دوگانه سازی
پس از درس عبرتهایی که از 78 تا 88 گرفتند، شیوه را از ناچاری تغییر دادند و مبارزه را مسلحانه تغییر نام دادند اما هنوز هم موتور حرکت همان دوگانه سازی بود.
ناصر ایمانی نوشت:
دوگانه سازی سوخت اصلی موتور حرکت جریان موسوم به «چپ» در ساخت سیاسی ایران بوده و هست. این جریان اساساً «زیست سیاسی» خود را در دوگانه سازی میداند همانند ماهیای که جز در آب نمیتواند به حیات خود ادامه دهد اینان اگر این آب نباشد، سیاست ورزیشان پایان مییابد و میمیرند.
به دهه اول انقلاب بنگرید، اولین بار با اصطلاح سیاسی اسلام آمریکایی و برچسب زدن به رقیب سیاسی خود آغاز کردند. با فاصله کوتاهی، اصطلاح عوض شد و جناح راست و چپ را به ساحت سیاسی کشور وارد کردند تا دوگانه سازی تداوم یابد.
دیو و فرشته کردن عناصر فعال سیاسی کشور و خط کشی مبارزه جویان و «حدی» کردن و نابودی هر مرزی برای توافق و اشتراک نظر و همزیستی سیاسی، از اصول بدیهی این جریان سیاسی شد. اصطلاح بعدی، اصلاح طلبی در مقابل اقتدارگرائی بود. آنان حتی هیچگاه لفظ اصولگرائی را برای جناح رقیب به رسمیت نشناختند تا مرزهای خشونت با اقتدارگرایان همچنان باقی بماند. دوگانهسازی، آنان را تا مرز مبارزه مسلحانه (به معنای خشونتهای خیابانی) کشانید اما پس از درس عبرتهایی که از 78 تا 88 گرفتند، شیوه را از ناچاری تغییر دادند و مبارزه را مسلحانه تغییر نام دادند اما هنوز هم موتور حرکت همان دوگانه سازی بود. دولتهای اصلاح طلب نیز بر پایه همین روش پایه گذاری شدند. آنان نیز برای جبران کاستیهای اجرایی خود در اداره حکومت و نیز برای رهگیری تئوری حاکمیت دوگانه همواره نیازمند دوگانه انگاری و یا دو قطبی سازی بودند دولت اول آقای روحانی نیز از این امر مستثنا نبود. خشونتهای شدید کلامی آقای رییس جمهور علیه منتقدانش، تعجب جامعه را بر میانگیخت در حالیکه هدف گیری اصلی این خشونتهای کلامی، در عصبانیت و کم صبری شخص ایشان نبود، بلکه اهداف بزرگتری را رهگیری میکرد. پرونده برجام در دولت اول آقای روحانی، بهترین و مناسبترین پروژه برای شروع مجدد یک دوگانه سوزی بود. تقسیم بندی جامعه به برجامیان در مقابل نامبرجامیان، تکرار مجدد همان دوقطبی سازی شدید در جامعه سیاسی کشور بود. سخنرانیهای انتخاباتی رییس جمهور نیز به نحو بیسابقه و نگرانکنندهای به دوگانهسازی ادامه داد. سیاه و سپید کردن شدید جامعه، این دغدغه را به جان نظام انداخت که مگر ایشان قصد ندارد تا بر همین جامعه برای چهار سال آینده حکومت کند؟ جنگ طلب و خشونت طلب خواندن رقیب چنان عمق یافت که به سی و هشت سال اعدام متهم شدند. اکنون چهل درصد از رأی دهندگان جامعه به خشونت طلبان و جنگ افروزان و دیوار کشان رأی دادند! بدیهی است که آثار این دوقطبی سازی در جامعه به زودی و با پایان روز انتخابات پایان نمییابد.
اما داستان به اینجا ختم نشد و صحبتهای نیش دار آقای رئیسجمهور پس از انتخابات نیز ادامه یافت. دولت به خوبی میداند که در دولت دوم، پروژه برجام برای دو قطبی سازی مجدد وجود ندارد. لذت باید برای دو قطبی سازی، راههای دیگر را یافت. در این راستا، حتی از پرخاش گری عدهای بیخرد در مراسم روز قدس هم میتوان بهره گرفت. کوچکترین حرف و کلامی از سوی یک امام جماعت مسجدی در یکی از روستاهای کشور نیز میتواند چنان بزرگ نمایی شود تا دوگانه سازی تداوم یابد. این داستان در چهار سال آینده ادامه خواهد یافت. ماجرای دوقطبی سازی، ریشه طولانی پس از انقلاب اسلامی دارد و برای بسیاری از کاستیها و ضعفهای دولتیها، داروی مناسبی است همچنانکه رأیساز نیز بود.
ارسال نظر