پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- عباسی- اگر به دیدگاه برنارد لوئیس استراتژیست بزرگ یهودی که طرحهای جنگ تمدنی او نقشه راه جبهه شیطانی در مواجهه با موحدین است تاملی داشته باشیم و باور کنیم که این نبرد تمدنی پیشنهادی او توانست در 1983 بعنوان نقشه راه سیاست خارجی ایالات متحده در کنگره تصویب گردد، طرحی که تجزیه سرزمینی مسلمانان و نابودی این تمدن بزرگ انسان ساز گام به گام و مرحله به مرحله دردستور کار و پیاده سازی است، آنگاه باید کل امت اسلام را پیکر واحدی فرض کنیم که بی تفاوتی نسبت به هر سلول از این پیکر چون به سلامت و حیات تمامی این پیکر مرتبط است امری غیر قابل اغماض خواهد بود.

با شکل گیری قدرت مسلط نظامی در غرب که بر ویرانه های تمدن اسلامی در اندلس و بعد امپراطوری عثمانی با ایدئولوژی اعلان نشده «یهود» در پوستین ظاهری مسیحیت بنا شده بود و بعد این قدرت قلمروی خود به سمت ایران بزرگ واز آنجا تا آن سوی هند و تا دیوار چین را به مدد «نفوذ» توسعه داد، جغرافیای جدید سیاسی در دستور کار قرار گرفت که بریتانیا با ترسیم خطوط مرزهای تحمیلی پس از جنگ اول جهانی نطفه همه ناآرامیهای بعدی را با ژرف نگری های مبتنی بر شناخت عمقی از فرهنگ و اندیشه بومیان بقدری ماهرانه بر جهان دیکته نمود که هیچ جنگ و خشونتی را طی دهه های اخیر شاهد نیستیم الا اینکه مستظهر به این نقشه راه ضد بشری باشد.

مین گذاری های استراتژیکی که در ترسیم مرزها بر گسل های تحریک پذیر قومی مذهبی صورت گرفته امکان ایجاد بحران های خلق الساعه غیر قابل کنترلی را بالقوه در بردارد که به فعلیت درآمدن آنها گاهی ساده تر و سریعتر از آتش زدن یک کبریت مینمایاند، کافیست به قطعنامه های بی شمار سازمان ملل در همه سالهایی که این سازمان با سکوت و بی تفاوتی بسان موزیک متن همه تخاصمات خونین صادر وباطل شده است مروری کنیم تا اثر بخشی این مین گذاری ها را در تمام سلول های جامعه بشری حس کنیم.

بدون تعارف تمام نسخه پیچی های یهود برای تسلط بر جوامع بشری چه آنگاه که پایتخت اقتدارش در لندن بود و چه امروز که در منهتن نیویورک قرار دارد، با فرجام موفقیت آمیز قرین بوده الا شکل گیری انقلاب اسلامی با معماری امام خمینی(ره) که ادبیات مقاومت و مقابله را دگرگون ساخت و دشمن را در وسعتی از سرزمینهای اعتقادی و با ادبیاتی ناشناخته زمینگیر نمود. از 40 سال قبل تا امروز در همه عرصه هایی که فرهنگ و آرمان های این مرد الهی بکار گرفته شده بی هیچ شکی موفقیت با اردوگاه موحدین بوده است و بازی خوردن و اسیر احساس و مرعوب بودن به جو سازی ها برای دشمن موفقیتی در بر نداشته است.

به واقع با خمینی بودن و بر طریق او پایدارماندن همواره برای پیروانش این مثل الهی را تداعی نموده که خدا در دو جا میخندد یکبار آنگاه که همه کاری را بخواهند و او نخواهد و بار دیگر آنگاه که همه امری را نخواهند ولی او بخواهد، و پایداران بر طریق خمینی و نایب برحقش خرسندند که مصداق خنده خدا بر دشمنان زبان نفهم و خونریز بوده اند، چه در تحقق انقلاب اسلامی و چه در هشت سال دفاع مقدس و چه سالهای اخیر افتخار آفرین مقاومت و زمینگیر کردن دشمن در پشت دیوارهای حیفا و تل آویو.

 و اما بعد: 

در جنگ مشهور به خلیج فارس و در فتنه طالبان پس از قتل فجیع و برنامه ریزی شده دیپلمات هایمان در مزار شریف در هر دو مقطع همه سازمان های موظف و مامور در حفظ نظام اسلامی مرعوب فضاسازیهای دشمن در بیرون و نفوذی هایشان در داخل شدند تا جایی که میرفت کشور را درگیر جنگ های بی پایانی که از اساس فقط برای ما طراحی شده بود نمایند و فقط یک اراده و تصمیم سرنوشت ساز با «نه» ای قهرمانانه که حلقوم الهی خمینی را دوباره در اذهان زنده کرد کشور را از ورطه ای پرهلاکت نجات داد و هم او 6 سال قبل که همه خودیها نیز در حال تحویل کلید دمشق به دستان پلید داعش بود ند «نه» ای دیگر با صلابت فریاد زد که همه به خواب رفته ها را بیدار و همه نقشه های خصم دون را نقش بر آب نمود و امروز همه مقاومت اسلامی پیروزی ها و غرور آفرینی هایش را مدیون اوست.

این مقدمه الزاما باید یادآوری میشد تا کمی به خود آییم، مروری بر بازی خوردن هایمان داشته باشیم به نقش آفرینی های هنرپیشه های حرفه ای با تامل بنگریم فریب تبلور احساسات هندی! در فیلمنامه های سیاسی تحمیلی را نخوریم، واقعیت این است که امروز در گوشه گوشه سرزمینهایی که مسلمانان در آنها زندگی میکنند دهها و صدها مین قومی، عقیدتی و سرزمینی آماده انفجار است و حتما قربانیانی خواهد داشت و البته بسیار دردآور و جانسوز اما در عصری که دورتادور جبهه های تمدن و سرزمینهای اسلامی نقطه ای نمی یابیم که از تعرض خصم در امان باشد حتی وادادگانی که تاج و تخت خود را مدیون استکبار جهانی هستند نیز گاه و بیگاه از انفجارات این مین های تعبیه شده در امان نیستند و هر روز قسمتی از سرزمین و حتی پایتختشان را در طبق وادادگی تسلیم اربابان میکنند، چاره ای نداریم که به وحدت فرماندهی و تخصیص امکانات به اولویت ها سخت پایدار باشیم و با دشمن در جایی درگیر شویم که بیشترین لطمه را به آن وارد میکند، بی شک امروز پیشانی جبهه نبرد ما باخصم شامات و فلسطین است و قدمی از پشت دروازه های تل آویو و حیفا نباید به عقب برگردیم والا تا آخر باید عقب بنشینیم مثل ما مثل سرباز خط مقدم است که تا اوج قله پیروزی راهی مقابل ندارد وگاهی خبر بمباران شهر و خانه و حتی شهادت عزیزانش را میشنود.

یک روز یمن یک روز بحرین یک روز افغانستان و امروز میانمار همه اینها دردانه های جهان اسلامند و خون همه شان در پاکی و عزت مثل هم اما بر استراتژیست های ما چه گذشته که گاهی بی توجه به همه جغراقیای استراتژیک جبهات نبرد آنقدر احساسی میشوند که برای دستمالی قیصریه را به آتش میکشند نکند دامنه تحریک پذیری تان در قلمروی ماهیت شناسی دشمن و نفوذیهایش لو رفته و یا خدای ناکرده به «شرطی شدن» آلوده شده است، یادتان رفته دنیای اسلام در موضوع تنازعات بالکان چگونه بازی خورد و تابع احساسات شد و در دام طراحی شده یهود افتاد ؟ هم انتقام پیشروی سپاه اسلام تا دروازه های اطریش را گرفتند هم مقابل چشم همه بیغیرت های دنیا نسل کشی مسلمین بوسنی رقم خورد و هم طرحهای اقتصادی شان در نابودی قدرت مستقل اقتصادی «یوگسلاوی» که میرفت قدرت اول اروپا گردد را به نتیجه دلخواه رساندند.

آن روز هم پس از سخنرانی تحریک آمیز رئیس جمهور تازه به دوران رسیده صربستان «میلوشویچ» در آوریل 1992 علیه جنایت اثبات نشده ای که مسلمانان در 1940 به زعم او مرتکب شده بودند شیپور نسل کشی و قتل عام مسلمانان بوسنی در نهایت ناجوانمردی نواخته شد و تا دسامبر 1995 با همدستی همین سازمان ملل بی غیرت و نیروهای «نه پاسدار صلح» بلکه محافظین جنایتکاران صرب عزیزترین عزیزان جهان اسلام سلاخی شدند.خیلی ها آن روز مانند امروز میانمار ژست ایجاد ارتش اسلامی را گرفتند و بعد از مدتی معلوم شد ذره ای هم از این جنایات دردشان نیامده، آنها شعار اقدامی را دادند که دشمن عملا اجرا کرده بود اگر مدعیان راست میگویند به وظیفه ابلاغی عمل کنند آن که ماموریت صریح دارد که از طریق حقوقی به مقابله با نسل کشی مسلمانان برخیزد با چه توجیهی فریاد ایجاد ارتش اسلامی سر میدهد اگر صادق هستی وظیفه بر زمین مانده خود را به فرجام برسان!

ما صاحب داریم یتیم نیستیم دعای حضرت صاحب الامر همراهمان و عزیزی از سرداران آن بزرگ بر فرماندهی مان نصب است پیام غدیر این بود که جلو رفته ها برگردند و عقب مانده ها برسند و همه گوش به فرمان ولی باشند پس هیجان زده ها قدری طمانینه و درنگ و بازی خورده ها کمی آرامش و تفکر اردوگاه خودی نیاز به آرامش و تبعیت از ولی دارد او خطوط نبرد را ترسیم خواهد کرد و صدور فرمان با اوست. مراقب نفوذیها هم باشید.