ماجرای فعالیت "سلیمی نمین" در انجمن حجتیه و سفر به انگلیس!
سلیمینمین داستان اخراج شدنش از انجمن حجتیه را توضیح داد.
مناظره مکتوب عباس سلیمینمین و غلامحسین کرباسچی درباره مفاسد اقتصادی که از چند هفته گذشته آغاز شده همچنان ادامه دارد و اینک پس از پاسخ سوم کرباسچی، عباس سلیمینمین نیز جوابیه سوم خود را به وی نوشته است:
جناب آقای کرباسچی! در آخرین فراز نامه تان از آن جا که بر ضعف منطق خود وقوف کامل داشته اید، برای تخریب طرف مقابل به طرح مسائل شخصی پناه برده اید. ای کاش در این کار هم صادق بودید و به تحریف تاریخ نمی پرداختید. اولاً عضویت این جانب در مقطعی از فعالیت اجتماعی ام در انجمن حجتیه چه ارتباطی به بحث های فی ما بین دارد؟ بنده برای مقابله با فضای غبارآلود سیاسی که عملاً کار مبارزه با فساد را ناممکن می سازد پیشنهادی خدمت شما ارائه دادم؛ زیرا بر این باورم که تا عزم ملی در این زمینه شکل نگیرد توفیق چندانی در این مسیر به دست نخواهد آمد و نیز معتقدم متأسفانه افرادی که از شفاف سازی گریزانند با کار رسانه ای مخرب خود شرایطی را رقم زده اند که امکان نزدیک شدن نیروهای سالم طیف های مختلف به یکدیگر و شکل گیری عزم ملی در مبارزه با فساد فراهم نگردد. حال در این میان جناب عالی ناگهان به طرح این موضوع پرداخته اید که بنده از سال دوم تا چهارم دبیرستان عضو انجمن حجتیه بوده ام. ممکن است بفرمایید این موضوع چه ربطی به بحث کنونی ما دارد؟!
ثانیاً، لازم است به استحضار جناب عالی برسانم که بنده در سال چهارم دبیرستان (نظام قدیم) تحت تأثیر مطالعه آثار مرحوم دکتر شریعتی و شرکت در کلاس های درس آیت الله خامنه ای به مواضع سیاسی این انجمن اعتراض کردم و از آن اخراج شدم. در سال 52 نیز در امتحان اعزام دانشجو به خارج قبول شدم و برای ادامه تحصیل به انگلیس رفتم. پسرعموی گرامی تان آقای مهدی کرباسچی که در دوران مدیریت شما بر شهرداری تهران ریاست شرکت همشهری را به عهده داشتند، همدوره بنده در انجمن حجتیه بودند و با مواضع این گروه مشکلی پیدا نکردند می توانستند منبع خوبی برای تحقیق شما باشند .
ثالثاً بنده در اوج انقلاب به همراه همسر و فرزند نوزادم زینب به ایران بازگشتم و سعی کردم در جریان قیام سراسری ملتم علیه استبداد و سلطه بیگانه حضور مستقیم داشته باشم و به مبارزات دانشجویی خارج از کشور اکتفا نکنم.
رابعاً شما که اکنون با حجتیههای دیروز پیوندی آشکار خورده اید و به تبلیغ اندیشه آنان مشغولید چگونه در اقدامی متناقض به ارتباط کوتاه من با این گروه میتازید؟
اکنون با این توضیحات یک بار دیگر جمله شما که با هدف تخریب بنده بیان فرموده اید را مرور می کنیم: «در اوج انقلاب (سال 1356) با کوله باری از آموزه های انجمن حجتیه راهی انگلیس شدید، و اکنون به زندانیان آن دوره (امثال آیت الله هاشمی رفسنجانی) می تازید، از این چیز ها در انقلاب بوده و هست. خسته نباشی قهرمان مبارزه با فساد».
حتی اگر بنده به قول جناب عالی در سال 56 از ترس مبارزه، ایران را ترک گفته بودم جواب تلاشم برای شفاف سازی فضای اقتصادی و سیاسی کشور توسل به این شیوه تخریبی نبود.اجازه دهید بالاتر از این را بگویم: حتی اگر بنده با انجمن حجتیه درگیر و اخراج نمی شدم (آن هم در سال 49) و مثل بعضی آقایان در عضویت انجمن حجتیه باقی می ماندم و یا در اوج مبارزات ملت به کشور باز نمی گشتم، باز هم جواب یک پیشنهاد سازنده برای مبارزه با فساد، چنین تخریبی نبود.
اما در ارتباط با نقد خاطرات جناب آقای هاشمی رفسنجانی توسط اینجانب - که این هم ازجمله سیئات بنده در پیشگاه جناب عالی محسوب شده است - باید بگویم مشکل شما فقط ادبیات نامناسب نیست بلکه علاوه بر آن دچار فقر اطلاعات تاریخی نیز هستید. سفر من به خارج از کشور برای تحصیل را ذنب لایغفر به حساب می آورید اما سفر های آقای هاشمی به دور دنیا در همین سال ها از نگاه تیزبین! جناب عالی به دور می ماند.بد نیست بدانید ایشان در سال 53 سفری به دور اروپا دارند. مجدداً در سال 54 سفری به دور دنیا را از ژاپن آغاز می کنند و تا کشور های اروپایی ادامه می یابد که از قضا تمامی افراد خانواده در این سفر با ایشان همراه بوده اند. مجدداً در نیمه دوم سال 54 ایشان راهی اروپا و سپس آمریکا می شوند. آیا فکر نمی کنید علی رغم پایین کشاندن سطح بحث به این گونه مسائل پیش پا افتاده نتوانسته اید به نتیجه ای برای شکستن شخصیت حرفه ای و علمی بنده نایل آیید؟
ارسال نظر