تلاش عربستان برای بقای «اسرائیل»
اکنون مثل روز روشن شده که این عربستان است که به دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل بوده و در راستای ادامه حیات این رژیم اشغالگر تلاش میکند.
بحرانهای اخیر در خاورمیانه ما را بر آن داشت تا فرصت حضور شیخ نعیم قاسم جانشین دبیر کل حزب الله لبنان را در تهران که به منظور حضور در اجلاس حمایت از انتفاضه فلسطین به ایران آمده بود، مغتنم شمرده و پای سخنان او در این رابطه بنشینیم.
وی علاوه بر اینکه مراحل عالی دروس حوزوی را پشت سر گذاشته، از دانشگاه ملی لبنان نیز در دهه هفتاد قرن گذشته میلادی، مدرک لیسانس شیمی خود را اخذ کرده است. او پیش از تأسیس حزب الله، با امام موسی صدر در تأسیس جنبش محرومین همراهی داشته و از مؤسسان حزب الله لبنان در سال 1982 میلادی بوده است. شیخ نعیم قاسم از سال 1991 میلادی تا کنون و برای پنج دوره پیاپی، سمت جانشینی دبیر کل حزب الله لبنان را که دومین مقام عالی در مقاومت اسلامی این کشور به شمار میرود، داراست.
آنچه میخوانید گفتوگوی خبرنگار «صبح نو» با این مقام ارشد حزب الله لبنان است.
طی سالهای اخیر، نیروهای مقاومت حزب الله نقش پررنگی در نبرد علیه تروریستهای تکفیری در سوریه داشتهاند؛ در مقابل رسانههای سعودی مدعیاند که «اگر چراغ سبز رژیم صهیونیستی نبود، حزبالله نمیتوانست وارد سوریه شود و امنیت مرزهای جنوبی لبنان گواه این مدعاست»، پاسخ شما به این موضوع چیست؟
اگر از کودکان جهان عرب و اسلام پرسیده شود، حتی آنها نیز خلاف آنچه را که عربستان مدعی آن است خواهند گفت. اکنون مثل روز روشن شده که این عربستان است که به دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل بوده و در راستای ادامه حیات این رژیم اشغالگر تلاش میکند. همچنین گروههای تکفیری را که عربستان به سوریه فرستاده نیز در راستای کمک به اندیشه صهیونیسم خدمت میکنند.
همه میدانیم که موضع عربستان در قبال محور مقاومت، موضع حمایت و تأیید نیست. باید دید که چگونه میتوان بین این امور ارتباط برقرار کرد و در نهایت به این مدعای سعودیها رسید. اینکه جبهه جنوبی لبنان آرام بوده و سعودیها آن را دستاویزی برای ادعای خود قرار دادهاند، برگرفته از مقاومت و ممانعتی است که حزب الله در مرزهای جنوبی با رژیم صهیونیستی ترسیم کرده است و این امر از سال 2006 برقرار بوده و همچنان ادامه دارد.
اینکه اسرائیل وارد جنوب لبنان نمیشود لطف نیست؛ اسرائیلیها میدانند که در صورتی که وارد جنوب لبنان شوند، با واکنشهایی روبرو خواهند شد که تأثیرات منفیاش بسیار بیش از آنچه در سال 2006 شاهد بودند، خواهد بود. اسرائیل توسط حزب الله در پشت مرزها نگه داشته شده، چرا که میداند در صورت شلیک اولین گلوله به سوی جنوب لبنان، جواب سختی انتظارش را میکشد.
در رابطه با سوریه، مذاکرات آستانه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در واقع تغییر حقیقی و بنیادینی را در مواضع ترکیه در رابطه با بحران سوریه شاهدیم؟
ماهیت و محوریت مذاکرات آستانه، امنیتی و نظامی بوده که به دنبال ایجاد آتش بس در سوریه و رساندن کمک به غیر نظامیان است. این مذاکرات، سیاسی نیست و کسانی که در این مذاکرات شرکت کردهاند، گفتهاند که ما نمیخواهیم به این مذاکرات هرگونه معنای سیاسی داده شود چرا که هنوز زمان سیاست فرانرسیده است.
بر این اساس که این مذاکرات صرفاً اجرای آتشبس را در دستور کار خود داشته، تا حدود بالایی در میدان موفقیتهایی کسب کرده که همچنان این موفقیت در واقعیت سوریه ادامه دار و مشهود است.
در رابطه با ترکیه باید گفت که آنکارا زیانهای بسیار شدیدی به دلیل مواضع خود در مسأله سوریه دریافت کرده است. اقدامات خرابکارانهای که تکفیریها در ترکیه به آنها دست زدهاند از این جمله است و به این موضوع، بحران کودتا را نیز باید بیفزاییم. ترکها همچنین برای قبولاندن دیدگاه سیاسی خود به دیگران درباره سوریه تاکنون کم توفیق و ناتوان بودهاند.
همه این موارد سبب شده است که ترکیه در ضعیفترین جایگاه منطقهای قرار بگیرد و بر این اساس پذیرفته که یکی از صاحبان ابتکار عمل گفتوگوهای آستانه به همراه روسیه و ایران باشد. این اقدامات اخیر ترکیه به دلیل موضع ضعف بوده و من معتقدم که اگر شروط ترکها آنگونه که مایل بودند محقق میشود، گزینه آتش بس در سوریه را به تأخیر میانداختند تا موفقیتهای میدانی کسب کرده و از آنها به عنوان برگ برنده در برابر رقبای منطقهای استفاده کنند.
آینده جنگ در یمن را چگونه ارزیابی میکنید و چرا عربستان سعودی پس از گذشت حدود 2 سال از آغاز تجاوز به این کشور و با وجود عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده خود، به شکست اعتراف نمیکند؟
به اعتقاد من، محال ممکن است که ملت یمن شکست را پذیرا شود و بپذیرد که عربستان سعودی زمام امور این کشور و سرنوشت آن را در دست گیرد. ملت یمن به کرامت، استواری، استقامت و ایثار مشهور بوده و طولانی شدن جنگ این حقایق را سر سوزنی تغییر نمیدهد. اگر سعودیها به دنبال این هستند که ملت یمن را به ستوه آورده و خسته کنند و پس از آن به اهداف خود در جنگ دست پیدا کنند، باید گفت که آنها در وهم و خیال به سر میبرند.
ائتلاف سعودی در جنگ علیه یمن، همه نوع جنایت از قبیل کشتار کودکان و زنان، هدف قرار دادن بیمارستانها و درمانگاهها و تخریب زیرساختهای عمومی را در این کشور تجربه کردند، اما طرح آنها برای خسته کردن و از پا در آوردن یمنیها موفق نشد. از دیگر سو شاهد بودیم که افسران و سربازان بسیاری از عربستان و ائتلاف همراه با آن در جنگ یمن کشته شدند و البته نباید از ذهن دور داشت که آنها با تکیه بر مزدورانی که از کشورهای گوناگون با پول آوردهاند، جنگ یمن را پیش میبرند. ما به عربستان سعودی توصیه میکنیم که از تجاربی که در یمن به دست آورده استفاده کرده و عبرت بگیرد.
درباره این سؤال که عربستان چرا اعلام شکست نکرده و دست از جنگ نمیکشد باید گفت که خوی و خصلت مستکبر و ظالم معمولاً اینگونه است که به راحتی نمیتواند از غرور و کبر خود دست بکشد و همچنان این امید را دارد که بتواند به موفقیتی دست پیدا کند حتی اگر خسارتها و زیانهایش بسیار بیش از موفقیتهایش باشد که البته در این حالت فروپاشی طرف ظالم و مستکبر را شاهد خواهیم بود. من معتقدم که عربستان سعودی به هیچ وجه آنچه را که به دنبال آن است، در یمن به دست نخواهد آورد.
ارسال نظر