پارس؛
روابط خارجی حماس؛ فرصتها و تهدیدات/عدم عقلانی بودن روابط با بسیاری از کشورهای منطقهای
موقعیت جغرافیایی مصر، توان مالی و رسانهای قطریها، توان دیپلماسی و وجهه و نفوذ ترکیه در میان جریان اخوان مسلمین همگی مزیتهایی در کنار حمایتهای نظامی و آموزشهای جمهوری اسلامی ایران در مسیر مبارزه است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- با تغییر گروه رهبری سیاسی حماس، طبیعی است که هنیه و رهبران سیاسی جدید حماس برای برونرفت از وضعیت فعلی این جنبش و مشکلات نوار غزه به دنبال تغییراتی باشند. در هفته گذشته این گمانهزنیها بالاخص حول روابط حماس با بازیگران خارجی بسیار بالاگرفته است.
طاهر النونو مدیر دفتر رسانهای اسماعیل هنیه در تماسی تلفنی با شبکه «المیادین» اعلام کرد حماس روابطش را با کشورهایی که با این جنبش رابطه دارند مانند ایران، لبنان، قطر و ترکیه افزایش خواهد داد. و یا خلیل الحیه نائب رئیس دفتر سیاسی حماس در سخنانی ضمن تلاش برای بهبود روابط با مصر و ایران، از دیدار و توافقی با محمد دحلان برای کاهش محاصره غزه ( با توجه به نزدیکی دحلان به مصر و امارات) و تضعیف محمود عباس خبر داد. الحیه بر سفر هنیه به تهران هم تاکید کرد.
اما بخشی دیگر از گمانه زنیها از سوی رسانههای مخالف حماس منتشر شد. به طور مثال با آغاز سفر یحیی سنوار رئیس دفتر سیاسی حماس در نوار غزه به مصر، رسانههای صهیونیستی مقصد اصلی سنوار را تهران اعلام کردند، اما پس از چند روز استقرار سنوار و انجام دیدارهایی در قاهره وی به غزه بازگشت. خبر روزنامه العرب چاپ لندن را هم میتوان از این طیف دانست. این روزنامه در خبری مدعی شد اعضای دفتر سیاسی حماس از دوحه به تهران منتقل خواهند شد؛ خبری که فوراً از سوی حماس تکذیب شد.
به طور خلاصه میتوان نگاه و برداشتها از روابط حماس با کشورهای منطقهای را دو دسته ساده سازی کرد:
1- گروه نخست بهبود و افزایش سطح روابط حماس با ترکیه، قطر و دیگر کشورهای عربیای که با رژیم صهیونیستی دارای روابط امنیتی- سیاسی و ...هستند را یک اشتباه راهبردی از سوی این جنبش میدانند.
این طیف معتقد است این روابط ولو برای رفع نیازهای دولت داری حماس در نوار غزه و با هدف مبارزه با رژیم صهیونیستی هم باشد، اما بهمرور زمان منجر به استحاله این جنبش و دریافت ضرباتی بر اثر سازشها و فشارهای این کشورهای برای کاهش تنش با تلآویو خواهد شد.
در این نگاه و تحلیل، تداوم ارتباط حماس با قطر، مصر و ترکیه در پایان به تداوم فاصله این جنبش از ایران و راه مقاومت منجر خواهد شد.
2- گروه دوم نگاهی متفاوت از قسم اول به روابط حماس با دیگر بازیگران دارد. در این نگاه روابط حماس با دیگر کشورهای بالاخص مصر، ترکیه و قطر را اقدامی نه تنها مفید بلکه ناشی از ضرورت مبارزه با رژیم و استفاده از مزیت هر کدام در این مسیر می داند.
موقعیت جغرافیایی مصر، توان مالی و رسانهای قطریها، توان دیپلماسی و وجهه و نفوذ ترکیه در میان جریان اخوان مسلمین همگی مزیتهایی در کنار حمایتهای نظامی و آموزشهای جمهوری اسلامی ایران در مسیر مبارزه است.
در این نگاه، ضمن پذیرش بسیاری از پیامدهای امنیتی و حتی سیاسی برای مقاومت در روابط حماس با کشورهای عربی نزدیک به رژیم، اما این ضرر را در مقایسه با نیازهای دیگر مسیر مقاومت و حیات حماس برای تداوم مبارزه توجیهپذیر و لازم میداند.
به نظر میرسد مسیر استدلال و به تبع آن نتیجهگیری هر دو نگاه خالی از صحت نیست، اما آنچه باید به آن توجه داشت آن است که اگر برداشت نخست یعنی عدم عقلانی بودن روابط حماس با بسیاری از کشورهای منطقهای را قبول داشته باشیم، آنگاه سوال اصلی آن است که آیا عدم تأمین دیگر نیازهای مالی، رسانهای و سیاسی حماس و نوار غزه، آنان را به مسیر سازش و نابودی سوق نخواهد داد؟ به نظر نگارنده راه حل در پذیرش نگاه دوم و تلاش برای کم کردن آسیبهای آن است نه اینکه به حماس برای برقراری روابط با ترکیه، مصر، دحلان ، قطر و ....خورده بگیریم و آنها را از خود برانیم.
ارسال نظر