اکنون یک سال است که دیگر خبری از آن جار و جنجال‌های گاه و بیگاه مجلس نهم و روزهای پرالتهابِ بهارستان نیست و لابه‌لای کرسی‌های سبز پارلمان، بیش از هرچیز امید موج می‌زند و آرامش! با این همه اگر لحظه‌ای آن روزهای پرحاشیه را به یاد بیاوریم، شاید یکی از نخستین نام‌هایی که از ذهن‌مان می‌گذرد، حمید رسایی باشد! و جالب آن‌که خودش این آرامش حاکم بر مجلس دهم را نوعی نقص می‌داند و معتقد است جای نمایندگان «حرف‌بزن» که قواعد حاکم را برهم بزنند، در مجلس دهم خالیست!

رسایی، نماینده‌ایست که برای حمله به دولت روحانی از هیچ شیوه و روشی فروگذار نکرد و گاهی با پلاکارد و گاهی با فریاد، روزی با تذکر و زمانی با استیضاح به مصاف دولت رفت و حتی یک‌بار برای نمایش اعتراض خود به مدیریت معصومه ابتکار در سازمان محیط زیست، با ماسک در صحن علنی و سربسته مجلس حاضر شد! و درنهایت نیز درحالی از راهیابی به مجلس دهم بازماند که مدتی پیش از دوستان اصولگرایش که رقابت بر سر ۳۰ کرسی تهران را یکجا به چهره‌های ناشناخته اصلاح‌طلب واگذار کردند، ردصلاحیت شد و با خوش‌شانسی در این شکست سنگین سهیم نبود؛ بماند که شنیده‌ها از این حکایت داشت که حتی اگر تاییدصلاحیت هم می‌شد، همچون رفیق قدیمی‌اش در جبهه پایداری با کارت قرمز اصولگرایان روبرو می‌شد و اساساً موفق به دریافت مجوز ورود به این لیست نمی‌شد! 

با این حال، حمید رسایی که حدود یک‌سال گذشته را عموماً در سکوت کامل خبری پشت سرگذاشته، با حضور در فرمانداری اصفهان و نام‌نویسی در انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس، بار دیگر شانس خود را برای ورود به مجلس دهم به آزمون گذاشته تا درصورت موفقیت در کسب رای اصفهانی‌ها، روی کرسی «مینو خالقی» بنشیند و این درحالی است که باتوجه به همزمان برگزاری این انتخابات با انتخابات ریاست‌‌جمهوری، عموم توجه‌ها به انتخاب رییس‌جمهور دوازدهم معطوف شده و حتی خود رسایی هم صحبت در این باره را به اظهارنظر درمورد دیگر موضوعات ترجیح می‌دهد.

آقای رسایی نظرتان درباره تاکتیک و برنامه انتخاباتی اصولگرایان چیست؟!

 حال حاضر ترجیح می‌دهم صحبتی نکنم؛ هر زمان حرفم به پختگی لازم برسد و زمان مناسب باشد، صحبت می‌‌کنم.

اساساً در جریان ساز و کاری که در اردوگاه اصولگرایی پیش می‌رود، قرار دارید؟!

بله؛ در جریان هستم!

یعنی در جلسات حضور پیدا می‌کنید؟! آیا با شما مشورت می‌شود؟!

نه!

پس چطور در جریان قرار می‌گیرد؟!

مثل شما. شما چطور در جریان هستید؟! بخشی به‌صورت رسمی و بخشی به‌صورت غیررسمی!

اگر اصولگرایان به کاندیدای واحد نرسند، مردم حتماً می‌رسند

فکر می‌کنید مسیری که اصولگرایان درحال طی کردن هستند، این جریان سیاسی را به کاندیدای واحد برساند؟!

فکر می‌کنم حتی اگر اصولگرایان به کاندیدای واحد نرسند، مردم به کاندیدای واحد می‌رسند؛ چرا که مردم در نه گفتن به آقای روحانی اشتراک نظر دارند. مسئله مردم در حال حاضر این است که اگر با این افت حدوداً ۲۵ درصدی آرای آقای روحانی، به او رای ندهند، به چه کسی رای بدهند. چهارسال پیش ۴۹/۳ درصد تنها به یک دلیل به آقای روحانی رای ندادند و این دلیل نیز آن بود که این گروه از مردم آقای روحانی را برای این کار صالح نمی‌دانستند و ۵۰/۷ درصد به آقای روحانی رای دادند اما به صد دلیل این‌گونه رای دادند و هر کس از یک منظر ایشان را ارزیابی کردند. در حال حاضر از میان ۵۰/۷ درصدی که به صد دلیل به روحانی رای دادند، هرکدام نظری متفاوت دارند؛ چرا که دلیلی که بخاطر آن به روحانی رای دادند، محقق نشده است.

 شک ندارم نظر اکثریت نسبت به روحانی منفی است

چرا؟!

چرا که روحانی همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد برجام گذاشت و برجام را هم نه این ترامپ دیوانه، بلکه اوبامای عاقل و مودب و باهوش لگد زد و همه‌اش را ازبین برد؛ بنابر این ۴۹/۳ درصدی که صرفاً به یک دلیل به روحانی رای ندادند، امروز علاوه برآن یک دلیل، صدها دلیل دیگر دارند که کار خوبی نکرده‌اند که به روحانی رای نداده‌اند. بنابر این ۴۹/۳ درصد به قوت خود باقی است و از میان ۵۰/۷ درصد نیز حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد، بنابر نظرسنجی‌های مختلف ریزش کرده‌اند و این‌که این گروه رای‌دهندگان به چه کسی رای خواهند داد، به این بستگی دارد که از میان کاندیداهای دیگر، چه کاندیداهای اصولگرا و چه غیراصولگرا، از جبهه اصلاحات یا اعتدالی، چه کسی می‌تواند به لسان قوم یعنی زبان مردم سخن بگوید و در برنامه‌های انتخاباتی قوی‌تر از سایرین ظاهر شود و هر ترتیب هم سخت‌افزارش درست باشد و هم نرم‌افزارش! اما در این‌که نظر اکثریت نسبت به روحانی منفی است، بنده هیچ شکی ندارم!

بنابر این شما رای نیاوردن روحانی را منوط به رسیدن اصولگرایان به کاندیدای واحد نمی‌دانید؟ و معتقدید روحانی در هر شرایطی رییس‌جمهور نخواهد بود؟!

کمترین اتفاقی که می‌افتد این است که انتخابات به مرحله دوم برسد و بهترین اتفاق این است که روحانی رای نمی‌آورد!

 انتخابات دومرحله‌ای شود، روحانی حتماً یکی از رقباست

با این حساب درصورتی که انتخابات دومرحله‌ای باشد، روحانی حتماً یکی از رقبا خواهد بود؟!

خب، اگر قرار بر این باشد که انتخابات دومرحله‌ای شود، حتماً روحانی هم یکی از کاندیداهایی است که به مرحله دوم می‌رسد؛ چرا که به هر حال روحانی کاندیدایی است که فعلاً در منظر و مرای مردم قرار دارد.

انتخابات مجلس با ریاست‌جمهوری متفاوت است

اما در انتخابات هفتم اسفندماه ۹۴ مسیر دیگری طی شد و درجریان انتخابات مجلس دهم، مردم به گونه‌ای دیگر عمل کردند.

ببینید؛ انتخابات مجلس با ریاست‌جمهوری متفاوت است. مسائل قومی و قبلیتی کاندیداها و مسائل منطقه‌ای در انتخابات تاثیرگذار است. به اضافه این‌که داداش من، از سال ۹۴ تا ۹۶، یک سال و نیم فاصله است که اتفاق‌های بسیاری افتاده. ما باید واقعیت‌ها را ببینیم. نمی‌خواهیم خودمان را گول بزنیم.

اخیراً احمدی‌نژاد در بیانیه‌ای اعلام کرد که از هیچ‌یک از کاندیداهای انتخاباتی حمایت نمی‌کند؛ نظرتان درباره این بیانیه و اساساً فعالیت این جریان در انتخابات چیست؟!

وقتی آقای احمدی‌نژاد می‌گوید از هیچ کاندیدایی حمایت نمی‌کند، یعنی ورودی در انتخابات نخواهد داشت؛ قاعدتاً آقای احمدی‌نژاد هم به یک نفر رای می‌دهد اما این‌گونه که اعلام کرده ساز و کاری برای حمایت از کاندیدایی خاص تعریف نکرده و موقع انتخابات از کاندیدایی حمایت نمی‌کند.

با این حال، برداشت بنده از این تعبیر جنابعالی مبنی بر این‌که کاندیدای پیروز کسی خواهد بود که به لسان قوم صحبت کند، این بود که منظورتان احمدی‌نژاد یا کاندیدای موردحمایت احمدی‌نژاد است!

 برداشت شما برای خودتان خیلی محترم است!

محبوبیت در کشور ما با انگشت اشاره قابل انتقال نیست!

آیا منظور نامزدی شبیه به احمدی‌نژاد هم نبود؟!

ببینید، محبوبیت در کشور ما با انگشت اشاره قابل انتقال نیست؛ کما این‌که سال ۸۴ آقای خاتمی انگشت اشاره خود را به‌سمت آقای معین گرفت اما مردم به معین رای ندادند و این درحالی بود که آقای خاتمی در آخرین انتخابات ۲۲ میلیون رای داشت.

البته در سال ۹۴ این اتفاق افتاد! ماجرای «تَکرار می‌کنم» را که به یاد دارید؟‍!

همان‌طور که عرض کردم اصلاً و ابداً انگشت اشاره در کشور ما محبوبیت را منتقل نمی‌کند! البته این مسئله بی‌تاثیر نیست اما این‌گونه هم نیست که اگر یک فرد محبوب انگشت اشاره خود را به‌سمت کسی ببرد، مردم الزاماً به نامزدی که خطاب قرار گرفته، رای بدهند. باید خود آن کاندیدا هم چیزی از خود داشته باشد!

مثل آقای روحانی؟! که علاوه بر حمایت خاتمی و هاشمی، شخصاً حرف‌هایی برای گفتن داشت؟!

مثل آقای روحانی که البته... حالا نمی‌دانم. در مثال که دعوا نمی‌کنیم. وسط (خنده)

واقعیت این است که آقای روحانی در سال ۹۲ چیزهایی برای عرضه داشت.

روحانی در سال ۹۲ یک چهره سفید بود اما الان این‌گونه نیست

الان دیگر آن "چیزها" را ندارد؟!

آقای روحانی در سال ۹۲ یک چهره سفید بود اما الان دیگر این‌گونه نیست. مردم در سال ۹۲ هیچ سابقه‌ای از روحانی که در سفره‌شان تاثیرگذار باشد، نداشتند و نهایتاً او را به‌عنوان یک رجل سیاسی در شورای‌عالی امنیت ملی، نماینده مجلس و این‌ور و آن‌ور بود.

آقای روحانی در فیلم انتخاباتی خود در سال ۹۲ تعریف و تمجید رهبری از خود را پخش کرد. آقای خاتمی و هاشمی را به میدان آورد. رییس ستاد کل نیروهای مسلح را که اصلاً به‌معنای دخالت نظامیان در انتخابات نبود، و حتی وزیر احمدی‌نژاد را به میدان آورد و این پیام را به جامعه مخابره کرد که اگر رییس‌جمهور شوم، یک آدم مرضی‌الاطراف هستم و همه قبولم دارند که امروز هیچ‌کدام از این دو ویژگی را ندارد.

چرا؟!

چون همه می‌دانند اختلاف‌نظرهای روحانی با رهبری یکی، دوتا، سه‌تا، چهارتا، پنج‌تا، شش‌تا نیست. همان‌ مواردی که صراحتاً برخلاف نظر آقا صحبت کرد.

اختلاف‌نظر روحانی و رهبری با برنامه قبلی بود

مثلاً کدام ‌اختلاف‌نظر؟!

موارد متعدد. آقا می‌گفتند به مذاکرات خوش‌بین نیستم، ایشان می‌گفت در سیاست خارجی خوش‌بینی و بدبینی معنا ندارد. آقا می‌گفتند تمرکزتان روی زبان انگلیسی نباشد. ایشان صراحتاً بر این مسئله تاکید می‌کرد و اتفاقاً با برنامه قبلی هم بود و ما اطلاع داشتیم و بعداً فهمیدند که این روال غلط است.

رقبای روحانی در سال ۹۲ داشته‌های خود را زیرسوال بردند

آقای روحانی در سال ۹۲ یک روحانی بود و مردم او را یک آخوند می‌دیدند اما بعداً دیدند یک آخوندی از کربلا درس مذاکره گرفته و آخوندی‌اش هم زیرسوال رفت. آقای روحانی سال ۹۲ دربرابر کاندیداهایی قرار داشت که آن کاندیداها داشته‌های خود را زیرسوال می‌بردند؛ یعنی کاندیداهای مقابل روحانی، همگی به دولت قبل حمله می‌کردند و از نگاه مردم هم فضا این‌گونه بود که تنها کسی که از ابتدا به دولت احمدی‌نژاد فحش می‌دهد، روحانی است و اگر حرف کاندیداهای انتخابات درباره دولت قبل درست است، باید روحانی را ترجیح دهند.

 دولت احمدی‌نژاد با تمام اشکالاتش شرف داشت به دولت روحانی

اما در حال حاضر در مقایسه عملکرد دولت روحانی با دولت قبل، مردم می‌گویند دولت احمدی‌نژاد با همه اشکالاتش، شرف داشت به این دولت و وضع موجود.

 بنابر این شما علت شکست رقبای روحانی را انتقاد از دولت احمدی‌نژاد می‌دانید؟!

یکی از دلائل این شکست همین مسئله بود اما دلائل دیگری هم وجود داشت.

اما یکی دیگر از نکات و ویژگی‌هایی که روحانی سری قبل داشت و این‌بار فاقد آن است، این است که روحانی سال ۹۲ می‌گفت اگر بیایم، هم سانتریفیوژها می‌چرخد و هم چرخ زندگی مردم اما مردم شاهد هستند که سانتریفیوژها که نمی‌چرخد، رکود حاکم بر بازار هم موجب عدم چرخش چرخ زندگی است. آقای روحانی گفت مسکن مهر را ادامه می‌دهم. یارانه‌ها را ادامه می‌دهم اما ...

تلقی عمومی این است که روحانی به وعده‌هایش عمل نکرده

مگر ادامه نداده؟! روحانی، مسکن مهر را پیش می‌بَرَد اما درباره آن تبلیغ نمی‌کند!

این‌ها که گفتند مسکن مهر مزخرف است و هیچ کاری هم نکردند. اگر هم باشد، تلقی عمومی این است که روحانی به وعده‌هایش عمل نکرده است. بنابر این تنها نکته‌ای که در کارنامه روحانی وجود دارد، امیدش به کدخدا است که آن هم نه این ترامپ دیوانه؛ بلکه آن اوبامای عاقل و باهوش ترتیبش را داد.

 تنها شانس روحانی این است که غربی‌ها به دولتش باج اساسی دهند

در حال حاضر تنها شانسی که دارد این است که طی این چندماه یک اتفاقی بیافتد و غربی‌ها به روحانی یک باج اساسی بدهند که آن‌ها هم چنین کاری نمی‌کنند.

اگر بجای آمریکایی‌ها بودم، به جمهوری اسلامی تنفس مصنوعی نمی‌دادم

منظورتان چیست؟!

ببینید؛ وقتی من خودم را که جای امریکایی‌ها قرار می‌دهم و فکر می‌کنم در شرایط فعلی به روحانی باج بدهم و دولتش را نگه دارم یا خیر. با خودم می‌گویم از کجا معلوم این دولت ادامه پیدا کند. باج دادن به روحانی منجر به تنفس جمهوری اسلامی می‌شود. من یک تنفس مصنوعی به جمهوری اسلامی بدهم و هنگامی که روحانی رای نیاورد، مجدداً مقابلم بایستند؟!

آقای روحانی، آدمی فشارپذیر است. شما فشار بدهید، می‌پذیرد. چون این فشار را منتقل می‌کند، در تلویزیون این فشار را منتقل می‌کند، کنار رهبری می‌نشیند، این فشار را منتقل می‌کند، در شورای‌عالی امنیت ملی این فشار را منتقل می‌کند...

یعنی بیش از احمدی‌نژاد فشار را منتقل می‌کند؟!

روحانی فشارپذیر است؛ هرکسی یک استقلال رای دارد و حرف‌های خود را پیگیری می‌کند ولی روحانی در قبال کدخدا کوتاه می‌آید و فشار را می‌پذیرد.

مجلس دهم نماینده‌ «حرف‌بزن» ندارد

این بحث خیلی طولانی شد. اما بگذارید کمی هم درباره مجلس دهم هم صحبت کنیم؛ به طور کلی تفاوت مجلس دهم و نهم را درچه می‌بینید؟

اکثریت قابل‌توجه نمایندگان مجلس دهم همچون مجالس قبل تازه‌کار هستند و سابقه نمایندگی‌ ندارند و به همین دلیل افت نسبی مجلس در‌ سال نخست طبیعی است اما اشکالی که مجلس دهم نسبت به ادوار گذشته دارد، این است که نمایندگان باسابقه‌ای که اهل ملاحظات مختلف قومی، منطقه‌ای و سیاسی نبودند و اصطلاحاً «حرف‌بزن» بودند و قواعد حاکم بر مجلس را برهم می‌زدند، بسیار انگشت‌شمار هستند. البته منظورم عدم توجه به قانون مجلس نیست.

 صادقی قواعد حاکم بر مجلس را به هم می‌زند

محمود صادقی از جمله این نمایندگان نیست؟!

آقای صادقی که شما می‌فرمایید جزو نمایندگانی که قواعد حاکم بر مجلس را بر هم می‌زند، است و اگر بخواهیم از هر دو جریان نمایندگانی را مثال بزنیم، باید از جواد کریمی‌قدوسی و حسینعلی حاجی دلیگانی نیز نام ببریم. منتها تعداد این نمایندگان انگشت‌شمار است و اگر بررسی کنیم ٥ نفر در جناح اصولگرا و ٥ نفر هم در میان اصلاح‌طلبان حضور دارند اما در مجالس قبلی ٢٠ نماینده «حرف‌بزن» در هر جریان حضور داشت.

مگر در مجلس نهم کلاً ٢٠ نماینده اصلاح‌طلب داشتیم؟!

به‌هرحال حداقل در یک طرف و یک جناح چنین نمایندگانی حضور داشتند.

 به نماینده صفرکیلومتر گفتم دوبار غلط حرف می‌زنی و بقیه می‌خندند اما راه می‌افتی

آیا همین که از هر دو جناح در مجلس حضور دارند، ویژگی خوب مجلس دهم نیست؟

چنین وضعیتی بر مجلس دهم حاکم نیست و اینها کم است. در مجلس قبل، نماینده‌ای براساس قرعه‌کشی روی صندلی کناری من می‌نشست که صفرکیلومتر بود و بنده خدا وقتی نوبت به صحبت کردنش می‌رسید، واهمه داشت و من به او گفتم، نترس، دوبار غلط حرف می‌زنی و بقیه می‌خندند، اما آهسته‌آهسته راه می‌افتی!