محسن پیرهادی عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران در پاسخ به این سوال که بسیاری از شخصیت‌ها معتقدند که با توجه به سوابق اجرایی و پیشینه سیاسی آقای قالیباف، بهتر است ایشان در انتخابات کاندیدا شوند یا کاندیدایی مشابه ایشان در صحنه حضور داشته باشد. به نظر شما حضور شخصیتی با ویژگی‌های ایشان چه تاثیری در فرآیند انتخاب مردم دارد،‌اظهار داشت: بی‌تردید حضور کاندیداهایی که تعهد و تخصص آن‌ها برای مردم از حد شعار فراتر رفته و تبدیل به یک امر ملموس گشته، «کیفیت» انتخاب مردم را بالا خواهد برد.

وی افزود: گاهی صرفا «تعدد» کاندیداها سبب افزایش «قدرت» انتخاب مردم می‌شود، اما اگر این تعدد میان چهره‌های اجرایی شاخص اتفاق بیفتد، کیفیت انتخاب را نیز افزایش خواهد داد. آقای قالیباف از معدود شخصیت‌هایی است که با عملکرد خود، سرمایه‌های اجتماعی و کیفیت زندگی مردم را در تهران افزایش داده است؛ حتی طیفی از تصمیمات ایشان به دلیل ضریب نفوذی که تصمیم‌گیری در پایتخت بر کل کشور دارد، فرآیندهای ملی را تسهیل کرده است.

عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران همچنین تصریح کرد: برخی تجربیاتشان در حیطه‌های اجرایی، مانند مدیریت بحران و مدیریت منابع شهری، اگر نگوییم بی‌نظیر، اما واقعا کم‌نظیر است. در دوره فرماندهی نیروی انتظامی نیز آقای قالیباف در مدیریت بحران‌هایی مانند «کودک‌ربایی» و آزادی گروگان‌ها، تکنیک‌ها و تاکتیک‌هایی را ابداع کردند که مدرن و روزآمد بود. پلیس 110 که امروزه ضامن امنیت روانی و جانی مردم است، محصول یک تفکر سیستمیک به شمار می‌رود که از ذهن سازمان یافته یک مدیر باتجربه بیرون آمد.

وی ادامه داد: با این تجربیات و اکنون پس از یک دهه، شهرداری تهران تحت مدیریت ایشان از یک سازمان از هم‌گسیخته که عملا تابع دولت بود، تبدیل به یک سازمان مردم‌نهاد شده است که قابل مقایسه با نمونه‌های مشابه در کشورهای پیش‌رفته است؛ هرچند به اعتقاد خود ایشان گام‌های بلند‌تری می‌توان برداشت و تا نقطه مطلوب فاصله داریم.

آقای قالیباف از نظر تعاملی نیز جزو مدیران رده یک هستند. در شورای شهر چهارم که طیف‌های منتقد ایشان حضور فعال داشتند، شهردار تهران به دلیل اعتقاد بر مشارکت عمومی و تفکر جمعی، تعاملات حرفه‌ای و تخصصی را ملاک کار خود قرار داد. در واقع، شهرداری تهران اثبات کرد که شنیدن صدای مخالف و تعامل با همکاران منتقد، کار دشواری نیست و بدون برخورد شعاری با چنین مسائلی، به وظیفه حرفه‌ای خود عمل کرد. بنابراین، مدیرانی که تفکر سیستمیک و قدرت مدیریت بحران و روحیه تعاملی دارند، جایگاه شاخص‌تری میان مردم پیدا می‌کنند، خصوصا اینکه این ویژگی‌ها در زندگی روزمره مردم لمس شده باشد.

عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران تصریح کرد: در میان چهره‌های انقلابی که به صحنه انتخابات آمده‌اند نیز این ویژگی‌ها را می‌توان یافت. به گمان من، حضور این چهره‌ها از یک جهت می‌تواند برای مردم مفید باشد و همان افزایش کیفیت انتخاب است. اکنون کشور به یک مدیر اجرایی با تفکر بحران‌زدا نیاز دارد و این پتانسیل را تنها در میان جریان انقلاب می‌توان یافت. دیگر جریان‌های سیاسی از چنین ظرفیتی برخوردار نیستند.

پیرهادی همچنین عنوان کرد: آقای روحانی در مدیریت اجرایی کشور شکست خورد، چون قدرت مدیریت فرآیندهای موازی را نداشت و تک‌بعدی به مسائل نگاه می‌کرد، اما اکثر نیروهای انقلابی، شخصیت‌هایی با روحیه تعاملی و ذهن سازمان‌یافته‌ای هستند که می‌توانند کشور را از بحرانی که سرمایه‌داران و تکنوکرات‌ها در آن فرو بردند، بیرون بیاورند. به نظر من، همه فعالان انقلابی باید در فرصت باقی‌مانده از چهره‌های کارآمد برای حضور در انتخابات دعوت کنند تا در نهایت و در فرایند وحدت، یک مدیر قدرتمند برای خدمت به مردم انتخاب شود. به نظر من، در درجه اول حضور شخص آقای قالیباف تعیین کننده است، اما این سوال که اگر ایشان حضور نیافت، آیا می‌توان شخصیتی دیگر با این صبغه و سابقه را پیدا کرد، باید منتظر ماند و دید کدام چهره‌ها برای انتخابات اعلام حضور نهایی می‌کنند. آن زمان می‌توان اظهارنظر کرد.

وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه در انتخابات پیش رو، به نظر شما اصلی‌ترین نیاز کشور چیست و چه کاندیدایی می‌تواند برای حل مسائل کشور کارآمدتر باشد، گفت: من با استناد به پژوهشی که خود دولت در مرکز پژوهش‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری از مهر 1395 تا فروردین 96 انجام شده است، 6 مساله مهم و بنیادی کشور را نقل می‌کنم تا مشکلاتی که حتی دولت فعلی به آن اذعان دارد، روشن شود.

عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران اضافه کرد: براساس این پژوهش که هفته گذشته منتشر شد، ساختار معیوب اقتصادی، بحران آب، بیکاری، فساد سیستمی، ناامیدی به آینده، اعتماد عمومی از نظر این مرکز دولتی در صدر مسائل اصلی و امروزِ ایران قرار دارد. آنچه اکنون مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری به آن اذعان کرده، همان چیزی است که جریان انقلاب مدت‌هاست درباره آن هشدار می‌دهد، اما متاسفانه تاکنون با بی‌تفاوتی یا تکذیب رئیس دولت مواجه شده است، هرچند که کارشناسان در بدنه همین دولت نظر منتقدان را تائید می‌کنند.

وی ادامه داد: همین پژوهش دولتی نشان می‌دهد که دولت فعلی چقدر در پرداختن به اولویت‌ها و نیازهای کشور ناکارآمد بوده است، اما به نظر من، مهم‌ترین مساله و نیاز فعلی، مقابله با «بحران ناکارآمدی» است، چرا که بخشی از مسائل دیگر نیز ناشی از این بحران است. ناکارآمدی نیز محصول مدیریت درازمدت جریان تکنوکرات و لیبرال بر کشور است و مادامی که این جریان با تغییر تابلو و فریب مردم از دولتی به دولت دیگر کوچ کند، این سیکل معیوب متوقف نمی‌شود.

پیرهادی تصریح کرد: همانگونه که در پاسخ به سوال قبل عرض کردم، مقابله با این بحران‌ها و عبور از مصائب فعلی، با حضور قدرتمند کاندیداهایی میسر است که پیشینه غنی اجرایی داشته باشند و با تفکر سیستمیک، مدل جدیدی از کارآمدیِ دولت را عرضه کنند. باید کاندیداهایی دارای این ویژگی‌ها را ترغیب به حضور کنیم تا صحنه انتخابات از سرمایه‌های انقلاب خالی نشود و در نهایت بخواهیم که پیرامون متخصص‌ترین و متعهدترین گزینه، وحدت شکل بگیرد تا امید مردم به روی کار آمدن یک «دولت کارآمد» تقویت شود.

عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران در بخش دیگری از سخنانش یادآور شد: دولت فعلی عرصه اجرایی کشور را به نقطه‌ای سوق داده که یکی از نیازهای عاجل ما، تشکیل یک گروه بحران است تا بتوان وضعیت آشفته در درون بوروکراسی دولتی را سر و سامان داد. متاسفانه تصور بخش عمده‌ای از مردم این است که اعتدالیون کار را به جایی رسانده‌اند که بود و نبود دولت برای شهروندان فرقی ندارد. عملکرد جناح اعتدالی سبب شده تا از دولت فقط یک نام و نشان باقی بماند و از هم‌گسیختگی در مدیریت اجرایی کشور برای همه ملموس است.

وی افزود: از این جهت، من فکر می‌کنم یکی از وظایف یک دولت بعدى، بازسازی دولت است و برگرداندن آن به مسیر کارآمدی. برای نمونه، آقای قالیباف در مقیاسی دیگر، این کار را در شهرداری انجام داد.

پیرهادی در پاسخ به اینکه آقای قالیباف گفته‌اند خوزستان را بر پاستور ترجیح می دهد. نظر شما چیست؟ فکر می کنید قالیباف و تیم ایشان با توجه به سابقه طولانی اش در امر مدیریت شهرى می توانند در خوزستان هم مثمر ثمر باشند، تصریح کرد: به نظرم آقای قالیباف از باب وظیفه‌ای که در برابر ملت حس می‌کنند و همچنین برپایه تفکر مدیریت جهادی، این مساله را مطرح کرده‌اند. طبیعتا تجربه مدیریت در پایتخت یک تجربه ملی است که در مقیاس کشور ما و نیز در بسیاری از کشورهای پیشرفته، جزو مدیریت‌های کلان اجرایی دسته‌بندی می‌شود. درست است که حل مشکل خوزستان باید در زمره اولویت‌های اول یک دولت متعهد و متخصص باشد، اما فکر می‌کنم مردم خوزستان ابتدا باید تلاش کنند که مدیران جهادی در سطوح عالی اجرایی قرار گیرند تا قدرت عمل بیشتری پیدا کنند، چون این مدیران می‌توانند ظرفیت خود را در سطح بالاتری بروز و ظهور دهند.

وی همچنین خاطر نشان کرد: روشن است که با حضور قالیباف در خوزستان مشکلات آن منطقه کمتر خواهد شد، اما مساله این است که همه کشور و استان‌های ما نیاز به چنین مدیرانی دارد، نه یک منطقه خاص. بنابراین اگر میخواهیم مشکلات کشور به نحو سازماندهی شده‌ای در طول زمان کم شود، باید از چهره‌های کارآمد برای حضور در سطح مدیریت کلان ملی و انتخابات ریاست جمهوری دعوت کنیم و از این جهت، انتخاب فردی مانند آقای قالیباف می‌تواند مشکلات بسیاری را در استان‌های بحران‌خیز و پرحادثه ما، به طور همزمان و موازی، رفع کند.

ور در خاتمه اظهار داشت: بنابراین قالیباف در آمدن و نیامدن اختیاری ندارد و تصمیم گیر نیست چرا که این حجم از مشکلات در کشور، بی سابقه است و تنها کسی که تجربه مدیریت جهادی دارد می تواند به این اوضاع نابسامان، سر و شکل مناسبی بدهد.