پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- در حالی کشور در وضعیت بد رکود و از همه مهمتر شاهد سریال های تعطیلی کارخانه هایی هستیم که روزگاری مردم این کشور به آوازه ی آنها افتخار میکردند، کشور رسما تعطیل شد. رئیس جمهور و معاون اول او رسما وارد فضای انتخابات شدند و به عنوان کاندید ریاست جمهوری ثبت نام کردند. مرسوم بود معاونین اول در انتخابات ریاست جمهوری نیابت ریاست را برعهده میگرفتند و جلسات هیئت دولت و ماموریت های مختلف دولت را برعهده میگرفت. در حالی که رسما معاون اول و رئیس جمهور با هم ثبت نام کردند و هیچکس نیست بگوید چرا و به چه دلیلی کاندید پوششی یا کاندید جایگزین برای دولت نیاز است در حالی که کشور با بحران های مختلفی مواجه شده است. از یک سو رئیس جمهور از این شهر به آن شهر می رود تا پروژه های بر زمین مانده را افتتاح کند، معاون اول او در وزارت کشور حضور می یابد تا رسما وارد کارزار انتخاباتی شده و در نهایت مسئولیت ستاد بحران کشور به عنوان متولی اصلی بحران بزرگ آذربایجان را به یک وزیر تنفیذ میکنند. این در حالی است که برای بسیج امکانات قطعا می بایست معاون اول یا شخص رئیس جمهور ورود میکردند.

از طرفی  معاون اول اقای روحانی یعنی شخص اسحاق جهانگیری مسئولیت ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی را هم برعهده دارد. اگر او خود را مشغول انتخابات و درگیری مناظرات کند به عبارتی یک ماه باقی مانده فرصت مناسبی است برای آسیب پذیری بیشتر اقتصاد به ویژه اقتصاد مقاومتی.

در طرف دیگر اصلاح طلبان مدعی هستند آمدن آقای جهانگیری بخاطر کمک به آقای روحانی است. شاید این حرف از یک سو درست باشد اما از سوی دیگر مگر شخص آقای روحانی مسلط به موضوعات دولت نیست؟ چگونه اسحاق جهانگیری به عنوان معاون اول بر آن است تا روحانی را در انتخابات کمک کند؟ این در خالی است که مسئولیت اقتصادی و اجرایی کشور رسما فاقد مدیریت متمرکز می باشد و مردم بیشترین ضربه را از این فضا خواهند برد. اصلاح طلبانی که از آقای جهانگیری برای شرکت در انتخابات در کنار آقای روحانی دعوت کردند واز او با عناوینی چون کاندید پوششی یا ضربه گیر یاد کردند، ابراز کنند آیا هزینه های یک ماه تعطیلی کشور و نبود مدیر مستقر اجرایی را می پذیرند یا خیر؟

***

نامزدی جهانگیری از موضع اصلاح‌طلبان آنها را از تله انسدادی که در آن گرفتار شده بودند، می‌تواند خارج کند و از این نظر که اصلاح‌طلبان یک نامزد اصلی و نه عاریتی، مثل جهانگیری در انتخابات دارند، برای آنها مثبت است. علاوه بر این اگر جهانگیری بتواند چهره مؤثرتری از خود نسبت به روحانی نشان بدهد که محتمل نیز هست، حتی می‌تواند جایگزین روحانی شود و این برای اصلاح‌طلبان به موفقیت مضاعف تبدیل خواهد شد.

اما برای روحانی این کاندیداتوری جهانگیری، چه انتخابات را ببرد و چه نبرد، پیامد منفی دارد. در صورت پیروزی، این دستاورد منفی کمتر است. چون وی لااقل رئیس‌جمهور هست اما رئیس‌جمهوری مدیون به معاونش جهانگیری که همین مسئله از روحانی به عنوان رئیس‌جمهور، اعتبارزدایی می‌کند و وی را حتی نسبت به سال ۹۲ نیز از نظر اجتماعی و سیاسی ضعیف‌تر می‌کند و در صورت شکست، علی‌رغم حضور جهانگیری، این دستاورد منفی بیشتر و به نوعی هم چوب را و هم پیاز را خورده است. البته ممکن است روحانی بر اثر تحلیل‌های تازه‌تر و عینی‌تر و گرفتن بهانه رد صلاحیت احتمالی خود بعد از اعلام صلاحیت‌ها، به نوعی جهانگیری را از حضور در رقابت منصرف کند.