گفتگو با ناصر ایمانی درباره حضور ایران در سوریه؛
وقتی اصلاح طلبان سکولار بلندگوی اسراییل و مرتجعین می شوند
چرا به دروغ در افکار عمومی فضاسازی می کنند تا به نوعی بخواهند حاکمیت را دوگانه نشان بدهند که بخشی از نظام دارد یک حرکتی انجام می دهد و بخش دیگری مانند وزارت امورخارجه حرکت دیگری انجام می دهد
مصطفی تاج زاده از عناصر اصلی اصلاح طلبان اخیرا طی مصاحبه ای با یک هفته نامه، جمهوری اسلامی ایران را عامل جنگهای فرقه ای و کشتار در سوریه و باعث گسترش جنگ در منطقه معرفی کرده است . وی در این گفتگو با حمله به سپاه و نیروی قدس آنان را مقصر اصلی معرفی می کند ومعتقد است سیاستهای ایران اسراییل را به حاشیه امن کشانده است.وی همچنین خواستارحذف سپاه از معادلات سوریه وانجام مذاکره با قدرتهای جهانی شده است.
سکوت جریان اصلاحات درباره این اظهارات خود مقوله ای جداست. در این باره با ناصر ایمانی تحلیگر مسایل سیاسی به گفتگو نشستیم تا ادعاهای تاج زاده مورد بحث و گفتگو قرار گیرد .
آقای ایمانی برخی اصلاح طلبان اخیرا ایران را به خاطر حمایت از دولت سوریه و بشار اسد مورد حمله قرار دادهاند و معتقدند ایران نباید از رژیم سوریه که نظامی غیر دموکراتیک بوده حمایت میکرد.
ببینید ما در منطقهای زندگی میکنیم که حکومتهای حاکم بر کشورهای منطقه، نظامهای کاملا دموکرات منطبق بر آرای مردم مانند نظامهایی که در کشورهای توسعه یافته سیاسی نیستند وجود نه فقط نظام سوریه بلکه هیچ کدام از این کشورها اینطور نیستند و همه کشورهای منطقه این مشکل را دارند. شما اگر نگاه کنید می بینید که به غیر از کشورهای مرتجع و بسیار عقب افتاده عربی خلیج فارس کشورهای دیگر عربی در شمال آفریقا تماما همینطور هستند، کشورهایی که در آفریقای غربی و خاورمیانه هستند همه اینها از این مشکل رنج می برند و منحصر در نظام سوریه نبوده و همه نظام های دیگر منطقه هم همینطور بوده اند.
میگویند اسد با سرکوب اعتراضات مسالمت آمیز مردم باعث بوجود آمدن گروههای مسلح در این کشور شد
اگر به 5 سال پیش برگردیم اولین تظاهرات مردمی در سوریه، در منطقه درعا در جنوب این کشور نزدیک مرز اردن شروع شد. به فاصله بسیار کوتاهی است حتی شاید یک هفته نکشید که تظاهرات مردم در خیابان ها تبدیل به جنگ مسلحانه شد یعنی زمان این تغییر فاز بسیار کوتاه بود. شما نگاه کنید بهار عربی اولین بار در تونس هم اتفاق افتاد و تونس هم کشوری غیرمردمی و دیکتاتوری بود. با اینکه تظاهرات مدت طولانی طول کشید اما هیچ گاه به جنگ مسلحانه و تروریستی کشیده نشد.
در مصر هم بهار عربی علیه حسنی مبارک رخ داد اما هیچ گاه تبدیل به یک قیام مسلحانه نشد که دلیلش رفتار دولتها نبوده است . به عبارت دیگر ریشه خشونت و بکار گیری سلاح علیه دولت مستقر سوریه دخالت خارجی بوده است و فقط این اتفاق در سوریه افتادکه بلافاصله تظاهرات مردمی تبدیل به قیام مسلحانه شد اینطور نبود که ماهها مثل تونس و مصر قیام مثلا مردمی صورت بگیرد و حکومت بتواند فرصت داشته باشد که فرصت اصلاحات داشته باشد و بعد اصلاحات انجام ندهد و تبدیل به یک حرکت مسلحانه بشود و در این حرکت مسلحانه شما هیچ نقشی از کشورهای خارجی پیدا نکنید.
علت اصلی این مسئله این است که حکومتهای دیگر عربی بعد از بهار عربی همه وابسته به غرب بودند همانند حکومت مصر و تونس، برای همین هم در هیچ کدام از اینها قیام های مسلحانه وسیع صورت نگرفت. اما حکومت سوریه تنها حکومتی در منطقه بود که در مقابل اسراییل ایستاده بودو موضع خصمانه نسبت به این رژیم داشت و جزو کشورهای مدار غرب نبود و مسلما دولت سوریه از حمایتهایی که از خط مقاومت در مقابل اسراییل می کرد و از سویی پس از پیروزی انقلاب اسلامی از کشورهای طرفدار ایران بود اینها دلایلی است که فقط در این کشور حرکتها مسلحانه میشود و اصلا فرصتی هم برای اصلاح باقی نمی گذارد.
بنابراین سوال از این آقایان این است که چرا در سوریه چنین اتفاقی افتاد. بعضی از کشورهای عربی اساسا هیچ اتفاقی در درونشان رخ نداد مانند اردن که بیشترین مرز را با اسراییل دارد و اصلا هیچ تحولی درونش اتفاق نیفتاد و حکومتش هم حکومت طرفدار اسراییل و آمریکا بود. چرا این اتفاق فقط در سوریه رخ داد؟ آیا این اقایان متوجه نیستند که نسخه می پیچند که حکومت سوریه باید با مردم دموکراتیک تر برخورد میکرد. اصلا بحث برخورد دموکراتیک نبود بحث این بود که غربی ها برنامه داشتند برای اینکه سوریه را که خط مقدم جبهه مقاومت در مقابل اسراییل بود ساقط و آن را کشوری طرفدار اسراییل و غرب کنند و این بسیار روشن است و هر تحلیلگر سیاسی این را می داند.
روند حضور ایران در سوریه چگونه بوده است ؟
جمهوری اسلامی ایران هم برخلاف ادعای این اقایان در ابتدا اصلا اقدام به ارسال نیروی نظامی نکرد و تلاش های بسیار زیادی به لحاظ سیاسی کرد تا جهان را متقاعد کند که این کانون ترور و تروریسم که شما در سوریه به وجود آوردید این متوقف بر همین کشور نمیماند و بعدا همه منطقه و کشورهای منطقه را درگیر می کند و شاگردان این مدرسه تروریسم همه منطقه را درگیر میکنند شبیه همان اتفاقی که در افغانستان هم سال های قبل رخ داد که امریکا طالبان را تقویت کرد. خانم هیلاری کلینتون در مجلس سنای آمریکا به صراحت گفت که ما برای ساقط کردن حکومت طرفدار شوروی شروع به ترویج اسلام وهابی کردیم وآنها طالبان را تقویت کردن برای اینکه در مقابل حکومت روسیه بایستد که از داخل آن القاعده در آمد.
همانند همین حرکت هم در سوریه شکل گرفت و اصلا بحث بر سر دموکراسی و این حرفها نبود. بحث بر سر یک برنامه کاملا روشن و برنامه ریزی شده توسط کشورهای غربی و مرتجع منطقه برای ساقط کردن حکومت سوریه بود تا جبهه مبارزه با اسراییل را دچار چالش کنند.
بنابراین جمهوری اسلامی ایران در اوایل اصلا اقدام به اعزام نیروی نظامی نکرد و بعدا کار به جایی رسید که کاملا دمشق در معرض خطر بود و ایران هم به خاطر منافع ملی چراکه اگر سوریه ساقط میشد حتما منافع ملی ایران به خطر می افتاد و هم به خاطر جلوگیری از نفوذ و گسترش تروریسم و هم به خاطر حمایت از خط مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی و در اخر هم اینکه ما باید یک اقدام اخلاقی برای حفظ حکومت سوریه انجام میدادیم وارد میدان شد .یادمان نرود در دوران جنگ تحمیلی فقط سوریه بود که اتحاد جهان عرب و اتحادیه عرب را در مقابل ایران شکست و هیچ وقت اجازه نداد تا اجماعی علیه ایران در اتحادیه عرب صورت بگیرد.
دفاعی که حکومت سوریه و حافظ اسد برای ایران در زمان جنگ تحمیلی انجام داد این نبایست بدون پاسخ می ماند. حتی در مقاطعی که ما سلاح انفرادی هم در جنگ نداشتیم حکومت سوریه برای ما سلاح انفرادی می فرستاد در حالیکه همه کشورهای عربی علیه ایران بودند و به صدام کمکهای نظامی گسترده می کردند.
در عین حال که ایران حضور نظامی پیدا کرد تلاش داشت تا حضور نظامی اش در هر مقطع زمانی به حداقل خودش باشد و اقدامات سیاسی اش را نیز متوقف نکرد و همواره ایران در تمام اجلاسهایی که برای صلح در سوریه گذاشته شد، شرکت کرد مگر اینکه در برخی اجلاسها ایران مشارکت نداده باشند.
ایران همواره منادی این بوده که سوریه راه حل نظامی ندارد و شعار ایران از ابتدای کار تا به این لحظه بوده است و هنوز هم براین اعتقاد است. دخالت های نظامی و مالی که کشورهای منطقه و غربی ها برای پشتیبانی تروریستها در سوریه کردند اصلا قابل قیاس با دخالت ایران نیست. ارتش ترکیه رسما در سوریه است و یک منطقه را تسخیر کرده است.
اقایان این موضوع را به تمسخر گرفتهاند که اگر ما در سوریه نمی جنگیدیم در همدان باید می جنگیدیم. هم اکنون حکومت ترکیه با چه استدلالی این همه لشگرهای نظامی دارد و اصلا این همه تجهیزاتی که ترکیه دارد اصلا قابل قیاس یا حکومت نظامی ایران است؟
کشورهای غربی هم که خودشان صریح اعلام میکنند که در سوریه دخالت میکنند. چرا آنها نیامدند این اقدام را بکنند که با اقدامات دموکراتیک و سیاسی و این حرفها مشکل را حل کنند. بنابراین در نگاهی وسیع تر میتوان گفت مشکل اصلا مسئله حکومت سوریه نبود بلکه یک طرح توطئه جهانی که توسط صهیونیستها اداره میشد برای تضعیف و از بین بردن حکومت سوریه بود که با سقوط آن مرزهای اسراییل کاملا امن بشود.
منافع ملی ایران را چگونه باید تعریف کرد؟
هیچ کشوری منافع ملی را در داخل مرزهای خود نمی بیند مگر اینکه قدرت نداشته باشد. مرزهای امنیتی همه کشورهای مختلف دنیا فقط در داخل مرزهای آنها تعریف نمیشود. در اقصی نقاط جهان هر اتفاقی بیفتد حکومت های غربی و در راس آنها آمریکا خودشان را موظف به دخالت به خاطر منافع ملی آمریکا میدانند. آیا ما در منطقه خودمان منافع ملی را نداریم مسلما اگر حکومت سوریه فرو می ریخت و حزب الله دیگر نمیتوانست در جنوب لبنان نفوذ داشته باشد، در واقع حزب اللهی نبود.
در اینصورت حوزه اقتدار ما فقط در حد کشور عراق می رفت که کشور عراق هم اگر با وجود اینکه حکومت سوریه هم در معرض خطر قرار می گرفت و از بین می رفت حکومت عراق هم دچار مشکل میشد.هم اکنون هم که حکومت عراق با اقتدار در مقابل این تروریستها ایستاده به خاطر این است که در واقع در آن طرف مرزها عراق در سوریه، پایگاه دارد که میتواند با تروریست ها بجنگدو چند روز پیش حکومت عراق رسما اعلام کرد که با هماهنگی دولت سوریه هواپیماهایش وارد مرزهای سوریه شده و نیروهای تروریست را در آنجا بمباران کردند یعنی همکاری مشترک دارند و این به خاطر این است که چون در سوریه دولتی همسو مستقر است حکومت عراق میتواند این کار را بکند.
این آقای اصلاح طلب ایران را متهم کرده که به خاطر دخالت در سوریه اسراییل را در موقعیت امنی قرار داده است آیا اینطور است؟
بله در این مصاحبه سخیف جمهوری اسلامی را متهم کردهاند که اسراییل با این اقدام نظامی ایران در سوریه در حاشیه امن قرار گرفته است.من می خوام سوال کنم که در حال حاضر اسراییل بیشتر در حاشیه امن است یا اگر حکومت سوریه ساقط می شد؟ تردید نکنیم که اگر ایران دخالت نظامی در سوریه نمی کرد، حکومت سوریه تا کنون ساقط می شد. این موضوعی است که همه به آن اذعان می کنند. این جنجال هاو حرفهای رژیم غاصب صهیونیستی بر علیه ایران علی رغم امضاء برجام همه به خاطر مسئله سوریه است که در واقع حکومت سوریه پا برجا ماند و روز به روز مستحکم تر میشود .وگرنه اسراییل زمانی کاملا امن میشد که حکومت سوریه به دست آمریکایی می افتاد آنوقت در تمام مرزهایش احساس امنیت می کرد.
نکته بعدی مسئله ای است که اقایان اعلام میکنند که ایران باعث شد که تصور جنگ فرقه ای به وجود بیاید. من می خواهم به شما بگویم این آقایان خودشان را به غفلت زده اند این در مورد عراق ممکنه صادق باشد یا اینکه حکومت های وهابی منطقه تبلیغش را بکنند اما در مورد سوریه که صادق نیست. مردم سوریه همه سنی هستند یعنی در این کشور هیچ زمانی جنگ فرقه ای راه نیفتاد. اتفاقا ایران از سنی ها و مسیحیان سوریه در مقابل تروریست ها دفاع کرد این که اصلا جنگ فرقه ای نیست مگراینکه اقایان فکر کنند که مردم سنی منطقه طرفدار داعش و جبهه النصره هستند که اینطوری نیست و میدانیم که سنی ها هم با آنها مخالف هستند بنابراین اصلا دخالت در سوریه برای جنگ فرقه ای نیست و این اقایان حتی از حکومت های وهابی منطقه هم عقب تر هستند.
کسانی که منافعشان در منطقه با موضع ایران به خطر میفتد مسلما ساکت نخواهند نشست و یا انگ ها و توجیه های مختلف تلاش میکنند با شعارهای بی پایه جلوی تلاش های ایران را بگیرند همانند با به راه انداختن جنگ فرقه و هلال شیعی و حمایت ایران از تروریست، در حال حاضر حرفهایی که نتانیاهو و ترامپ میزند دقیقا همین ها است. ما اگر بخواهیم بر این مسیر خودمان باقی باشیم و منافع ملی خودمان را دنبال کنیم تردید نکنیم که به هر حال آنها به ما انگهایی خواهند زد. اقایان پیشنهاد کرده بودند که با غربی ها سر این موضوع معامله کنیم. شما میدانید که غربی ها به هیچ وجه به کم تر از سرنگونی حکومت سوریه راضی نبوده و نیستند، لذا چه جای مذاکره ای می ماند. حتی این اقایانی که برای دموکراسی سینه چاک می کنند مگر نمی دانند ، جمهوری اسلامی ایران در طول 5 سال گذشته بارها اعلام کرده است که ما معتقد به صندوق رای هستیم . هرچه مردم سوریه بگویند و هرکس که رای بیاورد ما از او حمایت می کنیم. آیا غربیها این را قبول دارند؟ به هیچ وجه اینطور نیست.
غربیها جزو پیش شرطهایشان این بود حکومت اسد نباید بر روی کار باشد. اخیرا به خاطر پیشرفتهایی که حکومت سوریه به دست آورده است، مقداری کوتاه آمده و میگویند که در دوران قدرت میتواند باشد یعنی اینکه هیچ شخصیتی برای مردم سوریه قایل نیستند برای اینکه بخواهند نظر بدهند.
ولی غربیها صندوق رای را قبول نمی کنند چرا که دنبال یک حکوت ثابت و مقتدر در سوریه نیستند مگر اینکه حکومت طرفدار خودشان بر روی کار بیاید. آنها میدانند که اگر سوریه آشفته باشد این به نفع آنهاست به خاطر اینکه می دانند هیچ آنترناتیوی برای حکومت سوریه وجود ندارد و اینکه غربیها و ترکیه میگویند اسد باید برود به این دلیل نیست که اینها فرد دیگری دارند چراکه می دانند اوضاع آشفته خواهد ماند.
تجربه لیبی تجربه خوبی است. قذافی بعد از اینکه سرنگون شد کسی نتوانست جایش را بگیرد و لیبی آشفته ماند و هنوز هم یک حکومت مستقل و مقتدر ندارد. اینها خودشان میدانند که حکومت اسد هم چون جایگرین ندارد اگر اسد بخواهد از قدرت کنار برود دولت مقتدری جای وی نخواهد آمد. یک آشفتگی سیاسی در سوریه به وجود می آید و این همان چیزی است که اسراییل، قدرت های مرتجع عربی و ترکیه میخواهند برای همین هم است که اینها میگویند اسد هرچه زودتر باید برود.
آیا مدل مذاکرات برجام در سوریه امکان پذیر است ؟
من تمام این مصاحبه این آقا را در امتداد همان شعار نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران میدانم .که جانم فدای ایرانش هم دروغ بود. اصلا ایران یعنی غزه و لبنان، اگر ما منافع ملی خود را در آنجا پیگیری نکنیم معلوم نیست در مقابل فشارها تا کجا باید عقب بنشینیم .
این آقایان که سنگ مذاکرات برجام را به سینه می زنند آیا نمیدانند اگر اقتدار و نفوذ ایران و موشک های ایرانی در منطقه نبود آیا مذاکره کننده های ایرانی قدرتی برای مذاکرات داشتند. اینها نمیدانند که بخش کوچکی از اقتدار ایران برای مذاکره کننده ها مسائل هسته ای بوده است و پشتوانه اصلی مذاکره کنندگان ایرانی، قدرت و نفوذ ایران در کشورهای منطقه و پایگاه مردمی که ایران در کشورهای منطقه دارد بوده است؟ و اقایان حتما به خوبی میدانند و اگر نمیدانند بروند از اقای ظریف مسئول تیم مذاکره کننده ایرانی بپرسند که چقدر نقش ایران در منطقه مهم است.
شما فرض کنید که ایران در عراق و سوریه و... حضور نداشت آیا اصلا تیم مذاکره کننده می توانست با این قدرت برود و مذاکره کند، اصلا مذاکره ای شکل میگرفت؟
اینها این را نمی دانند؟ من مطمئنم این را میدانند ولی این تفکر استهاله و خودباختگی غربی که این اقایان دارندآنان را به این مواضع کشانده است.
به نظر شما چرا سپاه مقصر اصلی معرفی میشود و به گونه ای القا می کنند که دولت و شورای عالی امنیت ملی تصمیم گیر نیستند.
تهمت بعدی که این اقایان زده ودروغ است، مسئله سپاه پاسداران است. ببینید بر اساس قانون اساسی هیچ نیروهای نظامی ایران اعم از سپاه پاسداران یا ارتش ایران کوچکترین اقدامی خارج از مرزهای ایران بدون نظر شورای عالی امنیت ملی و بدون توافق و تصمیم آنها نمیتوانند انجام بدهند. مسلما اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در واقع نیرو به خارج از مرزهای ایران به شکل مستشاری اعزام کرده اینها تمام از روز ابتدا تا به الان بر طبق نظر و مصوبات شورای امنیت ملی است اگر اقایان این را هم نمی دانند از اقای روحانی رییس جمهور که الان رییس شورای عالی امنیت ملی هم هست بپرسند. هیچ گاه سپاه اقدامی در واقع بر خلاف یا بدون مصوبات شورای عالی امنیت ملی از ابتدا تا به الان انجام نداده است. اینها دارند به گونه ای نشان میدهند که سپاه و نیروی قدس یک نیروی خود سر است و ما در ایران بخشی از نیروهای نظامی یه جور دیگری عمل میکنند و دولت یک قدرت دیگری دارد.
اگر سپاه بدون مصوبه شورای امنیت ملی حضور در سوریه پیدا می کرده است ایا شورای عالی امنیت ملی این را موضوع را بررسی نکرده است و بعد به خلاف آن میتوانسته نظر و رای بدهد و داده است؟ فرض کنیم که نیروی قدس بدون نظر شورای امنیت ملی این کار را کرده و بعد که شورای امنیت ملی فهمیده مقابل آن ایستاده است؟ حداقل 4 سال است که رییس شورای امنیت ملی آقای روحانی است و آقای ظریف هم یکی از اعضای و آقای دهقان وزیر دفاع و آقای علوی هم وزیر اطلاعات آن است.
یعنی چند نفر از اعضای دولت در شورای امنیت ملی حداقل 4 ساله است که حضور دارند و تحولات سوریه نیز 5 سال که رخ داده است. از این آقایان و دولت اصلاح طلب بپرسند که آیا شورای عالی امنیت ملی تصویب کرده حضور مستشاری نظامی ایران در سوریه را یا تصویب نکرده است. اگر تصویب کرده چرا به دروغ در افکار عمومی فضاسازی می کنند تا به نوعی بخواهند حاکمیت را دوگانه نشان بدهند که بخشی از نظام دارد یک حرکتی انجام می دهد و بخش دیگری مانند وزارت امورخارجه حرکت دیگری انجام می دهد که شورای عالی امنیت ملی اصلا از آن اطلاع ندارد و بهتر است که آنها کار را تعطیل کنند و به دست این گروه بدهند که مثلا ما دو دولت و دو قدرت در این کشور داریم در حالیکه تمام حضور نظامی سپاه حتی جزییاتش و عملیاتش و میزان حضور انها با نظر شورای عالی امنیت ملی در سال های گذشته بوده است.
* ممکن است داخل شورای امنیت ملی هم اختلاف نظر باشد
چیزی که در شورای عالی امنیت ملی تصویب میشود و رهبری آن را طبق قانون اساسی تایید می کند بالاخره ممکن است یکی دو نفر هم نظردیگری داشته باشند ولی نظر کلی شورای امنیت ملی مهم است.
* نسبت روسیه و ایران در تحولات سوریه را چگونه باید تعریف کرد ؟
طبیعی است گاهی ما با کشورهای دیگر اشتراک منافع پیدا کرده و همکاری می کنیم. این همکاری به معنای تحت سلطه و سیطره آنها رفتن نیست. من میخواهم مثالی برای شما بزنم و آن این است که ایران در یک مقطع زمانی که طالبان در افغانستان قدرت را به دست گرفت همکاری های غیر مستقیمی با آمریکایی ها در دولت اصلاحات انجام داد و این را همه میدانند. و چون این تصمیم هم مصوبه شورای عالی امنیت ملی را داشت از آن دفاع می کنیم. در یک مقطع زمانی ما این اشتراک نظر را پیدا کردیم که طالبان فقط خطری برای افغانستان نیست و برای ایران نیز هست و آمریکایی هم نمیخواستند طالبان قدرت بگیرد و فقط می خواستند که طالبان در واقع یک معبری باشد برای سرنگونی حکومت وابسته به شوروی و بعد که دیدند طالبان قدرت گرفت که دیگر به نفع آمریکا نبود.
بنابراین در یک مقطعی ما یک همکاری غیر مستقیم با آمریکایی ها داشتیم و این موضوع تنها متوقف بر شوروی نیست. سوریه جزو کشورهای اقماری روسیه از قدیم بود، از گذشت حکومت سوریه و تمام تسلیحات آن وابسته به شوروی سابق بود و همینطور حکومت لیبی و برخی کشورهای دیگر مانند یمن شمالی و حتی در مقطعی هم مصر در زمان ناصر که بعد سادات بر روی کار آمد ریل را کاملا تغییر داد. الان ما ممکن است اختلافاتی هم با روس ها در مورد تحولات منطقه داشته باشیم .تا یک مقطعی روسیه خیلی وارد تحولات سوریه نشد و کاملا در واقع آمریکایی ها از طریق تروریست ها در تحولات سوریه میدان دار بودند . روسیه بعد از قضیه اکراین و کریمه ناگهان متوجه شد که فشار سیاسی زیادی توسط غربی ها به حکومت آنها وارد میشود و از طرفی دید آرام آرام کشورهایی که در گذشته جزو اقمار شوروی بودند مانند لیبی و مهم ترین آنها سوریه دارند از دستش خارج میشوند و به دست غرب می افتاد.
روسیه در یک مقطعی با اطمینانی که ایران به او داد وارد میدان سوریه ، مبارزه با تروریستها و دفاع از حکومت قانونی سوریه شد و ایران هم با آن همکاری کرد. این به این معنا نیست که ما در همه موارد منطقه و حتی سوریه کاملا اشتراک نظر با روسیه داریم. اما منافع ملی ایران اقتضا میکرد که حکومت سوریه مستقر باقی بماند و تروریست ها نابود بشوند و چون روسیه هم همین موضع را داشت ایران با آنهاهمکاری کرد.
در سوریه قدرت متمرکز و تاثیرگذاری وجود نداشت و الان هم شاید همینطوری باشد. روسیه با اطمینان به حضور مستشاری نظامی ایران و حمایت هایش از دولت قانونی سوریه به این کشور وارد شد و حضورش هم بسیار موثر بود. شما الان ببنید که همین حضور ایران و روسیه تروریست هارا در عراق و در سوریه به شدت تحت فشار قرار داده و موقعیت داعش و جبهه النصره اصلا قابل قیاس با این احزاب تروریستی در یکسال پیش نیست.
این اقایان اصلاح طلب سکولار که خودشان را به غفلت زدند مگرنمی دانند به وجود آمدن این گروههای تروریستی اساسا کار غربی ها است و میدانند که تروریست ها از کجا پول میگیرند و از کجا حمایت های مالی و تسلیحاتی میشوند و خود آنها هم عنوان میکنند. یعنی هیچ کس نیست الان در جهان نداند که اینها از کجا تغذیه میشوند و اخیرا ترامپ هم عنوان کرده است. با این حال می گویند باید با غربی ها مذاکره کرد.
بعد می آیند مانند غربی ها و مانند اسراییلی ها و حکومت های مرتجع منطقه بر ضد جمهوری اسلامی ایران موضع می گیرند و میگویند با غربی ها مذاکره کنیم همانند برجام، انگار این تروریست ها از اسمان آفتادند و هیچ حمایتی هم از سمت غربی ها و حکومت های منطقه نمیشوند که بعد ما بشینیم با آنها مذاکره کنیم .آیا با داعش میشود راه حل سیاسی دنبال کرد؟ یعنی میشود داعش را پشت میز مذاکره نشاند وبگوییم بیایید یک حکومت مردمی در سوریه به وجود بیاوریم یک حالت ائتلافی مثلا! اصلا داعشی ها وارد بازی های سیاسی میشوند یا اینکه اینها اعتقاد دارند که پای غربی ها را در تحولات سوریه باز بکنیم که انها داعش را سرکوب کنند.
آِیا آمریکایی ها در این سال های گذشته درصدد بودند که این حکومت های تروریستی را نابود بکنند؟ اینها که هیچ زمانی به دنبال این موضوع نبودند و حتی الان هم نیستند.
در حال حاضر حکومت عراق دارد با تروریست های عراق می جنگد و از طرفی هم حکومت سوریه ، ایران و روسیه دارند با تروریستهای داخل سوریه می جنگندد.
درتمام مصاحبه این فرد در حوادث سوریه و منطقه از ابتدا تا به امروز جمهوری اسلامی مقصراصلی قلمداد شده است ، بالاخره یک ایرانی، چه اصلاح طلب باشد چه سکولار باشد ولی یک ایرانی است که دارد جمهوری اسلامی را محاکمه می کند ریشه این نگاه بغض آلود به جمهوری اسلامی را درچه میدانید؟
ببینید من در مجموع این مصاحبه خفت بار آن چیزی که میبینم این است که مشکل اصلاح طلبان سکولار ما حکومت سوریه و بشار اسد نیست ، مشکل اینها حکومت جمهوری اسلامی است.
یعنی در این 5 سالی که از بحران سوریه میگذرد و 4 سال آن در دولت آقای روحانی(که مورد حمایت اصلاح طلبان نیز هست) بوده است حتی یک نقطه مثبت در اقدامات جمهوری اسلامی ایران نبوده که به آن اشاره کنید؟
این نشانه بی انصافی آنها نسبت به تحولات منطقه نیست بلکه نشانه عداوت و کینه آنها نسبت به جمهوری اسلامی است.
حتی اگر یکی از اقدامات جمهوری اسلامی را تایید می کردند و بعد نقد می کردند پذیرفتنی بود اما اینکه درست با ادبیات اسرائیل و غربی ها بیایند و بگویند سرتاسر اقدامات نظام جمهوری اسلامی ایران غلط بوده دردناک است.
یعنی صحبت های این ها شبیه حرف های عادل الجبیربوده، شما مصاحبه های عادل الجبیر را درباره ایران و نقش ایران در سوریه بخوانید کوچکترین تفاوتی با اینها ندارند. این آقایان می دانند بلکه عادل الجبیر هم می داند که چه اتفاقی در منطقه می افتد، مشکل اینها با نظام جمهوری اسلامی است ، اینها در برخورد با یک سری از واقعیت ها خود را به تغافل میزنند در صورتی که می بینند.
بنظر من و گاهی هم به دروغ مطرح می کنند مثل شورای امنیت ملی و سپاه قدس و این حرف ها ، اینها بخاطر کینه و عداوت است نه بخاطر دفاع از مردم سوریه یا حمله به نظام حاکم برسوریه.
به نظرشما اصلاح طلبان غیر سکولار نیز اینگونه تحلیل می کنند؟
بزرگترین ایراد ما در اتفاقات 88 به دوستان اصلاح طلب که معتقد به نظام و مبانی امام هستند این بوده که صرف نظر از اینکه چه واقعه ای پیش آمد و یا چه کسانی مقصر بودند یک انتقاد جدی این بوده است که باید برای مهار بحران دخالت، اظهار نظر و حتی محکوم می کردند اما در مقابل شعار نه غزه و نه لبنان سکوت کردند، این طبیعی است همچنان که اگر جناحی سر یک موضوع موضعی بگیرند و بقیه سکوت کنند این طبیعی است که به پای همه آنها نوشته شود. من انتظار داشتم بعد از مصاحبه های اینچنینی اصلاح طلبان واقعی ما، آنهایی که معتقد به اصول نظام و انقلاب و امام هستند که البته ممکنه انتقادی هم داشته باشند که بسیار محترم است، بیایند در برابر این اباطیلی که آقایان می گویند موضع گیری علنی کنند ولی متاسفانه سکوت کردند و من حتی منتظر ماندم که چند روزی از این صحبت ها بگذرد که شاید موضعی بگیرند که متاسفانه موضعی گرفته نشد.
بنابراین مجبور هستیم باز هم بگوییم اصلاح طلبان سکولار، اگر جرات می کردیم می گفتیم همه اصلاح طلبان، به خاطر اینکه اینها سکوت کردند.
امروز یک ایرانی خوب میداند که منافع ملی ما در حال حاضر در کل کشورهای منطقه تعریف میشود. اینها که این حرفها را می زنند مشخص است که مشکلشان حکومت جمهوری اسلامی است برای همین عینا همان مواضع اسرائیلی ها، آمریکا و سعودی ها علیه جمهوری اسلامی ایران را می گیرند.
حمله به سفارت عربستان و از رده خارج کردن خبرهای کشتن رهبر شیعیان عربستان حمایت از اسرائیل و ... است
نمیشه اصلاح طلب ها رو از سکولارها جدا کرد چون سردسته اصلاح طلبها که علاقه به اون نقطه اشتراک همه اونهاست کاملا به مبانی سکولاریسم معتقد است.
مواظب باش که در نره