احمد توکلی: سران سه قوه نباید در عرصه عمومی و رسانهها بگومگو کنند/ مگر تلفن سیاسی نداریم

احمد توکلی با بیان اینکه برای تفاهم کردن راهی جز گفتوگو سراغ ندارم، گفت: بهتر است سران سه قوه در جلسه دوستانه و با لطافت بیشتر گلههایشان را از یکدیگر مطرح کرده و اختلافاتشان را حل کنند.
این نماینده سابق مجلس شورای اسلامی با اشاره به حدیثی از پیامبر اکرم (ص) مبنی بر اینکه گلایه دوستانه رفاقتها را بیشتر میکند، اظهار کرد:: سران سه قوه نباید در عرصه عمومی و رسانهها بگومگو کنند و آن کس که شروع میکند گناهش بیشتر از کسی است که جواب میدهد.
وی با اشاره به اینکه قانون اساسی برای کسانی نوشته شده است که قرار است با هم کار کنند و نه پیکار، افزود: چرا سران سه قوه در رسانهها با هم صحبت میکنند مگر تلفن سیاسی نداریم و مقامات در ساختمانهای قرق شده نمیتوانند ملاقاتهای کوتاه و صمیمانه داشته باشند؟
این فعال سیاسی با اشاره به اینکه اگر دو نفر در محیط دانشگاه، حوزه یا رسانه عقاید مختلفشان را بیان کنند امری طبیعی است، خاطرنشان کرد: سه قوه پایگاه حکومت است و با فرض اینکه سران سه قوه قرار است با هم کار کنند تا به نتیجه مشترک برسند نباید با یکدیگر در رسانهها سخن بگویند.
توکلی با تاکید بر اینکه اداره کشور با دعوا امکانپذیر نیست، تصریح کرد: دعوا و اختلاف سران قوا وقتی به فضای عمومی کشیده شود به معنای عدم تفاهم برای اداره کشور است و به جامعه نگرانی القاء میکند.
وی همچنین به تاثیر رسانه ای شدن اختلافات سران قوا بر افزایش ریسک سرمایه گذاری در کشور اشاره کرد و افزود:وقتی سرمایه گذاری در کشور کاهش یابد ، بیکاری جوانان نیز طولانیتر میشود.
توکلی با اشاره به اینکه وجود اختلاف نظر بین سران قوا امری طبیعی است، اظهار کرد:با توجه به اینکه سران سه قوه با رای مردم و انتخاب رهبری ، مسئولیت میپذیرند و به قران سوگند یاد میکنند تا در جهت منافع مردم تلاش کنند بنابراین در راستای اداره کشور همه ملزم به رعایت قانون اساسی و امر ولی فقیه هستند و اگر اختلاف نظری هم دارند نباید در عمل به اختلافات اصالت دهند.
این فعال سیاسی تصریح کرد:اگر قانون فصل الخطاب قرار گیرد با حفظ مواضع میتوان از قانون تمکین و رفتارها را اصلاح کرد.
توکلی در پایان با بیان اینکه نمیتوان اختلاف نظرات را ماله کشید ، گفت: در اداره حکومت جایی برای اختلاف نظرات عمیق نظری وجود ندارد بلکه باید بر اساس فصل مشترک قانون اساسی و ولایت فقیه عمل شود.
1- نکته مورد اشاره اقای توکلی مبنی بر اینکه چرا سران سه قوه در رسانهها با هم صحبت میکنند مگر تلفن سیاسی ندارند و مقامات در ساختمانهای قرق شده نمیتوانند ملاقاتهای کوتاه و صمیمانه داشته باشند؟ حتما از اهمیت ویژه برخودار است چنانکه اقای توکلی نیز باید توضیح دهد مگر مطلبی خطاب به سران قوا را نمی توانستند با لحنی بسیار جدی و تندتر اما در پاکتی ممهور برایشان ارسال کند؟ چرا تصور کرد باید در رسانه سران سه قوه را مورد خطاب قرار دهد تا همگان بدانند که مورد خطاب قرار داده یا مورد خطاب قرار رفتند.
2- واقعا دادستان تهران نمی توانست ضمن تماس تلفنی از ساختمان محل کار خارج و چند دقیقه ای را برای ارائه توضیح به دفتر رییس یا نواب رییس مجلس مراجعه کند؟ تا جامعه متحمل بار سنگین امنیت روانی چنین جنجال سازیهایی که جز ویرانی اعتماد عمومی دستاوردی ندارد نشده باشند؟ واقعا در وانفسای انتشار اخبار حزن انگیز و شوک آور انفجار تانکر حامل مواد منفجره در مسیر کاروانهای بازگشتی از راه پیمایی عظیم اربعین و سایه سنگین خبر کشته ها و آسیب دیدگان حادثه قطار تبریز و مشهد یا تأکید مقامام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان نیروی دریایی مبنی بر انتظار افکار عمومی برای اطلاع از نتایج حاصل از برخورد قاطع با موضوع حقوق های نجومی باید صفحات اول تمامی روزنامه های کشور مبتلا به خبر درگیری قوه قضاییه و قوه مغننه باشد؟
3- شاید برای بسیاری این سوال پیش آمده باشد که چرا رییس قوه قضاییه در تمام بخشهای خبری مرتبط با جلسات عالی این قوه همواره و با مبهم گویی بسیاری از ارکان و مقامات یا دستگاههای حکومتی را زیر سوال می برد؟ چرا بعنوان عالی ترین مقام قضایی کشور بطور مداوم در خصوص عملکرد و سلامت مواضع و رفتار ساایرین ابهام آفرینی می کند؟ شاید طبق قوانین ایراد اتهام یا ابهام افرینی مشخص علیه افرادی که توسط دادگاهی صالح و قانونی محکوم نشده اند ممنوع باشد اما باید توضیح دهند که ابهام آفرینی در خصوص طیفی دستگاهها و مقامات اجرایی حتی توسط بالاترین مقام قضایی کشور جرم نیست؟ اگر بپذیریم که چنین اقدامی جرم نیست آیا به کاهش سطح امنیت روانی و اعتماد عمومی نیز منجر نمی گردد؟
4- مقام معظم رهبری در دیدار با فرماندهان دریایی به صراحت از مشخص نبودن نتایج برخورد با حقوقهای نجومی توسط دستگاههای ذی ربط گلایه کردند لذا مناسب نبود مقامات قضایی بجای رسانه گویی احکام قضایی در خصوص عملکرد خود در برخورد با حقوقهای نجومی مورد اشاره فرمانده کل قول توضیح می دادند؟ مقام معظم رهبری در دیدار با چند گروه دیگر باید به چنین لزوم پاسخگویی به چنین مهمی اشاره کنند که مقامات قضایی علی الخصوص دادستان تهران پاسخگوی وظایف و مسئولیتهای خود در این خصوص باشند؟
5- با فرض پذیرش اصل اجتماعی الناس علی دین ملوکهم ایا پس از در رسانه گویی احکام حکومتی و دولتی که به سادگی می توان در روابط نزدیک کاری و طی جلسات و ملاقاتهای حضوری و حتی مکاتبات رسمی بازگو کرد نباید بیش از گذشته به شایعه پذیری و اتهام سازی شفاهی و درگوشی و امروز پیامکی و تلگرامی گرایش داشته باشند؟ اگر بپذیریم که الناس علی دین ملوکهم نوعی قاعده عقلی است باید شایعه سازی و اتهام پذیری علیه مسئولین توسط افکار عمومی را نیز واقعیت گریزناپذیر و غیر قابل سرزنش بدانیم.
6- اگر رسانه را در بخش تولید خبر نوعی یکسویه گویی در برابر حکام و مقاماتی بدانیم که اجازه گفتگوی حضوری را نمی دهند باید بپذیریم که جامعه نیز شایعه سازی و شایعه پذیری را علی الخصوص در حوزه اتهام سازی و تعدی به حریم خصوص افراد و مقامات را می تواند بخشی از حقوق اجتماعی و فردی بداند حقی که به مثابه سلاحی ویرانگر می تواند در مواقعی حتی به نابودی مقامات و مراکزی به ظاهر مستحکم و بلند پایه منجر گردد.
7- ضمن تأکید بر اهمیت موضوع مورد اشاره اقای توکلی و تأکید بر اینکه ایشان نیز باید از طریق مجاری رسمی و مستقیم به ارائه این نصیحت اجتماعی به مقامات عالی رتبه اقدام می کردند یادآوری می کنم که رسانه گویی مقامات در کمترین سطح ممکن دعوت عمومی و رسمی مقامات از مردم و افکار عمومی برای ویران سازی اعتماد عمومی است. ایکاش افکار عمومی و تمامی آنانی که افکار عمومی را ارج نهاده و مهم می دانند تلاش می کردند تا مخاطب سازان از طریق رسانه های عمومی را به عنوان مبتلایان به رفتار غیر اخلاقی و مخرب مورد اصلاح و در صورت لزوم تنبیه اجتماعی قرار دهند.