راههایی که برای بن سلمان به سلطنت ختم میشود
محمد بن سلمان در دو سال گذشته تلاش کرده است تا ضمن هموار کردن مسیر رسیدن به سلطنت، تصویر قدرتمندی از عربستان در منطقه ایجاد کند.
، در سال 2015 با فوت ملک عبدالله، سلمان آخرین پسر عبدالعزیز موسس عربستان سعودی به قدرت رسید. ملک سلمان در ابتدا مقرن بن عبدالعزیز را به ولیعهدی برگزید اما پس از مدتی با کنار گذاشتن مقرن، محمد بن نایف را ولیعهد خود کرد تا برای اولین بار احتمال پادشاهی شخصی به جز پسران عبدالعزیز در عربستان مطرح شود.
در همین راستا و در پی تغییرات سیاسی درمسند پادشاهی، ملک سلمان پست وزارت دفاع و جانشینی ولیعهد را به پسرش، محمد، سپرد تا با سی سال سن جوانترین وزیر دفاع دنیا لقب بگیرد. محمد بن سلمان علاوه بر در اختیار گرفتن این دو مقام، ریاست شورای اقتصادی و عضویت در شورای سیاسی-امنیتی را به دست آورد. وی همچنین در راس ثروتمندترین شرکت جهان یعنی آرامکو قرار گرفت.
محمد بن سلمان متولد سال 1985 شهر جده و پسر ارشد شاه سلمان از همسر سومش است. او برخلاف بسیاری از شاهزادگان آل سعود برای ادامه تحصیل به خارج کشور نرفت و پس از فارغ التحصیلی از رشته حقوق کالج ریاض، قبل از آنکه دستیار شخصی پدرش شود، چندین سال در بخش خصوصی فعالیت کرد؛ تا آنکه در اکتبر 2011 به دنبال درگذشت سلطان بن عبدالعزیز، ولیعهد وقت و ارتقا جایگاه پدرش در هرم قدرت، وارد دربار سلطنت شد.
ظهور شاهزاده جوان در راس امور عربستان، باعث درهم شکستن سنت چند دههای در خاندان سلطنتی شد، جایی که احترام به ارشدیت و اشتراک قدرت جزو سنتهای قدیمی بود. تا پیش از این جانشینان ولیعهد هرگز چنین اختیاراتی نداشتند و از این رو تمرکز قدرت در دست محمد بن سلمان خشم بسیاری از خاندان سعودی را برانگیخت. به ویژه انکه شواهد نشان می داد بن سلمان در حال خیزی برای تصدی مقام ولیعهدی و سلطنت است.
اولین نمود بیرونی این هدف در جریان دیدار ملک سلمان و باراک اوباما در اواخر سال 2015 مشاهده شد. در جریان این ملاقات محمد بن سلمان با حضور در کنار پدرش از سیاست خارجی آمریکا انتقاد کرد، اقدامی که تا پیش از این توسط جانشینان ولیعهد صورت نگرفته بود. در واقع وی تلاش داشت خود را از زیر سایه محمد بن نایف، ولیعهد پدرش، خارج سازد.
در همین راستا شاهزاده جوان دست به اقداماتی برای جلب نظر مقامات کاخ سفید و همچنین افکار عمومی در داخل عربستان زد. در دو سال گذشته بن سلمان با برگذاری شوهای تبلیغاتی از طریق مصاحبه و گفتگو با خبرنگاران خارجی در دفتر کارش و دیدار با مارک زوکر برگ، بنیانگذار شبکه اجتماعی فیس بوک سعی کرد خود را رهبری مدافع آزادی اجتماعی و اطلاع رسانی نشان دهد، اقدامی که تا پیش از این از سوی مقامات سیاسی آل سعود اتفاق نیفتاده بود. این مساله با توجه به فضای بسته سیاسی و محدودیت های سیاسی می توانست از یک سو نسل جوان عربستان را با بن سلمان همسو کند و از سوی دیگر نگرانی برخی سیاستمداران آمریکایی در خصوص قیام های داخلی این کشور برای آزادی را مرتفع سازد.
علاوه بر این رسانههای عربستان از محمد بن سلمان تصویر یک رهبر سختکوش و دوستدار تجارت را که به نسبت پیشینیان نگرانی کمتری نسبت به تشریفات خاندان سلطنتی دارند، نشان می دادند که خواهان حل مشکل بیکاری جوانان تحصیلکرده و ارتقا اقتصادی کشور است.
سند چشم انداز سال 2030
در همین راستا بن سلمان در آوریل سال 2015 طرحی با عنوان «چشم انداز سال 2030» ارائه داد که هدف آن تنوع بخشی بر حوزه های درآمدی عربستان و کاهش وابستگی به نفت بود. در واقع این تصمیم پس از آن گرفته شد که سقوط ناگهانی قیمت جهانی نفت در سال 2015 نزدیک به 72 درصد از درآمدهای عربستان را از بین برد در حالی که ورود این کشور در مارس همان سال به جنگ با یمن، نیاز به دلار را افزایش داده بود.
در رئوس اجرایی این برنامه، تاسیس صندوق ثروت ملی به ارزش 2.5 تریلیون دلار، کاهش استفاده از نیروهای خارجی و افزایش مشارکت زنان در بازار کار و کوچک کردن بخش دولتی اقتصاد عربستان در دستور کار قرار داشت.
بن سلمان برای تحقق چشم انداز 15 ساله اش در نظر داشت با گسترش صنایع دیگر مثل صنایع نظامی، کاهش یارانه دولتی به ویژه در بخش سوخت و آب، و حمایت از پروژه های کوچک و متوسط در منابع درآمدی اقتصادی تنوع ایجاد شود.
اما سیاست کاهش یارانه مخاطرات بسیاری برای عربستانی ها در پی داشت، به ویژه زمانی که این مساله در ماه نوامبر 2015 سبب شد تا قیمت سوخت 50 درصد افزایش یابد و مردم را خشمگین کند. طبق آمار 86 درصد مردم عربستان خواستار تداوم پرداخت یارانه ها بودند و این به معنای مقاومت شدید داخلی در برابر طرح اقتصاد بدون نفت محمد بن سلمان بود. با این حال او مصمم بود تا مسیر خود را تا پادشاهی ادامه دهد.
سفر به کشورهای خارجی در راس هیات عربستانی
در کنار این اقدامات، محمد بن سلمان در راس هیات سیاسی و اقتصادی عربستان به کشورهای خارجی سفر کرد. او با حضور در نشست جی20 در سپتامبر 2016 نشان داد که مرد شماره یک سیاست خارجی این کشور به شمار می رود.
همچنین پس از این نشست، بن سلمان به پکن سفر کرد تا بزرگترین خریدار نفت این کشور را راضی به سرمایه گذاری در عربستان کند. محمد بن سلمان امیدوار بود با حضور سرمایه گذارهای چینی طرح موسوم به چشم انداز 2030 ریاض شکل عملیاتی به خود بگیرد. در این راستا او در کسوت وزیر دفاع سعودی نیز مذاکراتی برای به روزرسانی تسلیحات استراتژیک بازدارنده این کشور با مقامات چینی انجام داد.
پس از دیدار با مقامات چینی، بن سلمان به ژاپن یعنی یکی دیگر از بزرگترین بازارهای نفت عربستان سفر کرد. هدف او از این سفر مشارکت ژاپن در طرح بلندپروازانه تحت مدیریت خود به ویژه فروش سهام آرامکو بود. جانشین ولیعهد برای اهمیت بخشی به این سفر حتی با امپراطور ژاپن نیز دیدار کرد.
در ادامه این روند، محمد بن سلمان عازم آمریکا شد. اما پیش از آنکه مورد استقبال جان کری، وزر امور خارجه وقت ایالات متحده، قرار بگیرد در مصاحبه ای بیان کرد «از هیچ تلاشی برای توسعه روابط با هم پیمان استراتژیک قدیمی اش فرو گذار نکرده و این دیدار در جهت ادامه روند روابط بین دو کشور انجام می شود.»
جنگ یمن
اقدام متهورانه دیگر محمد بن سلمان برای نمایش قدرت تصمیم گیری خود در ارکان سیاسی عربستان، دستور حمله نظامی به یمن بود. بن سلمان در مارس سال 2015 بدون هماهنگی با گارد ملی و در شرایطی که شاهزاده متعب بن عبدالله، رئیس گارد ملی در سفر خارج از کشور بود، دستور حمله به یمن را صادر کرد. او امیدوار بود در کمتر از دو هفته بتواند نقشه های خود را در این کشور کوچک و ضعیف عملیاتی کند. هدف بن سلمان تقویت هویت ملی عربستان با دستیابی به پیروزی در یک نبرد خارجی و افزایش قدرت ریاض در مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه بود.
اقدام جسورانه وزیر دفاع عربستان در اعلان حنگ به یمن بدون درنظر گرفتن نظر برخی مقامات سیاسی-نظامی این کشور، باعث شد تا تغییری در شکل تعیین کنندگی روابط شخصی مقامات آمریکایی با شاهزاده های سعودی به وجود آید. این مساله با قدرت یافتن جمهوری خواهان در آمریکا و چرخش آنها به سمت بن سلمان خود را نشان داد.
مخالفت بن سلمان با توافق هسته ای
توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 از همان ابتدا با مخالفت شدید عربستان و اسرائیل روبرو بود. در این میان انتقادات محمد بن سلمان از این توافق تبدیل به اشتراکی میان ترامپ و شخص سوم حکومت عربستان شد. این موضوع در کنار الفاظ تندی که بن سلمان در خصوص ایران و حضورش در عراق و سوریه به کار می برد، باعث شد تا چینش کابینه ضد ایرانی ترامپ مقابله با تهران و محور مقاومت نقطه پیوند این دو سیاستمدار شود.
استفاده بن سلمان از حامیان منطقه ای
محمد بن سلمان برای رسیدن به هدف خود یعنی رسیدن به مقام پادشاهی عربستان، علاوه بر اقدامات بلندپروازنه ای که در دستور کار دارد، از پتانسیل حامیانش در منطقه نیز استفاده می کند. شیخ محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی، که یکی از افراد مورد قبول آمریکا است و به عنوان متحد قابل اعتماد در واشنگتن شناخته می شود، در دو سال گذشته به نفع بن سلمان در خاورمیانه و کاخ سفید تبلیغات می کند.
تا جایی که دو منبع آگاه عربستان که نخواستند نامشان فاش شود گفتهاند محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد ابوظبی مشاورههای به بن سلمان داده تا این شاهزاده سعودی به انتخاب ارجح آمریکا به عنوان پادشاه بعدی عربستان تبدیل شود.
این همراهی در حال حاضر نیز خود را در شکل محاصره و تحریم قطر نشان داده است. عربستان با کسب همراهی دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس قطر را همسو با ایران و محور مقاومت دانست و همین مساله را تبدیل به بهانه ای برای قطع مناسبات اقتصادی، تجاری، سیاسی و نظامی با قطر کند.
با توجه به اینکه تصمیم گیرنده اصلی سیاست های کلان ریاض در دو سال گذشته شخص بن سلمان بوده است، به نظر می رسد این تصمیم با ویژگی غیرمنتظره بودن آن، صادر شده از دفتر کار وی باشد.
تقابل عربستان با قطر با هدف نمایش قدرت تاثیرگذاری ریاض اتخاذ شد. این موضوع با تغییر در ولیعهدی ملک سلمان نیز به اثبات رسید. در واقع محمد بن سلمان تلاش دارد تا پیش از رسیدن به سلطنت تصویر قدرتمندی از کشورش در میان اعراب ایجاد کند تا بتواند بیش از پیش معتمد آمریکا در بازی های منطقه ای باشد. این مساله با درنظر گرفتن شکست حامیان براندازی اسد در سوریه و افزایش توان مانور ایران در منطقه بیش از پیش برای ریاض اهمیت یافته است.
ارسال نظر