آمریکا معامله به هم زن است و دبه در آور
آمریکا معامله به هم زن است و دبه در آور، اما ما معادله به هم زن.
در ماجرای مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 (ایران و آمریکا) گرچه به یک توافق به نام برجام رسیدیم، اما آمریکایی ها بارها و بارها نقض تعهدات کردند.
دبه هایی که آمریکایی ها در آورده اند، تعدادش آنقدر زیاد است که دکتر علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان اگر پیش از این گفته بود که آمریکا دبه کرده است، اکنون گفته است؛«یک بار هم گفتم آمریکاییها دارند دبه در میآورند و آن زمان هنوز برجام توافق نشده بود و در مذاکرات بودیم، الان به وضوح میبینیم که یک دبه نه بلکه دبههای زیادی درآوردهاند.»
حتی پس از گذشت مهلت 10 روزه اوباما برای امضای قانون تمدید 10 ساله تحریم های ایران، گرچه رئیس جمهور آمریکا در پایان مهلت، این مصوبه را امضا نکرد اما این قانون امضا شده محسوب می شود چرا که در زمان تعیین شده آن را وتو نکرد. اکنون مصوبه سنای آمریکا قابلیت اجرایی دارد.
این بزرگترین دبه آمریکایی ها است که در آورده اند و برجام را نه تنها نقض بلکه لغو کرده اند. حال کمیسیون مشترک برجام در اینجا چه نقشی دارد و بهتر بگوییم چه کاری می تواند انجام دهد، جای سوال است؟
اما آنجا که ایران به جای به هم زدن معامله ثابت می کند که پایبند به قرارداد و قول و قراری که رد و بدل شده، هست، اما در موقعیت ها و شرایط دیگر معادله به هم زن است.
اتفاقاً چنین ویژگی هایی را هر کشوری و هر دولتی ندارد و معادله به هم زدن ظرفیت و قابلیت های یک کشور را نشان می دهد.
آمریکایی ها بر اساس همان معادلات خود، محاسباتی هم انجام داده اند تا بتوانند در غرب آسیا آنچه در معادلات دیده اند، اجرا کنند.
معادلات و محاسبات آمریکا از سوی کارشناسان سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی با بررسی های ریز انجام می شود تا مو لای درز آن نرود.
آمریکا برای غرب آسیا و جمهوری اسلامی خواب های رویایی دیده است. خواب هایی که معادله و محاسبه دقیق آنها را نشان می دهد.
چند نمونه از معادلاتی که ایران اسلامی توانسته است به هم بزند و باعث شود تا به گونه ای دیگر رقم بخورد، کوتاه به آنها اشاره می کنیم تا یادآوری شود.
یکی از بزرگترین معادلاتی که انقلاب اسلامی توانست آن را به هم بریزد، پیروزی انقلاب بر رژیم دست نشانده شاه بود.
آمریکایی ها برای ماندن دائمی در ایران برنامه ریزی کرده بودند اما انقلاب اسلامی همه معادلات آنها را بر هم زد.
سودای فتح چند روزه تهران و نابودی انقلاب اسلامی، یکی دیگر از معادلاتی بود که آمریکا آن را به طور دقیق محاسبه کرده بود.
اما این اقدام آمریکا با تحریک صدام، به نتیجه نرسید، کسی که ساقط شد، رژیم صدام بود و آن که پابرجا و استوار ماند، ایران اسلامی است.
همیشه یکی از معادلاتی که آمریکایی ها در سر داشته و دارند، تغییر نقشه جغرافیای غرب آسیا است.
آنها برای این که برای منطقه نقشه تازه ای پیاده کنند نیازمند یک سری اتفاقات هستند. اکنون که این اتفاقات آغاز شده و سال ها است ادامه دارد، اما با گذشت سال ها از آن، آمریکایی ها نتوانسته اند به برنامه های از پیش تعیین شده خود دست یابند.
سوریه با توطئه بزرگی روبرو گشت و با گذشته بیش از 5 سال از آغاز بحران، دولت و ملت این کشور گردنه های پرخطری را پشت سر گذاشته اند، اما یکی از مهمترین تصمیم گیران و تصمیم سازان در سوریه جمهوری اسلامی ایران است.
آمریکا و دیگر کشورهای همپیمان او در منطقه اکنون به خاطر تأثیر گذاری جمهوری اسلامی در معادلات آنها، خشمگین هستند. خشمی که نمی توانند آن را پنهان کنند و برای این که این خشم خود را تخلیه کنند ایران را متهم به ایفای نقش منفی در سوریه می کنند! حال آن که جمهوری اسلامی ایران با ایفای نقش مثبت و تأثیر گذار خود در سوریه و عراق، از گسترش گروه های تکفیری تروریستی جلوگیری کرده است.
اروپایی ها باید خود را مدیون ایران بدانند چرا که نخستین کشوری که مقابل تروریست های تکفیری وهابی در سوریه و عراق ایستادگی کرد و به جنگ آنها رفت، جمهوری اسلامی ایران بود.
غیر قابل تصور است که اگر اجازه قدرت گرفتن به تروریست های وهابی تکفیری داده می شد، اکنون وضعیت منطقه غرب آسیا، بسیاری از کشورهای اسلامی در حوزه آسیای میانه و قفقاز، حتی اروپا به چه شکلی بود؟
اما این جمهوری اسلامی ایران بود که توانست با ایجاد یک جبهه واقعی نبرد با تروریست ها، مانع بزرگی بر سر راه گسترش بی وقفه آنها ایجاد کند.
گروه های تروریستی تکفیری دستپخت آمریکا با همکاری دیگر کشورهای همپیمان او مانند انگلیس، رژیم سعودی، رژیم اسرائیل، ترکیه و برخی دیگر از سران رژیم های مرتجع عربی منطقه است.
در عراق نیز وضعیت مشابهی دیده می شود. این کشور هم، مانند سوریه درگیر جنگی است که تکفیری های وهابی آن را به پا کرده اند و ایران به عنوان کشور اصلی و مهم حامی عراق در کنار دولت و ملت این کشور ایستاده و به جنگ تکفیری ها رفته است.
جامعه جهانی مدیون ایران است. سازمان های بین المللی، کشورهای منطقه و اروپا بدهکار ایران هستند، چرا که یک تنه و تنها کشوری است که از همان آغاز بحران تکفیری ها، به میدان آمد و با تشخیص درست خود، توانست از گسترش ویروسی تروریست های تکفیری جلوگیری کند.
ایران مستحق سرزنش و عتاب نیست، بلکه شایسته تقدیر است. کاری که آمریکایی ها با آن عده و عُده نتوانستند انجام دهند، ایران توانسته است. هر چند آمریکا تنها شعار و ادعای مبارزه با تروریسم را سر می دهد اما در مقام عمل به گونه ای دیگر رفتار می کند.
پیروزی در سوریه و عراق تنها به نفع جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه به نفع صلح منطقه و جهان است.
ارسال نظر