتن بخشی از این طرحِ همراهی است اما آمریکایی ها با موضوعی بسیار مهم به عنوان طالبان و گروه های شبه نظامی مخالف دولت مواجه شدند. حضور طالبان در چندین ایالت و اشغال مراکز قدرت در این ایالت ها عملا بخشی از خاک افغانستان را بر عهده دارند. از طرف دیگر داعش در افغانستان با موج افزایشِ نیروی مواجه است که می رود به یک گروه تروریستی پایدار در افغانستان مبدل شود. اگر داعش در سوریه متحمل نابودی شود و جغرافیای سرزمینی خودش را از دست دهد، مجبور به کوچ در مناطق دیگر خواهد بود. لیبی و افغانستان دو منطقه ی احتمالی حضور داعش هستند که بیش از سایر گزینه ها ظرفیت حضور داعش را در جهان دارند.

لیبی نزدیک ترین کشور به اروپا و حضور داعش به معنای انتقال بحران به قلب اروپا است. این با اصل فلسفه داعش که مهار انقلاب اسلامی و محور مقاومت هم هست منافات دارد. از سوی دیگر حضور در شرق ایران ظرفیت های بسیار زیادی برای تقویت داعش ایجاد میکند. ایغورها و جدایی طلبانِ چینی می توانند پتانسیل مناسبی برای جذب نیروی انسانی داعش باشد و از طرفی هم چین را درگیر مسئله تروریسم کند. این دو راهبرد علاوه بر درگیر ساختن ایران با داعش در شرق و نبود هم پیمان نظامی امنیتی ای چون عراق و سوریه، می تواند چین را هم با چالشی جدید مواجه سازد و فشارهای خارجی برای مهار چین را تامین کند. راهبردی که اوباما نسبت به حصر چین دنبال کرد اما چین با همکاری پاکستان و اجرای طرح «بازسازی جاده ابریشم» از آن به راحتی عبور کرد.

درگیری های داخلی در افغانستان میان مجاهدین(1) و دولت و حذف مجاهدان از قدرت سیاسی و نظامی، درگیری عبدالله عبدالله با احمد زی مبنی بر عدم اجرای توافقات صلح 1393 مبنی بر واگذاری قدرت نخست وزیری بعد از دو سال به عبدالله، حملات پی در پی گروه های تروریستی به کابل و سایر مناطق مختلف و درگیر شدن آمریکا در قندهار با گروه هایی چون طالبان نشان از بی ثباتی عظیم در افغانستان می دهد. در هفته جاری بود که سفیر آمریکا در ناتو از سایر کشورهای عضو در ناتو خواست تا با اعزام هزار نیروی دیگر به تقویت امنیت در این کشور کمک کنند. آمریکا پس از 16 سال در افغانستان با موضوعی به نام «فروپاشی» دولت مواجه است که اگر این اتفاق رخ دهد عملا افغانستان تجزیه می شود یا قدرت در مناطق به صورت ملوک الطوایفی اداره می گردد و کابل دیگر نمی تواند ایالت های مختلف را اداره کند. بخشی از این ایالت ها در اختیار طالبان و بخشی دیگر در اختیار داعش و سایر گروه های شبه نظامی افغانستانی خواهد بود و به تعبیر بهتر افغانستانی به عنوان یک کشور واحد وجود نخواهد داشت. سست شدن عناصر سیاسی در افغانستان و نابودی سیستم امنیتی این کشور در ماه های اخیر تبعات سختی بر امنیت منطقه خواهد داشت و مسئولان سیاسی کشورهایی چون ایران، پاکستان، چین و حتی هند می بایست برای این موضوع فکری کنند. تجزیه افغانستان یا درگیری بیش از حد امنیتی در این کشور می تواند به سر ریز شدن نا امنی به کشورهای همجوار منجر شود.

پیش بینی ها نشان می دهد در ماه آینده بایستی شاهد فروپاشی دولت در بعضی از نقاط راهبردی افغانستان باشیم. اگر اوضاع پیروزی ها در سوریه و عراق با سرعت بیشتری به نفع مقاومت همراه باشد، در افغانستان به طور حتم با موج بازگشت تروریست هایی مواجه خواهیم شد که در سوریه و عراق سابقه جنگ و اقدامات تروریستی – نظامی دارند. در هر حال اوضاع افغانستان به نفع تهران و سایر پایتخت های همجوار نیست و هرچه سریعتر می بایست برای آن چاره اندیشی کرد.

1) نیروهای مجاهدی که در جنگ با شوروی حضور داشتند و علیه دولت کمونیستی حاکم جنگیدند.