پارس بررسی میکند:
نبرد اطلاعاتی و عملیات روانی؛ داستان یک انتقال به اسرائیل
این شبکه ناشناخته و شاخه های جدیدتر آن دسترسیهای عملیات و اطلاعاتی قابل توجهی در داخل و خارج از کشور دارند که ما از آنها غافل هستیم.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عباسی- روزهای اخیر یک کانال تلگرامی معلوم الحال که بهره مندی آن از حاشیه امن بر کسی مخفی نمانده، عملیات روانی مدیریت شده ای علیه نظام با حجم و شدتی کم سابقه را به اجرا درآورده است که مقابله با آن جز از طریق شناخت سازمان، اهداف و پشتوانه های حمایتی ممکن نیست و انجام اقدامات انفعالی و هیجانی جز به تحقق اهداف برنامه ریزی شده دشمن منجر نخواهد شد.
لازم است با مروری سریع بر اقداماتی از این نوع طی 40 سال گذشته آشنایی بهتری برای ورود به این نبرد و ضرورت های دانسته و بایسته بیابیم.
عملیات روانی محصول برنامه ریزی شده اتاق فکر سیستم های اطلاعاتی است که امکان ایجاد تغییر مورد نظر در سیستم تصمیم سازی حریف را با حداقل هزینه و امکانات فراهم آورد و طبیعتا بهره مندی از مجموعه شبکه منابع پنهان، پیرامون و درون هدف وشبکه تاثیرگذاری رسمی بعلاوه شبکه رسانه ای در اختیار در یک مجموعه عملیات موازی تحقق اهداف برنامه ریزی شده را تعقیب مینمایند، امکانات جمع آوریهای فنی و الکترونیک نیز پشتیبانی قدرتمندی از این ماموریت ها را توامان بعهده دارد.
اگر ذره ای در حضور جدی نظام در وسط این معرکه شک داشته و اقدامات این کانال تلگرامی را با ساده انگاری تحلیل مینمایید بهتر است ادامه مطالعه این مقاله را از همینجا کنار بگذارید و آرامش خود را نیز بهم نزنید، اما اگر در قصد خود بر شناخت و تحلیل شرایط این نبرد مصمم هستید باید مروری بر 40 سال گذشته را از موقعیکه انقلاب اسلامی معجزه آسا محقق شد داشته باشیم:
هنوز چند ماه به پیروزی انقلاب باقی مانده بود که سیستمهای اطلاعاتی خارجی پشتیبان ساواک پیشنهاد انتقال اطلاعات مربوط به منابع و اهداف استراتژیک را پس از تبدیل به میکرو فیش به خارج از ایران رسما مطرح نمودند و این حکایت از نیت ایشان برای حفظ شاکله اصلی سازمان اطلاعاتی متحد استراتژیک ایشان برای سالهای بعد داشت، جدی ترین اقدام در این راستا توسط پرویز ثابتی مدیر اداره کل امنیت ساواک صورت گرفت بنحوی که پس از خروج پرونده منابع مهم امنیتی در اهداف درجه اول امنیتی از کشور رهبران عملیاتی ارشد مجموعه این اداره کل را نیز به خارج از کشور منتقل نمود بهنحویکه بلافاصله به تل آویو منتقل شدند و از توانمندی ایشان در اکثر اقدامات براندازانه، انجام کودتاهایی چون نقاب که به نوژه اشتهار یافت، همکاری با ارتش بعث طی هشت سال هجوم سبعانه به جمهوری اسلامی ایران وسایر تله گذاریهای اطلاعاتی و بدنام کننده استفاده شد.
انتشار قسمتهایی از خاطرات منتشره ایشان در اروپا و آمریکا فقط قسمتهایی از این عملیات و اقدامات را افشا نموده است.پس شبکه منابع ثابتی از ارکان اصلی این نبرد مستمر بوده و هست.حاطر نشان میسازد از 22 بهمن تا امروز هیچگاه نام و مشخصاتی از شبکه منابع مهم ثابتی منتشر نشده و جملگی ایشان با ترفندهای مناسب عملیاتی در داخل و خارج به همکاری خود با رهبران عملیات موسادی خود ادامه داده و تعدادی حتی با حفظ ماهیت پلید خود تا لحظه مرگ نیز افشا نشدند و البته قابلیت های گسترش این شبکه با منابع جدید در هاله ای از حواشی امن در مقابل چشمانمان را نیز نباید از محاسبه بیرون بدانیم. این شبکه ناشناخته و شاخه های جدیدتر آن دسترسیهای عملیات و اطلاعاتی قابل توجهی در داخل و خارج از کشور دارند که ما از آنها غافل هستیم.
از سویی دیگر با ردیابی پرونده های مهم اطلاعاتی طی چهل سال اخیر بطور قطع میتوان اذعان نمود هیچیک تا فرجام نهایی تعقیب نشده است: کودتای نقاب، جنایتهای منافقین در انفجارات حزب جمهوری، نخست وزیری، دادستانی، فرار بنی صدر و رجوی، تعامل با مک فارلین، اعتصاب پزشکان در زمان جنگ، افشای عملیاتهای مهم نظامی و بخصوص انواع عملیاتهای بحران ساز ناشی از دوقطبی سازی های افراطی بیست سال اخیر که بایگانی پرحجمی از پرونده های سر به مهر را مقابل دیدگان دلسوزان نظام ایجاد کرده است، جملگی آنها حکایت ها از عوامل و جریانات ناشناخته دارد که در نهایت امنیت به ادامه فعالیت های براندازانه ادامه داده اند. کافیست به ردهای مشترک اکثر این پرونده های سر به مهر با دقت تاملی انجام گیرد تا به گستره توانمندی نفوذیها درون نظام تا حدودی (فقط تا حدودی) آشنا شویم.
شاید مهمترین پرونده امنیتی معاصر را بتوان پرونده موسوم به قتلهای زنجیره ای دانست که تا مقطعی به برکت حفظ شاکله کارشناسی آن از نفوذیها، بیشترین پیشرفت نه تنها در پرونده قتلها بلکه تا شناسایی شبکه قدیمی نفوذیها در مجموعه های اطلاعاتی و سیاسی کشور پس از انقلاب را کسب نمود.
به تعبیر مطلعین از دستاوردها، تا پشت خیمه نفاق هم پیش رفت و چون صفینی دیگر تهدیدها و مکر های شیطانی ولی معزز را از فتح نهایی دور نمود و مردم را از ورود به مرحله روشنگری های بی بدیل محروم نمود. نیم نگاهی از درون قاب یکی از این پنجره ها که از درون این پرونده به سایر ابتلائات امنیتی گشوده میشود را با هم داشته باشیم تا کمی به اهمیت جایگاه نفوذیهای نقاب بر چهره و دارای دسترسی برای بحران آفرینی که در تمام جبهات سیاسی شناسنامه دار داخلی حضور دارند پی ببریم:
بلافاصله پس از اجرای قتلها و درگیر شدن نظام با بحرانی از درون، منابع نفوذی پیرامون ریاست جمهور برای یکی از عاملین اصلی اجرای قتلها وقت ملاقات پنهانی با جناب خاتمی تدارک دیدند که عامل قتل انجام این جنایت را به دستور وزیر اطلاعات عنوان نماید، از این لحظه به بعد هدف اصلی رییس جمهور برکناری وزیر اطلاعات بعنوان اساسی ترین اقدام برای حذف عنصری غیر قابل اطمینان میشود، خیلی زود اعلام استعفا و نصب وزیر جدید انجام میگیرد.
پرونده پس از کشف کلیه عوامل اجرایی و حتی قلمروهای وسیعتری از بحران آفرینیهای ساختگی در داخل و خارج و ارائه گزارشات پیشرفت ماموریتهای جدیدتری را در روند اقدامات برعهده میگیرد که با انواع کارشکنی ها مواجه میشود و کارشناسان از ارائه گزارش اجمالی از روند پیشرفت به افکار عمومی منع میشوند.
پیشرفتهای غیر قابل پیش بینی نسبت به ماهیت عوامل و اهداف سرویسهای اطلاعاتی متخاصم با محوریت موساد حاصل میشود نفوذیهای نگران از طیفهای مختلف سیاسی جوسازی علیه پرونده را به بهانه شکنجه دستگیرشدگان به اوج میرسانند دستگیریها به سرنخهای غیر قابل تردیدی از نقش مشاورین و مدیران ارشد در ترورهایی دیگر منجر به درخواست دستگیری آنها میگردد که ضربه نهایی با برکناری کارشناسان پرونده بصورت کودتایی از روند پیشرفت این پرونده مهم و ملی جلوگیری بعمل میاورد، این پرونده با اقتدار کامل بسته شد.
اما برای آگاهی دادن به افکار عمومی فقط به بعضی ردهای عوامل شناسایی شده در سایر پرونده های مهم اشاراتی میگردد، آیا میدانید در اعترافات دستگیر شدگان از بعضی اتفاقات مهم خبر داده شده بود که پس از چند سال به اجرا در آمد از دختر سوژه ای که موساد او را کاندید دریافت جایزه اسکار خواهد نمود، از محوریت زن باصطلاح هنرمندی در خارج از کشور که ایرانیان را در اقدامات براندازانه رهبری خواهد نمود، از قبضه تدریجی ارکان مهم تصمیم سازی اقتصادی و سیاسی و فرهنگی توسط عوامل این شبکه نفوذی و از ادامه خط بدنام سازی نظام در اتهامات تروریستی در داخل و خارج جهت افتتاح مکرر پرونده های بین المللی و... که همه اینها محقق شد...
این شبکه با این توانمندیها و بهره مندی از غفلت خودی ها پشتیبانی کامل خبری، اطلاعاتی و حمایتی خود را از بلندگوی شومی چون صهیونیست نیوز جهت وارد کردن بیشترین فشار تبلیغی روانی بکار گرفته اند تا در زمانی که داعش به تاریخ انقضای مصرف رسیده و اسراییل در حصر جبهه مقاومت اسلامی از فرط ضعف به هذیان گویی افتاده و تسلط نادانی بر مسند قدرت در آمریکا آخرین امیدواری هایشان به جنجال آفرینی را بانا امیدی مواجه کرده با ایجاد عملیات روانی و بدبین کردن مردم به آینده کشورشان آنها را از همراهی با نظام منصرف و دچار تردید نماید، مطمئنا در این باصطلاح افشاگریها مجموعه ای از اخبار صحیح و غلط را توامان چون بمبارانی بی هدف برای تخریب باورها بکار میگیرند و گاهی از فرط عصبیت و جنون و بلکه از سر عادت سگ صفتی صهیونیست ها از خوردن توله خود نیز برای تقویت و ادامه حیات خود استفاده میکنند، در چنین شرایطی ستادی هوشمند مدیریت پاسخگویی و توجیه عمومی را باید بعهده گیرد و تیمی قوی، قابل اطمینان و آشنا با شگردهای این شبکه ماسونی صهیونیستی وظیفه مقابله و شناسایی کامل عوامل نفوذی را بعهده گیرد و از شرایط عصبیت جنون آمیز آنها در بکارگیری لجام گسیخته همه امکانات و منابع که قطعا ضرب الاجلی جدی را از دید آنها نشان میدهد بهترین روشهای خنثی سازی و مقابله را انتخاب نماید و چه بهتر که برای این مرحله تعیین کننده از نبرد اطلاعاتی از عناصر امتحان پس داده ای که قبلا تا پشت خیمه دشمن پیش رفته بودند استفاده شود تا با کمترین معونه بیشترین لطمه بر دشمن وارد شود با شناختی که از عصبیت جنون آمیز خصم موجود است شاید تا سرنگونی عمود خیمه شان یک یا علی بیشتر باقی نباشد.
متشکر از روشنگریهایتان
کاش گوش شنوایی بود