«لابی و قدرت امضا»، زلفشان با زلف نمایندگان مجلس گره خورده است، چه آنکه هر نماینده وقتی از «گیت» مجلس عبور کرده و روی صندلی بهارستان جای می‌گیرد، وجهه‌ای جدید به نام وکیل المله را به خود می گیرد، وجهه ای که در کنار بار مسئولیتش، قدرت های خواسته و ناخواسته ای برای صاحبان خود به ارمغان می‌آورد.

در واقع نمایندگان مردم وقتی رخت مستاجری خانه ملت را به تن می کنند، با معجزه ای به نام «قدرت امضا» و «قدرت لابی» روبرو می‌شوند. تفاوتی نمی کند از کدام حوزه انتخابیه و در کدام دوره از مجلس باشند، همان جواز حضور در مجلس کافی که طعم این معجزه را بچشند.

بهارستان نشین شدن، به نمایندگان می آموزد که از این معجزه نهفته در امضایشان چگونه برای رسیدن به خواسته‌های سیاسی، اقتصادی وجناحی خود در داخل و خارج مجلس استفاده کنند.

*نمایندگان و بازی با قدرت امضاهایشان در داخل مجلس

یک رای بیشتر یا کمتر، می تواند جواز یک استیضاح، یک رای اعتماد یا تصویب طرح و لایحه‌ای را صادر کند یا اینکه همچون «سدی» در برابر این خواسته ها به ایفای نقش بپردازد.

در واقع می‌توان مجالس مختلف را محلی برای نبرد امضاها دانست، نبردی که بنابر حساسیتش با رایزنی «لابی من»های داخل و خارج مجلس یا حتی تهدید و تطمیع، سمت و سویش تغییر می‌کند.

 چه آنکه در کنار رایزنی‌های علنی برای تغییر مسیر امضاء نمایندگان، گاهی موضوعات پشت پرده نیز برای کم و زیاد شدن امضاء نمایندگان پای یک درخواست، بی تأثیر نیستند، تا جایی که مجتبی رحماندوست نماینده مجلس دهم نیز در گفت‌وگویی به این پشت پرده‌ها با عبارت «ساخت و پاخت» اشاره کرده و می گوید«بار خود را بستن درباره نمایندگانی که کار خلاف می کنند، اهل معاملات و ساخت و پاخت هستند، یا هدیه های کلان می گیرند یا با رفتن به سفرهای خارجی حق ماموریت های زیادی دریافت می کنند صدق می کند.»

اما در این میان، بیانیه‌های فراوان، استیضاح‌های پس گرفته شده و حتی امضاهای جعل شده، نشان از این واقعیت دارد که نمایندگان قلم به دست و آماده امضاء این روزها کمتر نگران عواقب ثبت امضاهایشان و البته پس گرفتن امضاهایشان هستند و برخی از آنها بیشتر تمرکز خود را بر لابی کردن و بهره گیری از نفود امضاهایشان به کار بسته اند.

هر چند در این میان برخی وجود لابی گری را در مجلس مثبت و حتی لازم تلقی می کنند اما هستند افرادی که به فساد آمیخته شدن نمایندگان از مسیر همین لابی گری ها را گوشزد می کنند. چه آنکه امیری معاون امور مجلس رئیس جمهور در رابطه با نفوذ امضاها و قدرت لابی در مجلس معتقد است:« لابی و مشورت برای حل مسائل و نگاه کارشناسی برای پیشبرد اهداف کشور با نمایندگان مجلس اشکال ندارد اما لابی نباید منجر به رانت ، امتیاز خاص و غیره شود.»

البته در کنار این هشدارها، محمدرضا باهنر که به عنوان «لابی من» ادوار مختلف مجلس شناخته میشود، در رابطه با لابی کردن و قدرت نهفته در امضا هر نماینده می‌گوید:« وقتی یک رئیس جمهور یک تعداد وزیر معرفی می‌کند می‌خواهد که وزرایش رأی اعتماد بیاورند و این رأی اعتماد فقط به یک جلسه یک ساعته کفایت نمی‌کند که دو نفر موافق و دو نفر هم مخالف صحبت کنند و کسانی که موضع ندارند بر مبنای آن موافق و مخالف به موضع برسند. مثلاً یک نفر به عنوان وزیر اقتصاد معرفی می‌شود ممکن است همان لحظه اول ده نفر موافق و ده نفر مخالف داشته باشد. این دو گروه شروع می‌کنند به یار جمع کردن و مذاکره کردن. یک نفر استدلال می‌کند این وزیر خیلی خوب است و یک نفر هم استدلال می‌کند که این وزیر نقاط ضعفی دارد. این کار را دولت هم می‌کند ولی دولت که دیگر نمی‌آید برای اعضای دولتش توضیح دهد. با نمایندگان مجلس ارتباط برقرار می‌کند و توضیح می‌دهد و از نظریه‌اش دفاع می‌کند. اگر به این می گویید لابی که اصلاً مجلس و دولت کارشان همین است. »

باهنر حتی لابی در مجلس را امری واجب می داند و تأکید می کند که«وقتی دولت یک لایحه را به مجلس می‌دهد شروع می‌کند به توجیه کردن و دفاع کردن از لایحه‌اش. این لایحه لزوماً فقط در صحن علنی مجلس نیست. ممکن است در کمیسیون‌ها باشد یا ممکن است بیرون از مجلس باشد. مثلاً فرض می‌کنیم وزارت اقتصاد یک لایحه‌ای را به مجلس می‌آورد، ممکن است یک تعداد از نمایندگان را به دفتر وزیر دعوت کند و آنجا شروع کنند به مذاکره کردن. اینها کارهای خیلی خوب و طبیعی است و باید این کارها بشود. شما اگر به این می گویید لابی یا هرچه اسم آن را می‌گذارید اصلاً نه تنها کار خوبی است بلکه کار واجبی است. اگر کسی این کارها را نکند به وظایف نمایندگی‌اش عمل نکرده است.»

* لابی و امضای نماینده یک شاه کلید است

اما ردپای امضاء و لابی نمایندگان تنها در مجلس نیست بلکه در بیرون از مجلس نیز این امضاها و لابی های اهالی خانه ملت، همچون «شاه کلیدی» می‌تواند درهای بسته را به روی نمایندگان مجلس بگشاید.

برخی از نمایندگان با نگاه خاص به حوزه انتخابیه خود، از این «شاه کلید» برای جامه عمل پوشاندن به خواسته مردمان حوزه انتخابیه خود بهره می برند اما هستند نمایندگانی که از این راهگشایی برای طلب کردن مقاصد شخصی خود استفاده میکنند، نکته ای که «آژیر قرمز» افتادن در دام فساد را به صدا در می آورد.

در واقع به دست آوردن جایگاه نمایندگی همیشه با این بیم همراه بوده است که مبادا این امکانات و جایگاه اجاره ای، موجب انحراف از مسیر بهارستان نشین ها شود، نکته ای که احمد توکلی نماینده ادوار مجلس نیز در رابطه با آن معتقد است که « نماینده به طور طبیعی خدم و حشم پیدا میکند، منشی به او  میدهند،میتواند از کارمندان دولت استفاده کند، کم آدمی هستند که خدم و حشم داشته باشند اما محتشم نشوند. »

نباید فراموش کرد درج نام برخی از نمایندگان و اعضای خانواده شان در برخی از پرونده های مفاسد اقتصادی همچون پرونده بابک زنجانی این واقعیت را برملاء میکند که ثبت امضاء نمایندگان در پای برخی از نامه ها و درخواست ها به تلاشی برای رانت خواری و پارتی بازی تبدیل شده است. نکته ای که حسن سبحانی نماینده ادوار مجلس در گفتگو با خبرآنلاین برآن تاکید کرد و گفت« اگر کسی برای کاری که انتخاب شده است مناسب نباشد و نتواند یا آگاهی نداشته باشد یا نخواهد آن کار را انجام دهد قاعدتاً کارهای دیگری می‌کند. بخشی از جامعه‌ای که در نمایندگی، قدرت می‌بیند آنها را تشویق می‌کند تا بیایند و مسئولیت دریافت کنند. ما از کسانی که به مجلس می‌آیند به دلیل عدم نظام حزبی آگاهی نداریم؛ مانند اینکه شخصی وارد مسجد شود و به جای اینکه در صف آخر بایستد پیش‌نماز شود؛ بنابراین کسی که عضو شورای شهر نشده به هر دلیلی نماینده می‌شود. کسی که از نظر جایگاه نمی‌توانست وارد اتاق یک مدیر کل شود یک باره قدرت می‌یابد و از یک وزیر سؤال می‌پرسد و تذکر می‌دهد. این شخص جایگاهی یافته که اگر رشد شخصیتی نداشته باشد، می‌تواند بلغزد. »

به عبارت دیگر قدرت امضاء نمایندگان آن ها را به لابی های داخل و بیرون از مجلس می کشاند، لابی هایی که شاید در بعضی اوقات در جهت پیشبرد اهداف سیاسی و حل مشکلات حوزه انتخابیه مفید باشند، اما در روی دیگر داستان نیز آژیر قرمز به دام افتادن نمایندگان در تله مفاسد اقتصادی و سیاسی به گوش میرسد.