اعتراف ظریف: ادعا نمیکنم مذاکرات هستهای برای ایران قدرت آفرید
متن کامل سخنرانی محمدجواد ظریف در جمع وابستگان نظامی و نمایندگان دفاعی و انتظامی کشور منتشر شد.
محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه روز یکشنبه در جمع وابستگان نظامی و نمایندگان دفاعی و انتظامی کشور به سخنرانی پرداخت که متن کامل این سخنرانی امروز از سوی وزارت خارجه منتشر شده است.
وی در این سخنرانی با بیان اینکه در ادبیات روابط بینالملل، وضعیت کنونی جامعه بینالمللی را به عنوان وضعیت دوران گذار میشناسیم، اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب و فرماندهی معظم کل قوا، شرایط کنونی را پیچ حساس تاریخی نامگذاری کردند و در چند مورد هم از آن با همین عنوان دوران گذار نام بردند. دوران گذار در روابط بینالملل نخستین بار نیست که اتفاق افتاده است.
* قدرت نظامی عامل اصلی قدرت
ظریف خاطرنشان کرد: امروز قدرت نظامی ـ که هنوز هم عامل اصلی قدرت است ـ و به همین دلیل همه ما مدیون بزرگوارانی هستیم که چه در داخل کشور و چه در جبههها و مدافعین حرم از جان خود برای امنیت ما مایه میگذارند در کنار توان اقتصادی و در شرایط جهانی شدن ارتباطات و حتی جهانی شدن احساسات، قدرت تأثیرگذاری بر اذهان، قدرت اجماعسازی، قدرت ایجاد فکر، قدرت ایجاد بینش، قدرت آیندهپردازی و تصویرسازی از آینده مدنظر و مورد نیاز شما، همه و همه مجموعه ابزار قدرت هستند که میتوانند به یک کشور بسیار فراتر از شرایط گذشته، نقش و نفوذ و توان کاهش آسیبپذیری بدهد.
* نیاز قدرتهای جهان به حضور ایران برای حل مشکلات
وی با تاکید بر اینکه دوران قدرقدرتی یک یا حتی چند قدرت به سر آمده است، تصریح کرد: به همین دلیل میبینیم که امروز قدرتهایی همانند آمریکا و روسیه، حتی با همکاری همدیگر هم نمیتوانند مشکلات بینالمللی را حل کنند و نیاز به حضور و همکاری قدرتهایی مثل جمهوری اسلامی ایران دارند. این به دلیل شرایط ویژهای است که دوران گذار برای کشورها ایجاد میکند.
* طرح پرونده هستهای با هدف تخلیه توان استراتژیک ایران بود
رئیس دستگاه دیپلماسی ادامه داد: هزینه هایی که در طول سی و چند سال گذشته مخصوصاً دو دهه اول پرداخت کردیم، شرایطی را به وجود آورد که در آغاز دهه سوم انقلاب، ایران به عنوان قدرت اصلی منطقهای شناخته شد، به ویژه پس از سقوط طالبان و صدام. این قدرت برای مخالفین ایران نگرانکننده بود و در نتیجه مزاحمتهایی که بعد از آن شکل گرفت از جمله طرح پرونده هستهای، با هدف تخلیه توان استراتژیک جمهوری اسلامی ایران بود.
جمهوری اسلامی ایران به مدد شناخت صحیح توانمندی های خود و سرمایه گذاری درست بر روی ابعاد قدرتش در دو دهه اول انقلاب، توانست بعد از سقوط صدام و سقوط طالبان به عنوان قدرت اصلی منطقه ای شناخته شود. البته آن تحولات هم به صورت خودکار اتفاق نیفتاد. به همین دلیل اکنون که کم کم کتابهای خاطرات مسئولین مختلف غربی چاپ میشود می گویند و اخیرا هم یکی از روزنامهها نوشته است که ایرانیها نه تنها اوباما و کری بلکه آقای بوش و پاول را هم فریب دادند. لذا به مدد دیدگاه صحیحی که توسط مقام معظم رهبری و مقامات کشور دنبال شد، ایران در ابتدای دهه هشتاد با سقوط صدام و با سقوط طالبان به قدرت بلامنازع منطقهای تبدیل شد که از ابعاد مختلف توانمندی برخوردار بود و به لطف خدا این توانمندی کاملا بومی بود.
البته ما برای حفظ امنیت مردم و خدمت به این مردم، نیاز داریم که توان دفاعی مان را در بالاترین حد نگه داریم، از همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک استفاده کنیم و شرایط اقتصادی این مردم را بهبود ببخشیم. اما فراموش نکنیم، آنچه دنیار را وادار کرد در مقابل جمهوری اسلامی ایران پای میز مذاکره بنشیند و خواستههای ایران را بپذیرند، چیزی نبوده جز اینکه مردم ما نشان دادند که با فشار، تحمیل، تحریم و حتی با جنگ نمیتوانند آنها را به زیر سلطه بکشانند و این یکی از بزرگترین ابزارهای قدرت ما است. در دوران گذار کنونی که ابزار قدرت متنوع شده، ما نباید این مهم ترین عنصر قدرت آفرین جمهوری اسلامی را که در ادبیات دینی ما به فرهنگ ایثار و شهادت ترجمان میشود، فراموش کنیم.
لذا بعد از اینکه دیدند جمهوری اسلامی ایران با این قدرت خودجوش تبدیل به مهمترین قدرت منطقه شده، انواع پروژهها را برای تخلیه توان استراتژیک ایران ایجاد کردند. پروژه اتهامات هستهای علیه ما در واقع تلاشی برای تخلیه توان استراتژیک ما بود. پروژه ایران هراسی را هم برای خنثی سازی ابعاد معنایی قدرت ما به راه انداختند. در اهمیت بعد معنایی قدرت همین بس که امروز نه تنها دستگاه دیپلماسی و تبلیغاتی آمریکا بلکه ارتش آمریکا هزینهای که برای تسخیر قلبها و مغزها صورت میدهد هزینه بسیار قابل توجهی است. در این شرایط ما یک کشوری هستیم که این جرأت را داریم که در برابر دنیا بگوئیم ما یک دیدگاه جدید برای زمامداری ارائه میدهیم و نیازی به تصویربرداری از نظام ها و مدل ها و دیدگاههای شما برای زمامداری، ارتباطات بین المللی و برای روابط داخلی اجتماعی نداریم. این قدرت آفرین است، اینکه شما مدل زمامداری، مدل روابط و مدل ارتباطات جهانی داشته باشید. اینها همه ابعاد قدرت جمهوری اسلامی است.
در نتیجه برای اینکه این بعد قدرت ما و قدرت استراتژیک ما را تحت تأثیر قرار بدهند، پروژه ایران هراسی را مطرح و پروژه تهدید هسته ای، شورای امنیت، تحریمها و دیگر مسائل را به راه انداختند. برای اینکه قدرت معنایی بی رقیب جمهوری اسلامی را تحت تأثیر قرار بدهند و محدود بکنند و تخلیه کنند، پروژه ایران هراسی را راه انداختند. اما به لطف خدا و با مقاومت مردم، این دو پروژه شکست خورد و امروز شرایط جدیدی درمنطقه فراهم شده که نیاز است با توجه به ابعاد جدی خطراتی که دردوران گذار همه ما را تهدید میکند، به آنها توجه کنیم.
باید بررسی کرد که چه تحولی اتفاق افتاده که عربستان امروز این گونه در دنیا دارد عمل میکند. به نظر من، چند عامل را باید هم زمان شناسایی کنیم. مهمترین آن ما هستیم. دیگران تحولات اخیر و برجام را تحولی راهبردی تلقی می کنند. ما باید این تصور عمومی را به خوبی بشناسیم و گرنه عمق و اهمیت واکنش های به آن را نمی توانیم تحلیل کنیم. بنده ادعا نمی کنم مذاکرات هستهای برای ایران قدرت آفرید. قدرت ایران قبل از مذاکرات وجود داشت و همان طور که گفتم، موضوع هستهای برای تخلیه قدرت ایران بود. لذا توافق هسته ای و برجام، قدرت ایران را دوباره رها کرد. خیلیها در منطقه و جهان پس از وضع تحریم های شورای امنیت تصور کردند کار ایران تمام شد. چون سابقه را دیده بودند که هر کشوری که در طول هفتاد سال گذشته پرونده اش به شورای امنیت رفته، سالم بیرون نیامده است. یک نمونه وجود ندارد که کشوری تحت تحریم های فصل هفتم شورای امنیت رفته باشد و در نتیجه آن یا فروپاشی صورت نگرفته، یا تغییر رژیم در آن ایجاد نشده و یا کشور کلا نابود نشده باشد. همه مثال های آن هم موجود است. از رودزیای جنوبی به عنوان اولین تحریم فصل هفتمی شورای امنیت که بعد از اعلام استقلال یکجانبه بدون مشورت با انگلیسی ها توسط آقای یان اسمیت نخست وزیر رودزیا صورت گرفت، تا عراق، یوگسلاوی، سودان و لیبی که همه آنها یا به سقوط، یا به تغییر رژیم و اضمحلال و یا از بین رفتن و چندپاره شدن کشور انجامیده است. لذا آنها تصورشان این بود که کار ایران هم تمام است. فکر میکردند که به قول خودشان این سر افعی را که گفته بودند باید جدا کنید، فکر میکردند چنان محکم این سر افعی را گرفته اند که دیگر توان حرکت ندارد. این تصور غلط به این دلیل در آنها ایجاد شده بود که مبنای واقعی قدرت ما را فراموش کرده بودند. نمی دانستند که مبنای قدرت ما جای دیگری است. البته من در اینجا قصد ندارم به ابعاد معنوی قدرت که در سایه لطف خدا و نظر مبارک حضرت ولی عصر ارواحنا فداه به دست آمده، بپردازم و صرفا به ابعاد قدرت از منظر مادی اشاره می کنم که البته همان هم ناشی از لطف خداست که این مردم را این چنین برای حمایت از انقلاب و کشور آزموده و مقاوم کرده است. لذا روزی که دیدند تحریم ها و به ویژه تحریمهای فصل هفتم شورای امنیت برداشته شد، یک نگرانی راهبردی پیدا کردند.
ارسال نظر