به گزارش پارس به نقل از آی پرس، تحلیل های بسیاری طی روز ها، هفته ها و ماههای گذشته مبنی بر آمدن یا نیامدن هاشمی منتشر شده، بسیاری از سیاسیون از کم و کیف آمدن یا نیامدن وی صحبت کرده و حتی خود ایشان نیز مواضع زیاد و همچون بسیاری مواقع پر تناقضی نسبت به حضورش در عرصه انتخابات بیان داشته است.

به زعم نویسنده اگرچه آمدن یا نیامدن آقای هاشمی حائز اهمیت، تاثیرگذار و تغییر دهنده برخی معادلات می باشد اما معطوف کردن تمام حواس و یا بخش اعظمی از وقت و انرژی به این مقوله خود معضل و دامی است که جریان اصولگرا نمی بایست گرفتار آن شوند.

حداقل دو جریان از معطوف شدن ذهن ها به هاشمی می توانند منتفع و یا متضرر بزرگ گردند که البته این سود و زیان بستگی به هوشیاری هر یک از طرفین داستان خواهد داشت.

* جریان اول: جریان دولت

احمدی نژاد و حلقه انحرافی وی طی سفر های استانی اخیر علاوه بر آنکه توانسته اند از این امر برای فرد مورد حمایت انتخاباتی خود میتینگ تبلیغاتی به راه بیاندازند هجمه سنگینی را علیه منتقدان و معاندان غالبا خود ساخته شان نیز برپا داشته اند. اگر چه در ظاهر روی صحبت احمدی نژاد آن دسته از افرادیست که در جریان اصولگرایی و بالاخص بدنه ی حاضرشان در مجلس قرار دارد به نظر می اید اما در عمل شاخ و شانه کشی برای تمامی کسانی است که وی در طی این ۸ سال با آن ها به تخاصم و نزاع پرداخته است.

به مین علت شاید در این برهه حفاظت از احمدی نژاد و به هر قیمتی بیش از هر زمان دیگری لازم باشد زیرا که کوچکترین اتفاق، او را به سوپرمنی تبدیل خواهد کرد که یک تنه با تمام بدخواهان می جنگد، و یا به قولی تغییر تاکتیکی باشد.

* جریان دوم: اصلاحات و کارگزاران

بازی آمدن هاشمی یا خاتمی و تعارفات فی مابین طی روزهای گذشته به قدری مطرح گشته است که یادآور تعارفات میرحسین و خاتمی در سال ۸۸ جهت ورود به عرصه انتخابات است.

هاشمی طی روز های اخیر و در دیدار با خاتمی به دلیل آنچه کهولت سن و عدم شرایط مساعد جهت حضورش بیان داشته است از خاتمی خواسته است که نامزد انتخابات آتی گردد. خاتمی چه بر حسب شانس و اقبال و چه با حساب و کتاب با مطرح کردن میرحسین موسوی در سال ۸۸ و عدم حضور خود توانست تا حدی از عواقب آن حوادث قسر در برود، اما اکنون در زورآزمایی با اکبر هاشمی رفسنجانی می داند که اگر تن به خواسته ی وی دهد بعید نیست که به سرنوشت میرحسین و شاید بد تر از وی گرفتار گردد، مگر آنکه تضمین محکمی از هاشمی جهت حمایتش به هر قیمتی بگیرد.

با توجه به مستندات و استدلالات فوق این فرضیه که در صورت عدم تحقق امیدهای دو جریان مذکور آیا احتمال پیوست آنان به یکدیگر در جهت نزاع و اغتشاش (که البته احتمالش بسیار ضعیف است) در بحبوحه انتخابات آتی خواهد رفت یاخیر مطرح می شود.

اینکه سه رییس جمهور گذشته و حال ایران بدلیل جاه طلبی، طمع قدرت یا ثروت، تاثیرپذیری از اطرافیان و یا هر علت دیگری با وجود اختلافات عمیق فکری- عملی نسبت به هم، پشت یکدیگر در آمده تا به صورت سازماندهی شده به اعتراض بپردازند دیگر چیز دور از ذهنی نیست.

فارغ از تحلیل فوق و بر اساس فرضیات، نشانه هایی مبنی بر پیدایش رد پای هاشمی جهت ورود به عرصه انتخابات دیده می شود.

اگر چه سیاسیونی نظیر پورمحمدی، فلاحیان، عباس عبدی، یونسی، علیخانی، زیباکلام، علی مطهری و… تا کنون از نیامدن هاشمی سخن گفته اند اما با نزدیک شدن به ایام انتخابات تقریبا تمامی این افراد با لحنی ملایم تر نسبت به نیامدن هاشمی سخن گفته و یا حتی آمدن وی را رد نکرده اند زیرا بیم آن دارند که هاشمی همانند سال ۸۴ همه را غافلگیر کرده و خود پای به عرصه انتخابات بگذارد.

با حضور محسن هاشمی رفسنجانی در انتخابات شورای شهر تهران، سرلیست قرار گرفتن وی در جریان اصلاحات و تلاش برای بدست گیری شهرداری آتی تهران، مساله ای که بار دیگر اذهان را مشغول خود ساخت این امر بود که احتمالا هاشمی بزرگ بدین واسطه برای مدت یک دوره قصد نشستن بر جایگاه ریاست جمهوری را داشته و پس از آن این مسند را به فرزند خود، محسن هاشمی منتقل کند.

چند هفته ی پیش پس از ملاقات علی مطهری با اقای هاشمی، مطهری نیز به این امر اشاره داشته که پیشنهادش مبنی بر حضور یک دوره ای هاشمی جهت احیای شرایط نا به سامان! کشور بوده و البته این درخواست از طرف هاشمی رد گردیده است.

* اولویت های هاشمی

اگر چه آقای هاشمی فردی کیس و سیاستمدار بوده و معادله خود را بر اساس متغیرها حل و فصل می کند اما به نظر می رسد وی با اندوخته تجربی اش تصمیم نهایی خود را جهت حضور یا عدم ان مدت هاست که گرفته است.

اولویت اول: ترغیب خاتمی جهت حضور در انتخابات

اولویت دوم: اجماع حداکثری اصلاح طلبان و کارگزاران بر روی گزینه ای رای آور و معتمد نظیر حسن روحانی (حالت نسبتا ایده آل برای ختم به خیر شدن یک سر فتنه ی آینده)

اولویت سوم: در صورت عدم تحقق دو مورد اول وی احتمالا تن به کاندیداتوری داده و در صورت پیروزی در انتخابات همان ۴ سال را برای برگرداندن وضعیت کشور به وضعیت عادی تلاش خواهد کرد. اگرچه شاید منظور ایشان از وضعیت عادی تسویه اصولگرایان و بدنه ارزشی نظام بعلاوه ی شخص احمدی نژاد و اطرافیانش باشد.

در صورت عدم هوشیاری جریان اصولگرا و جدی شدن احتمال پیوستن اصلاح طلبان و حلقه هاشمی به اپوزسیون و انحرافیون دولت، باید منتظر عواقب خطرناک و شاید جبران ناپذیر آن بود.

اصولگرایان می بایست سخنانی که مقام معظم رهبری در جمع کارگران در تاریخ ۷/۲/۹۲ داشته اند و تاکید تلویحی ایشان بر مثبت نبودن تکثر کاندیدها را جدی بگیرند. سخنی که بی بی سی گرفت اما شاید بسیاری از اصولگرایان متوجه نشوند.

یاد آور می شود بی بی سی فارسی بلافاصله پس از انعکاس خبر دیدار مقام معظم رهبری با قشر کارگران در تیتر خود نوشت: انتقاد تلویحی رهبر ایران از تعدد داوطلبان نامزدی ریاست جمهوری ایران و در ادامه نوشت:

آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران امروز درباره انتخابات ریاست جمهوری ایران گفته هر چند که از حضور چهره ها و جریان های گوناگون استقبال می کند اما توصیه می کند که کسانی که داوطلب می شوند در محاسبات خود اشتباه نکنند و بدانند که عرصه مدیریت اجرایی کشور یعنی چه.

آقای خامنه ای گفته که داوطلبان نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری نباید نه در ارزیابی نیاز کشور به قدرت اجرایی و نه در ارزیابی توانایی های خودشان اشتباه بکنند.