به گزارش پارس به نقل از کیهان،   ، تلاش جبهه غربی-عبری با همراهی ارتجاع عربی مشخصا بر دو راهبرد متمرکز بوده است: ۱- انحراف در بیداری اسلامی ۲- تضعیف جبهه مقاومت و آنچه در این میان قابل اعتناست پروژه ای است که می توانست دو راهبرد مورد اشاره را عملی نماید.

این پروژه با طراحی و کارگردانی غربی ها به صحنه آمد، با حمایت مالی ارتجاع عرب پشتیبانی شد و از طریق تروریسم و جریان تکفیری-صهیونیستی اجرایی گشت؛ « بحران سازی در سوریه» !
از همین روی؛ به راحتی می توان فهمید که چرا جبهه غربی-عبری و ارتجاع عربی با شروع تحولات منطقه در بستر بیداری اسلامی، سوریه را نشانه رفتند.


طی دو سال گذشته تلاش ها و تحرکات گسترده و هماهنگ شده ای از سوی جبهه یاد شده انجام گرفت تا به اصطلاح کار سوریه را یکسره کند و اکنون حمله نظامی چند روز پیش رژیم صهیونیستی به سوریه نیز در ادامه همین خط بوده و جدای از پازل دشمن برای ضربه زدن به جبهه مقاومت و انحراف در مسیر بیداری اسلامی نیست.
درباره پیام ها و پیامدهای حمله اخیر تل آویو به دمشق نکاتی قابل تامل است:


یکم- رئیس جمهور آمریکا ۱۸ اوت ۲۰۱۱ طی بیانیه ای کتبی اعلام کرد وقت آن رسیده که بشاراسد رئیس جمهور سوریه کنار برود. بعد از آن دیگر مقامات غربی نیز همین موضع را تکرار کردند و چندین اجلاس برگزار شد تا مقدمات برکناری بشاراسد فراهم گردد. هیلاری کلینتون-وزیر خارجه وقت آمریکا- هم به صراحت اعلام کرد؛ « اسد رفتنی است» و در ادامه رسانه های غربی با اطمینان، سناریوی کناره گیری اسد از قدرت را دنبال کردند ولی آنچه محرز گشت برخلاف این ارزیابی ها و موضع گیری ها بود.
به عبارت روشن تر؛ لابی سیاسی و توطئه های دیپلماتیک نتوانست باعث رفتن بشاراسد از قدرت بشود و این کودتای قدرت های جهانی علیه سوریه به عنوان عضو شاخص جبهه مقاومت به شکست انجامید.
این رسوایی تا آنجایی بود که حتی فارین پالیسی سال گذشته (آبان ۹۱) طی گزارشی نوشت؛ « از وعده اوباما برای رفتن اسد ۴۵۲ روز می گذرد ولی او کماکان در قدرت است» . اکنون ۶ ماه نیز از گزارش فارین پالیسی می گذرد و با این احتساب بیش از ۶۰۰ روز از تلاش ها، توطئه ها و دسیسه ها علیه سوریه سپری شده ولی دمشق مقاومت کرده و ایستاده است.


از سوی دیگر؛ کمک های تسلیحاتی و مالی به مخالفان و شورشیان برای براندازی حکومت سوریه کارساز نبوده است.


در گام بعدی اتهام سازی علیه دمشق با سناریوی موضوعی به نام « تسلیحات شیمیایی» که یک هجمه تبلیغاتی و جنگ روانی بر ضد دولت اسد بود نیز نگرفت و سوریه سقوط نکرد. جبهه غربی-عبری با همراهی منافقانه و خائنانه ارتجاع عربی و استفاده از جریان تکفیری و تروریست ها همه گزینه های موجود را استفاده کرد ولی طرفی نبست و حمله اخیر رژیم صهیونیستی به دمشق آخرین گزینه است به این امید که کارگر بیفتد. بنابراین اولین پیام این حمله، شکست سناریوها و پروژه هایی است که در ۲۵ ماه گذشته علیه سوریه انجام دادند ولی ناکام ماندند.
دوم-ورود رژیم صهیونیستی به جنگ با سوریه و حمله جنگنده های اسراییلی به مراکز تحقیقاتی و امنیتی دمشق به وضوح نشان داد ادعای غربی ها و ارتجاع عربی که تلاش می کردند موقعیت سوریه را در قالب بهار عربی جا بزنند یک دروغ بزرگ و تاریخی است.
حمله نظامی صهیونیست ها به دمشق ثابت کرد ماهیت آنچه که در سوریه می گذرد با خیزش و خروش ملت های مسلمان در منطقه کاملا متفاوت است.
البته از ابتدا شواهد و قرائن نشان می داد بحران در سوریه بخاطر انتقام از « جبهه مقاومت» است ولی حمله صهیونیست ها پیوند و همدستی رژیم صهیونیستی با معارضان و تروریست ها را برملا کرد. دقیقا در شرایطی که ملت و دولت سوریه طی یکماه اخیر موفقیت های بزرگی در برابر معارضان بدست آوردند و حومه دمشق را از تروریست ها پاکسازی کردند، به یکباره رژیم صهیونیستی به دمشق حمله می کند.
آیا این اقدام رژیم صهیونیستی چیزی جز حمایت از تروریست ها و معارضان برای خارج کردن آنها از تنگنا بوده است؟
سوم- نقش آمریکایی ها در حمله رژیم صهیونیستی به دمشق غیر قابل انکار است. این حمله فراتر از این است که گفته شود بدون اجازه و چراغ سبز آمریکا صورت گرفته است.
رژیم صهیونیستی علی رغم این ژست تو خالی که مستقل از آمریکا، گزینه نظامی را روی میز می گذارد کاملا گمارده واشنگتن عمل می کند.


آمریکایی ها ماه هاست که رفتن اسد از قدرت را در بوق و کرنا کرده اند ولی این اتفاق عملی نشده و از همین روی این پروژه را اکنون از طریق تل آویو دنبال می کنند.
جالب است که در همین ارتباط، آلون لئیل از مقامات سابق وزارت خارجه رژیم صهیونیستی روز گذشته در مصاحبه با الجزیره اذعان می کند؛ « حمله اسرائیل به مناطقی در سوریه با هماهنگی آمریکا صورت گرفته است. »
شرایط نامساعد آمریکا در مسائل اقتصادی و اعتراضات افکار عمومی در این کشور پیرامون به راه افتادن هرگونه جنگی از سوی واشنگتن، باعث شده تا دولت اوباما بداند نمی تواند مستقیما به موضوع سوریه ورود نماید.
چهارم- حمله رژیم صهیونیستی به سوریه یک اشتباه راهبردی در شرایط کنونی است.
هدف جبهه غربی-عبری- عربی همان طور که در بالا اشاره شد « انحراف بیداری اسلامی» و « تضعیف جبهه مقاومت» بوده است. این حمله نتیجه معکوس خواهد داشت چرا؟ چون حقانیت دولت و ملت سوریه در مبارزه با معارضان و تروریست ها برای افکار عمومی منطقه و حتی کندذهن ترین اشخاص نمایان و عیان شده است.
امروز پیوند آشکار تل آویو با جریان تکفیری-تروریستی برملا شده و این اتفاق مبارکی است که برای جبهه مقاومت رخ داده است.


اکنون مشخص شده که معارضان براندازی دولت اسد را در پازل دشمن پی گرفته بودند و ارتباط در هم تنیده ای با رژیم صهیونیستی داشته اند.


مقوله سوریه در شرایط کنونی روح تازه ای به حرکت بیداری اسلامی خواهد بخشید و جبهه مقاومت برخلاف ارزیابی واشنگتن-تل آویو تقویت خواهد شد.
این نکته نیز گفتنی است که توطئه ها، دسیسه ها و دروغ های آمریکا، رژیم صهیونیستی و ارتجاع عربی درباره سوریه یکی پس از دیگری برملا می شود و هرچه زمان بگذرد سیمای بدون رتوش رسانه های غربی در پمپاژ دروغ ها و شایعات نمایان خواهد شد.
خاطرنشان می شود پیش از حمله رژیم صهیونیستی به سوریه، رسانه های غربی و عبری، دمشق رابه استفاده از سلاح های شیمیایی متهم می کردند و این در حالی است که دیروز کمیته تحقیقات سازمان ملل در مورد جرایم جنگی و نقض حقوق بشر در سوریه تصریح کرد هیچ شواهدی پیرامون استفاده نیروهای دولتی سوریه از تسلیحات شیمیایی به دست نیامده است و از سوی دیگر تاکید کرد؛ « گروه های مسلح مخالف در سوریه از سلاح های شیمیایی استفاده کرده اند» .


پنجم- و بالاخره باید گفت حمله رژیم صهیونیستی به سوریه پس از هتک حرمت تکفیری ها، به پیکر مطهر حجربن عدی صحابه جلیل القدر پیامبر اسلام، ماهیت واقعی جریان تکفیری را برملا کرد.
این جریان همان جریانی است که در سوریه علیه ملت و دولت این کشور دست به آشوب می زند و بی پروا اقدامات تروریستی را ساماندهی می کند و گروه های اسلامی را تکفیر می نماید و از سوی دیگر با دشمن نشان دار « اسلام» و صهیونیست های جنایتکار پیوندی رازگونه دارد. !


حمله اخیر رژیم صهیونیستی به سوریه و ارتباط رمزآلود با جریان تکفیری یک پیام و پیامد آشکار دارد و آن این است که این جریان خبیث همچون آن « غده سرطانی» به پایان راه نزدیک شده است و در این میان هوشیاری شیعه و سنی را می طلبد که جدول دشمن را پر نکنند.