پیامدهای توافق مسکو- واشنگتن برای ایران
یک کارشناس روسیه میگوید: این امکان وجود دارد که برخی از توافقات آمریکا و روسیه برای جمهوری اسلامی ایران نیز پیامدهایی داشته باشد.
به گزارش پارس ، به نقل ازخبرآنلاین، جان کری که وارد مسکو شد، ناظران سفر وی را سکانسی دیپلماتیک در راستای تلاش آمریکا برای پایان دادن به تراژدی سوریه و نگرانی از گسترش تروریسم ارزیابی کردند، اما زمانی که وزیر خارجۀ آمریکا در تمجید از رقیب دیرینه کشورش اعلام کرد: " وظیفۀ من نیست دربارۀ خروج بشار اسد از قدرت به عنوان پیش شرط مذاکرات صحبت کنم" ، ناظران به این نتیجه رسیدند که هدف آمریکا تنها حل بحران سوریه نیست، گواینکه طی ۲ سال گذشته، غرب یکصدا خواهان کناره گیری بی قید و شرط اسد از قدرت بوده و هست.
واقعیت اینست تحولات حوزۀ بین الملل طی دو سال اخیر با حادتر شدن تبعات بحران سوریه و گسترش تروریسم بار دیگر دو قدرت سنتی نظام بین الملل را در عین تضاد منافع در کنار هم آورده و امروز کری مأموریت دارد تا فضای موجود را اندکی تلطیف کند.
تعیین تاریخ برگزاری کنفرانس با موضوع بحران سوریه- به عنوان اولین گام تفاهم قدرت های کلاسیک، حکایت از آن دارد که تغییرات مهمی در مهمترین کانون بحران- یعنی سوریه- در حال وقوع است. خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با جهانگیر کرمی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و کارشناس روسیه و اوراسیا، توافقات صورت گرفته میان روسیه و آمریکا پیرامون سوریه و تأثیر آن بر ایران را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید:
توافق صورت گرفته میان روسیه و آمریکا برای برگزاری کنفرانس با موضوع حل بحران سوریه که در جریان دیدار میان کری و پوتین صورت گرفت، آیا به معنای تغییراتی مهم در آینده است؟
از نظر من این تصمیم مهم است. چون با توجه به محورهای مورد بحث در سفر کری می توان آن را نقطه ای برای پایان دو سال روابط بحرانی بین آمریکا و روسیه تلقی کرد. بعد از تظاهرات مخالفان پوتین که با حمایت آمریکا صورت گرفت و سپس موضوع استقرار سپر موشکی و تاسیسات راداری ناتو در رومانی و ترکیه و نیز بحران ماگنیتسکی، روابط آمریکا و روسیه دوباره به شکلی جدید در حال بازتعریف است. لاوروف اعلام کرده است که روسیه آمادۀ همکاری با آمریکاست و لازمۀ این کار حل و فصل اختلافاتی است که میان دو کشور از پیش وجود داشته است.
سفر کری، سفری معمولی نبود به این دلیل که بعد از انتخاب مجدد پوتین به عنوان رئیس جمهور و همچنین آغاز دور دوم ریاست جمهوری اوباما شاهد تبادل نامه هایی میان دو رئیس جمهور بودیم. از سویی در رابطه با حادثۀ حملۀ تروریستی بوستون نیز همکاری هایی میان دو کشور برای مقابله با تروریسم به ویژه در مورد این موضوع خاص صورت گرفت و براساس اظهارات کری و لاروف می توان گفت که طرفین برای این موضوع ویژه اهمیت زیادی قائل هستند.
کری در این دیدار از" روز پیروزی" یاد کرد؛ منظور بزرگداشت سالروز پیروزی در جنگ جهانی دوم در دهم می و همکاری میان آمریکا و شوروی سابق علیه فاشیسم آلمان در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ است. او همچنین ابراز امیدواری کرد که طرفین از این موضوع به عنوان نقطۀ مشترکی برای همکاری و نزدیکی بیشتر در موضوعات مختلف امنیتی و نظامی استفاده کنند. بسیاری از تحلیل گران این سفر را در راستای تلاش های واشنگتن-مسکو برای عادی سازی روابط آمریکا و روسیه و اعتمادسازی متقابل تلقی کردند.
جدای از بحران سوریه، مهمترین اختلافاتی که همچنان میان دو کشور وجود دارد، چیست؟
اگر نگاهی به اختلافات میان دو کشور بیندازیم می توانیم تحلیل روشن تری را میان این وضعیت ارائه کنیم. اختلافاتی که در حال حاضر میان روسیه و آمریکا وجود دارد، در سه محور خلاصه می شود:
نخست؛ بر سر مدیریت نظام بین المللی است؛ یعنی دعوا بر سر مدیریت یکجانبه گرایانه آمریکا و اروپا و مدیریت چندجانبۀ مورد نظر روسیه است که از نگاه روسها این مدیریت چندجانبه گرا باید در چهارچوب شورای امنیت سازمان ملل متحد صورت گیرد و هر اقدامی در ارتباط با نظام بین الملل باید از این مسیر طی شود.
دوم؛ مسائل و بحرانهای جاری منطقه ای است و دو طرف بر سر موضوعات امنیتی اعم از گسترش ناتو، مسائل مربوط به شبه جزیره کره، افغانستان، ایران و به ویژه بحران در سوریه با هم همکاری ها و در عین حال اختلاف نظرهایی دارند ولی معمولاً در حادترین آن که مسئلۀ گسترش ناتو و بحران سوریه است، اختلافات جدی میان دو کشور وجود دارد.
و بالاخره سومین موضوع نیز ثبات راهبردی است که به حفظ همپایگی راهبردی میان آمریکا و شوروی – که از گذشته جریان داشته- باز می گردد و سپر موشکی نیز به عنوان مهمترین فاکتوری که از نگاه روسها این ثبات را به خطر می اندازد، همچنان پابرجاست و آمریکایی ها مصر به تداوم اقدامات مربوط به استقرار سیستم های سپر موشکی هستند. با در نظر گرفتن این اختلافات به نظر من، مسئله اینست که محور گفتگوهای این سفر عمدتاً برای حل و فصل مهمترین اختلافات موجود میان دو کشور یعنی سوریه بوده است.
آیا توافق برای برگزاری کنفرانس به معنای تغییرات مهم در بحران سوریه و اجماع میان دو قدرت برای پایان دادن به بحران است؟
در موضوع سوریه که مهمترین محور گفتگوهای دو طرف بود، جان کری در ملاقات با لاوروف و پوتین بر حل و فصل مسئلۀ سوریه از طریق سیاسی و در چهارچوب برگزاری یک کنفرانس بین المللی تأکید کردند و اینکه مذاکرات ژنو و توافقات انجام شده در آن نشست ادامه یابد. یکی از توافقات صورت گرفته میان طرفین این بود که شرایط برای ایجاد یک دولت انتقالی با مشارکت همه طرف های درگیر لحاظ و استقلال و تمامیت ارضی سوریه مورد احترام قرار گیرد.
توافقات ژنو به فراموشی سپرده شده بود و از دستور کار خارج شده بود و آمریکایی ها پس از آن به سراغ مسلح کردن مخالفان مسلح رفتند. چه اتفاقی رخ داد که آمریکایی ها دوباره به همان توافق ژنو بازگشتند؟
به نظر من شاید مسائلی که در یک سال گذشته اتفاق افتاد اعم از حمله به سفارتخانه های آمریکا در کشورهای درگیر در مسئلۀ بهار عربی، اقدامات تروریستی در خاورمیانه، تحولات مالی و لیبی و… مجموعۀ اینها آمریکایی ها را به این سمت برده است که به هر حال یک سری منافع مشترک با روسیه قابل تعریف است (که کری نیز بر آن تأکید کرد) اعم از ثبات منطقه ای، جلوگیری از گسترش افراط گرایی و… که آمریکایی ها می توانند روسیه را به مدیریت تحولات در خاورمیانه بازگردانند و از طریق روسیه مسائل منطقه را کنترل کنند. چون تا یکسال آینده طبق قوانین داخلی سوریه، انتخابات در این کشور برگزار خواهد شد و
احتمال اینکه دولت سوریه سقوط کند نیز کم است و بعد در این فاصلۀ یکساله امکان اینکه افراط گرایی، ناامنی و تروریسم گسترش یابد و دامن آمریکا را بیش از این نیز بگیرد، بسیار زیاد است و حتی این احتمال وجود دارد که میان سوریه و اسراییل درگیری هایی صورت گیرد و بدین وسیله مسائل منطقه پیچیده تر شود و درگیری های منقه ای بزرگ تر به وجود آید.
از این رو آمریکا قصدش اینست که از طریق روسیه، موضوع سوریه را در دستور کار قرار دهد و براساس همان بیانیۀ ژنو به عنوان نقشۀ راه جدید بخواهند که یک دولت انتقالی در سوریه تشکیل دهند تا این دولت انتقالی بتواند هم روسیه را راضی کند و هم اینکه منافع آمریکایی ها را تا حد زیادی تأمین کند.
لذا من فکر می کنم اگرچه این سفر و نشست های انجام شده میان دو طرف و توافقاتی که صورت گرفت، صرفاً برای حل بحران سوریه نبود، بلکه موضوعات دیگری اعم از بازسازی و ترمیم روابط دو کشور را نیز در برمی گرفت، اما مهمترین محوری که امروزه می تواند این روابط را بازسازی کند و گره کور روابط آمریکا و روسیه را تا حد زیادی حل و فصل کند؛ موضوع سوریه است.
توافقات شفاهی که صورت گرفت و بیانیه ای که صادر شد، می تواند مقدمه ای باشد برای اینکه دو طرف وارد این مرحله شوند، اینکه چقدر دو طرف موفق باشند، باید منتظر بود، چون بازیگران تأثیرگذار دیگری نیز در بحران سوریه نقش دارند که باید لحاظ شوند از جمله ایران، عربستان، قطر، ترکیه، مصر، گروههای تروریستی و مخالفین حکومت سوریه. اینها بازیگران مهمی هستند که دولت روسیه و آمریکا از آنچنان قدرتی برخوردار نیستند که بتوانند همۀ آنها را به روند بکشانند. هر چند که ارادۀ دو قدرت بسیار مهم است و می تواند تأثیرگذار باشد اما اصل ماجرا و آنچه که در زمین سوریه در حال اتفاق است، موضوع
پیچیده ای است که شاید صرفاً آمریکا و روسیه از حل آن بر نیایند. البته تا کنون هم سوریه و هم ایران از این توافق استقبال کرده اند اما مخالفان دولت سوریه همچنان بر عدم حضور دولت اسد در هر توافقی تاکید دارند.
آیا بازگشت به توافقات ژنو بدین معناست که آمریکا به موضع طرفداران دولت سوریه نزدیک شده است؟
بله. در طول یک سال گذشته این دولت روسیه بوده است که هرگونه راه حل نظامی را برای تغییر در سوریه رد کرده و بیانیۀ ژنو را قابل احترام و اعتبار و آن را تنها راه حل برای سوریه دانسته است. در حالیکه آمریکایی ها و طرف های غربی و مخالفین دولت سوریه به هیچ وجه حاضر نشده اند در این چهارچوب حرکت کنند. اینکه آمریکایی ها به این چهارچوب آمده اند بدین معناست که آمریکا واقعاً از گسترش افراط گرایی و کنترل آن به شدت نگران هستند و از طرفی نیز مطمئن نیستند که وضعیت دولت بعد از بشار اسد، وضعیتی باشد که بتواند به ثبات منطقه ای بینجامد. چون از نگاه آمریکایی ها نوعی ثبات و تعادل در معادلات
خاورمیانه لازم است تا منافع آنها در سطح منطقه و بین المللی تأمین شود. لذا این مسئله را می توان به نوعی کوتاه آمدن آمریکا و کشیده شدن آمریکا به سمت راه حل مورد تأکید روسیه دانست.
به ایران اشاره کردید، آیا این امکان وجود دارد که در این گفتگوها و توافقات، با حصول اجماع میان دو قدرت، منافع سایر بازیگران از جمله ایران نادیده گرفته شود؟
همانگونه که پیشتر اشاره کردم مسائل و موضوعاتی که میان روسیه و آمریکا وجود دارد، خیلی مهم و گسترده است و طبعا پیامدهای منطقه ای و جهانی دارد. امکان اینکه واقعاً آمریکا و روسیه بتوانند وارد دیالوگی شوند و بتوانند در تمام این محورهای سه گانه که در ابتدا اشاره کردم به راه حل مشترکی دست یابند و در همۀ زمینه ها به توافق مشترکی برسند بسیار کم است. در واقع مشکلات و مسائل میان کرملین و کاخ سفید گسترده تر و ریشه دار تر از آنست که به صرف توافق در مورد سوریه بتوان حکم به حل همه آنها داد. در درون دو کشور هم جریان های فکری و سیاسی مهمی وجود دارد که مانع چنان توافقاتی می شوند. از
این رو، دو قدرت می توانند به صورت مقطعی در یک دوره (مثلاً چهارساله) بر روی برخی از این مسائل توافق کنند و این توافق بتواند مسائلی را برای برخی از بازیگران از جمله ایران ایجاد کند.
این امکان هست که برخی از توافقات آمریکا و روسیه برای جمهوری اسلامی ایران نیز پیامدهایی داشته باشد ولی اینکه دو قدرت بتوانند همۀ مسائل را حل و فصل کنند و بدین وسیله جمهوری اسلامی ایران را در فشار شدید قرار دهند، به نظر من فعلا خیلی محتمل نیست برای اینکه موضوعی همچون سپر موشکی برای آمریکا قابل برگشت نیست و راه حل هایی که برای توافق با روسیه برای این مسئله پیشنهاد می شود به گونه ای نیست که روسیه بتواند بپذیرد و یا در بحث ناتو امکان اینکه در میان مدت به توافقی برسند که جایگزین ناتو شود و روسیه و ناتو وارد توافقات جدی شوند، این مسئله بسیار ضعیف است.
اما در مورد سوریه احتمال توافق میان دو قدرت وجود دارد که می تواند برای ایران پیامدهایی داشته باشد؛ شاید ایران را هم در مخاطره قرار دهد یا حتی فرصتهایی برای آن ایجاد نماید. اما در مجموع نفس تبدیل فشارهای موجود بر اسد به یک راه حل سیاسی و به ویژه اگر ایران هم در روند این موضوع مشارکت داشته باشد، موضوع مناسبی است و ایران هم از آن استقبال می کند.
آیا در این میان نقطۀ مشترکی میان دو قدرت در عین رقابت وجود دارد؟
در آمریکا دیدگاهی وجود دارد مبنی بر اینکه آمریکا می تواند با بسیاری از کشورها از جمله روسیه به توافق برسد و محور برخورد آینده و تمرکز نظامی آمریکا به سوی چین تغییر کند. این مسئله ای است که در راهبرد نظامی دو سال پیش آمریکا که برای سال ۲۰۱۶ نوشته شد نیز تا حدودی پیش بینی شده است. اما اینکه این موضوع واقعاً از چنان اولویتی برای روسیه برخوردار باشد و روسها نسبت به چین آنچنان نگرانی داشته باشند که به سمت چنین توافقی کشیده شوند، به نظر من فعلا چنین سناریویی امکان پذیر نیست. روسها نسبت به چینی ها نگرانی هایی دارند اما تهدیدات آمریکا برای روسیه دوچندان است. ضمن اینکه
نباید فراموش کرد روابط چین و روسیه نیز به گونه ای است که این روابط روزافزون است و موضوعات مشترک امنیتی، اقتصادی و سیاسی میان دو کشور به گونه ای است که احتمال ورود روسیه به یک توافق راهبردی با غرب برای مقابله با چین حداقل تا ۱۰ سال آینده منتفی است.
ارسال نظر