با وجودی که آنها کودکان خردسال گرسنه‌ بودند و به آزادی چشم دوخته‌ بودند، این مسئله سودی برایشان نداشت و باعث نجاتشان نشد، چرا که سرنوشت آنها این بود که در انفجار خودرویی که تروریست‌ انتحاری در آن قرار داشت، به مقام شهادت برسند، تروریست‌هایی که آنها را برای توزیع بسته‌های چیپس و شیرینی دعوت کرده بودند، این کودکان نه تنها طعم آن را نچشیدند، بلکه به آسمان پرواز کردند، این چیزی است که مادران مصیبت‌دیده در فراق کودکانشان برایمان روایت کردند.

خبرنگار در حلب در پی جنایت هولناک تروریست‌های تکفیری علیه اهالی کفریا و فوعه که در ایست بازرسی تحت سیطره آنها در انتظار عبور و ورود به شهر حلب بودند،‌رخ داد، با برخی از خانواده‌های قربانیان مصاحبه کرد تا روایت‌های تکان‌‌دهنده آنها به عنوان شاهدان زنده را در قالب ویدئویی به تصویر بکشد.

از بانوی مجروحی که بر روی تخت بستری شده بود، سئوال شد که چه بر سرتان آمد که وی پاسخ داد افراد مسلح آمدند تا بسته‌های چیپس توزیع کنند که ناگهان انفجار شد و همه چیز به هوا پرتاب شد.

یک کودک سوری با صورتی خونین و شرایط جسمانی دردناک با گریه و ناله به خبرنگار  گفت : من مجروح شدم، پدر و مادرم کشته شدند.

 خبرنگار از یک زن دیگر سئوال کرد که می‌توانید برای ما بگویید چه بر سرتان آمد؟ این زن پاسخ داد : همه چیز داشت به شکل عادی پیش می‌رفت و ما منتظر لحظه گشایشی بودیم که سه روز کامل با سختی و رنج در انتظارش بودیم، من و کودکانم داشتیم راه می‌رفتیم که ناگهان انفجار رخ داد، انفجار خیلی قوی بود و پس از انفجار تیراندازی صورت گرفت و بعد از آن سوار خودروهای آمبولانس شدیم و دیگر نمی‌دانم که بعد از آن چه  اتفاقی رخ داد.

 خبرنگار از دختری که قطرات اشک از چشمانش سرازیر بود، پرسید :‌چه بر سرتان آمد؟  وی که شرایط روحی مناسبی در پی این انفجار هولناک نداشت، پاسخ داد: نمی‌دانم چگونه آنچه را برایمان رخ داد، برایتان توصیف کنم، یک فاجعه بزرگ رخ داد، همه چیز داشت به طور طبیعی پیش می‌رفت که ناگهان انفجار بزرگی رخ داد، پس از آن نمی‌دانم چه پیش آمد، مستقیما به سمت خودروهای امدادرسانی رفتیم و اکنون هیچ خبری از خانواده‌هایمان ندارم.

زنی با ناله و گریه فریاد می‌زد : مردم فوعه مُردند، مردند بدون اینکه کسی متوجه آنها شود، ما دو سال در محاصره بودیم بدون اینکه کسی به فکر ما باشد، الان هم سه روز ما را بدون سرپناه و بدون غذا و آب اینجا نگه داشته‌اند، آنها(تروریست‌ها)‌به کودکان ما وعده شیرینی و کیک دادند، اما به جای آن بسته‌های چیپس منفجر شد.

زن دیگری فاجعه‌ای را که رخ داد،  اینگونه روایت کرده است : ما وقتی انفجار رخ داد، در آمبولانس‌ها بودیم.

 خبرنگار از زن سوری پرسید : کودکانت کجا هستند؟  وی پاسخ داد : کودکانم در آمبولانس هستند،‌اما هیچ کدام از آنها را ندیده‌ام، هیچ خبری از کودکم ندارم، از خانواده‌ام هم خبری ندارم.

زن سوری دیگر هم با آه و فغان گفت : سه روز بر ما گذشت، جمعه، شنبه و یکشنبه و ما همچنان در راه‌ها هستیم بدون غذا و آب،‌ در حالی که ما بر اساس توافق مبادله با افراد مسلح خارج شدیم.

خبرنگار پرسید : آیا اکثر مجروحان، کودک هستند؟  که زن سوری پاسخ داد : بله اکثر شهدا و مجروحان،‌کودک هستند،‌ما در خودروهای  امدادرسانی بودیم، هیچ چیزی را احساس نمی‌کردیم جز گرد و خاک که فضا را پر کرده و اجسادی که متلاشی شده بود، اجساد از هم متلاشی شده و ما هیچ چیزی درباره آنها نمی‌دانیم.

یک زن از سازمان  استقبال کنندگان از اهالی کفریا و فوعه به خبرنگار گفت : بر اساس توافقی که میان چهار شهرک مضایا، الزبدانی، کفریا و الفوعه صورت گرفت، بنا شد که  تمام اهالی کفریا و فوعه تخلیه شوند و در مقابل آنها، ساکنان مضایا و الزبدانی هم تخلیه شوند، اما گروه‌های (تروریستی) حاضر در راه‌ها هیچ کسی برایشان مهم نیست،‌نه ترکی، نه روسی، نه سوری، هیچ چیزی جز خودشان برایشان اهمیت ندارد، افراد مسلح اینجا یعنی الراشدین فقط خودشان برای خودشان اهمیت دارد، نه مردم مضایا و الزبدانی و نه سرغایا، فقط خودشان برای خودشان اهمیت دارد.

وی در پاسخ به سئوال خبرنگار که چه اتفاقی برای اهالی رخ داد؟ پاسخ داد : افراد مسلح خودرویی را آوردند که در داخل آن بسته‌های چیپس بود، آنها کودکان را صدا زدند تا غذا بگیرند، (تروریست‌ها)خود را انسان فرض می‌کنند، ولی این خودرو، بمب‌گذاری شده بود و منفجر شد و شمار زیادی قربانی به جا گذاشت.

خبرنگار پرسید :‌در این طرف، اهالی مضایا و الزبدانی و در طرف دیگر اهالی کفریا و فوعه حضور دارند، رفتار ارتش با اهالی مضایا و افراد مسلح را چگونه دیدید؟ این زن پاسخ داد : با صداقت تمام اعلام می‌کنم،‌امروز ارتش سوریه برای آنها ساندویچ شاورما آورد، ما به نیروهای ارتش اعلام کردیم که اهالی کفریا و فوعه گرسنه‌‌اند، به ما پاسخ دادند ما سوری هستیم که با مردم اینگونه رفتار نمی‌کنیم، بلکه با اخلاق با آنها تعامل می‌کنیم.

وی افزود اهالی مضایا و الزبدانی در اصل اسیر نیستند، بلکه غیرنظامیان سوری هستند و ما هرگز راضی نیستیم که با آنها بدرفتاری شود.