آیتالله مدنی؛ میر محبوب امام (ره)+ تصاویر
به حق باید گفت شهادت بزرگانی چون آیتالله مدنی، ضدّ انقلابیون و منافقین ضدّ اسلام را به کلی منزوی کرد.
"میر اسدالله مدنی" از روحانیون انقلابی ایران و دومین شهید محراب در سال ۱۲۹۳ هجری خورشیدی در آذرشهر از توابع تبریز، به دنیا آمد. وی در چهار سالگی مادر خود را از دست داد و نزد نامادری و پدرش آقا میرعلی بزرگ شد.
مدنی دروس ابتدایی علوم دینی را در حوزه علمیه یزد فرا گرفت و برای ادامه تحصیل عازم قم شد و در آنجا تحصیلات خود را به پایان رساند. وقتی شهید نواب صفوی مصمم به مبارزه مسلحانه شد، در تهیه اسلحه وی را یاری کرد. سپس چندین سال در حوزه علمیه نجف به تدریس مشغول گشت. در حوزه نجف در بین دوستان آیتالله مدنی معروف بود که «اسلحهای که نواب صفوی تهیه کرد با پول کتابهای مدنی بود.»
وی از جوانی قدم در راه مبارزه با طاغوت نهاد و در این راه، دستگیری ها و تبعیدهای مداوم را به جان خرید. در سالهای دوری از وطن و زندگی در نجف اشرف، جاذبه معنوی او، روشن ضمیران حقیقتجو را همانند پروانههای عاشق، گرداگردش جمع کرد و آنان را از محضر پر فیضش سیراب ساخت. هم زمان با اوجگیری قیام مردمی در خرداد 1342 و تبعید امام خمینی رحمت الله به نجف اشرف، همواره مدافع امام بود و در کنار آن رهبر فرزانه، در پاسداری از اسلام کوشید.
وی پس از انقلاب نیز در کنار امام و یاران گرانقدرش، در حفظ آرمانهای نظام اسلامی و دفع توطئههای دشمنان نظام، عاشقانه تلاش میکرد. شهید مدنی، در طول زندگی پرثمرش، خدمات ارزندهای به اسلام و ملت ایران در نقاط مختلف کشورمان به یادگار گذاشت و سرانجام به دست منافقان کوردل، در محراب نماز جمعه به شهادت رسید.
همانطور که گفته شد آیتاللّه سید اسدالله مدنی دهخوارقانی، در سال 1293، در روستای آذرشهر یا دهخوارقان، از توابع تبریز پا به عرصه وجود نهاد.
سیداسدالله در اوایل جوانی، به سلک طالبان علم و کمال راه یافت و دروس ابتدایی را در حوزه علمیه یزد فرا گرفت. قلب لبریز از عشق و شعف به معارف اسلامی، او را واداشت که سالها در کنار بارگاه فاطمه معصومه علیهاالسلام ؛ ماندگار شود و از محضر بزرگان دانش فقه و اصول بهره مند گردد.
وی مدتی در محضر استادانی چون آیتالله حجت کوه کمری، آیتالله سیدمحمدتقی خوانساری و چهار سال در محضر امام خمینی رحمتالله حضور یافت و از درسهای فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان بهره فراوان برد و همین کلاسهای درس سبب شد عشقش به حضرت امام بیش از پیش شود.
پس از آن، سالهای هجرت از وطن را در کنار بارگاه قدسی امام علی علیه السلام، گذراند و شب و روز در فضای حوزه علمیه نجف، از دانش و معارف بزرگانی چون آیتالله حکیم، آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و آیتالله عبدالهادی شیرازی بهره برد تا سرانجام به درجه اجتهاد رسید.
آیت الله مدنی افزون بر استعداد خاصی که در زمینه تحصیل از خود نشان میداد، مبارزی بیامان و سازشناپذیر بود. وی پس از چندین سال دوری از وطن، در سال 1331، با کولهباری از دانش از نجف اشرف به زادگاه خود بازگشت. او که از جوانی همت خود را در راه مبارزه با ستم و فساد قرار داده بود، در نخستین برخورد آشکار با رژیم طاغوتی، مردم را به مقابله با تولید و فروش محصولات کارخانه بزرگ مشروبسازی آذرشهر تشویق کرد و خواستار برچیده شدن فوری این کارخانه شد.
وی در سخنرانی، با تهدید مزدوران رژیم پهلوی گفت که پانزده روز مهلت دارند تا کارخانه مشروبسازی را از آذرشهر بردارند؛ در غیر این صورت، مردم بساط آن را برخواهند چید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است. در آن سالهای سیاه که هیچ فریادی بلند نمیشد و هیچ ندایی برای دفاع از اسلام و مسلمانان برنمیخواست، این تهدیدها و سخنرانیها، از کسی جز مدنی ساخته نبود.
شهید آیتالله مدنی که از تمام فرصتها برای مبارزه با رژیم پهلوی سود میجست، در مبارزاتش بر ضدرژیم میکوشید از پیشوایان معصوم علیه السلام پیروی کند. به همین دلیل، با نزدیک شدن عیدفطر سال 1331، زمزمه نماز پرشور عید فطر در خارج از شهر، در بین مردم به گوش رسید. شهید مدنی در اجتماع مردم در مسجد جامع شهر اعلام کرد: «ای مردم! فردا، نماز عید را در خارج از شهر اقامه خواهیم کرد. کسانی که حمیّت و غیرت اسلامی دارند، فردا صبح در محل حاضر باشند.» پس از اعلام این مطلب، مردم یک پارچه پاسخ میدهند: «کفنهای ما آماده است و ما آماده هر گونه فداکاری در راه اسلام هستیم».
پس از اقامه نماز و خطبههای پرشور آن شهید، راهپیمایی پرشوری شکل گرفت و شهید مدنی با گامهایی بلند و استوار، پیشاپیش جمعیت حرکت میکرد. این شور اسلامی در مردم سبب شد تا عدهای از سربازان که برای حفاظت از اماکن دولتی گماشته شده بودند، سلاحهایشان را زمین بگذارند و به توده مردم بپیوندند. در این هنگام، شهید مدنی به سخنرانی پرداخت و مردم را به آرامش دعوت کرد. آنها نیز در حالی که راضی و خشنود از حرکت ضدطاغوتیشان بودند، بر سر و دست های او بوسه زدند و با تأیید این حرکت اسلامی، به آن خاتمه دادند.
پیامدهای نماز عید فطر
شهید مدنی با درایت و هوشیاری خاص خود توانست باورهای مردم را به خوبی هدایت کند و آنها را با اقامه نماز عید، به مقابله با رژیم بکشاند. از این رهگذر، نخستین راهپیمایی اعتراضآمیز در برابر نظام شاهنشاهی به سال 1331 ترتیب داده شد. به دنبال حرکت عمیق و عظیم آیتالله مدنی، وحشت بیسابقهای مسئولان را فرا گرفت، به گونهای که افراد سرشناس و فعال راهپیمایی، شناسایی و در عملیات وحشیانهای دستگیر و زندانی شدند.
این بار نیز شهید مدنی از غیرت دینی مردم بهره جست و آنها را به تحصن در تلگرافخانه برای آزادی دستگیرشدگان دعوت و تشویق کرد. مردم متحصن به دستور شهید مدنی، بر درخواست خود پافشاری کردند و آیتالله مدنی نیز در سخنان شورانگیزی، آخرین اخطار را به مسئولان داد و گفت: «اگر تا فردا زندانیان که به جرم دفاع از اسلام دستگیر شدهاند، آزاد نگردند، ما خودمان میدانیم آنها را چه طور آزاد کنیم.» به دنبال سخنان کوبنده و تهدید آیتالله مدنی، زندانیان و در واقع، ترتیبدهندگان نخستین راهپیمایی و تظاهرات مخالف با حکومت پهلوی، آزاد و پیروزمندانه وارد شهر شدند.
آیتالله مدنی، در دوران اقامت در نجف، به طور مرتب به ایران سفر میکرد و مبارزه با مفاسد اجتماعی و مظاهر طاغوت، یکی از کارهای اصلی او بود و به همین دلیل، پیوسته از شهری به شهر دیگر تبعید میشد. البته این سختیها هرگز مانع انجام رسالت و وظیفهاش در برابر اسلام نمیشد و همواره در شهرهای مختلف به تبلیغ و روشنگری میپرداخت. او نخستین حرکت تبلیغی خود را از روستای مرادبیک همدان، هنگام تبعید به آن جا شروع کرد، چنان که خود میگفت: «من دیدم باید همدان را حرکت بدهم. از یک ده کار را شروع کردم تا مردم ببینند، بعد گرایش پیدا کنند.» وی دستور داد کسی حق ندارد بدون حجاب اسلامی وارد روستا شود. همچنین فروختن و نوشیدن مشروبات الکلی را ممنوع کرد و بدین ترتیب، روستای مرادبیک، به روستایی نمونه تبدیل شد.
این رفتار سبب شد مردم همدان گرد او جمع شوند و در مبارزات سیاسی بر ضد رژیم، شهید مدنی، رهبری و ارشاد مردم را به عهده گرفت. او در سالهای 41 و 42 و پس از قیام پانزده خرداد، به مبارزاتش در این شهر شدت بخشید. شهید مدنی در سالهای حضور در همدان، افزون بر فعالیتهای مبارزاتی، خدمات ارزندهای نیز داشت. از آن جمله میتوان به ساخت مدرسه دینی در روستای دره مرادبیک همدان، مدرسه علمیه در همدان، مؤسسه مهدیه و صندوق تعاون و امور اجتماعی اشاره کرد.
تبعیدگاههای شهید آیتالله مدنی
شهید محراب، آیتالله مدنی هرگز لحظهای نیاسود. اینک نه تنها تبریز و آذربایجان که دیگر شهرهای کشورمان نیز خاطرات شیرینی از او دارند. همدان و خرم آباد، یاد تبعیدی غریبی را که بذر مبارزه در دلهای مردم می افشاند، به یادگار دارند. نقش محبتها و مردانگیهای او را نورآباد مَمَسنی در استان فارس و بندرکنگان جاودانه ساختهاند و مردم مهاباد، اعم از شیعه و سنی مهرش را در دل دارند؛ چرا که او بزرگ منادی وحدت در سالهای رواج تفرقه و نفاق در آن شهرها بود.
پس از قیام پانزده خرداد 1342 و تبعید امام خمینی رحمتالله به عراق، شهید مدنی، از کسانی بود که در سختترین روزها در کنار ایشان بود. او چه در نجف و چه در روزهایی که برای تبلیغ به ایران سفر میکرد، از امام سخن میگفت و رسالت و وظایف مؤمنان را در برابر رژیم گوشزد میکرد. از این رو، بارها تحت تعقیب قرار گرفت. از سال 1341 که اخبار مربوط به شروع نهضت اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی رحمتالله به نجف رسیده بود، شهید مدنی، حرکت گستردهای را در حمایت و پشتیبانی امام در نجف ترتیب داد. از جمله این حرکتها، تعطیل کردن کلاسهای درس، برپایی سخنرانی و جلسههای متعدد در مساجد و برپایی راه پیمایی عظیم مردمی به طرفداری از مبارزات امام خمینی رحمتالله بود. این کارها، در انتشار خبر نهضت اسلامی در ایران و مطرح ساختن آن در اذهان مردم جهان بسیار مؤثر واقع شد.
با تبعید امام خمینی به نجف اشرف، شهید مدنی، در تبیین مقام علمی و تبلیغ موقعیت سیاسی امام کوشید. با آنکه حکومتهای طاغوتی ایران و عراق با توطئه برنامهریزی شده در مخدوش جلوه دادن شخصیت علمی و اخلاقی امام خمینی میکوشیدند، شهید مدنی با شرکت در جلسههای درس امام و نماز جماعت ایشان، توجه طلاب و مردم را به ایشان معطوف میداشت. او به اندازهای برای شخصیت سیاسی و علمی امام ارزش قائل بود که وقتی عدهای از شهید مدنی به علت شخصیت بالای علمیاش رساله علمیه میخواهند، مخالفت میکند و میگوید: «وقتی مرجعی همچون آیتالله العظمی امام خمینی وجود دارد، ما باید همه مروّج چنین مرجعی باشیم».
پس از به ثمر رسیدن قیام خونین ملت ایران به رهبری امام خمینی، شهید مدنی، فصل جدیدی از فعالیتهای خود را برای پاسداری از انقلاب اسلامی ایران آغاز کرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی، او با روشنگری سربازان، در تقویت روحیه رزمندگان اسلام نقش بسزایی داشت. شهید مدنی با پوشیدن لباس رزم و شرکت در جبهههای نبرد، حضور در کنار سپاهیان اسلام و شرکت در مجالس دعا و نیایش آنان، مشوق بزرگی برای رزمندگان به شمار میآمد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید مدنی به دعوت مردم همدان به این شهر رفت و مردم آن دیار، او را به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب کردند. ایشان در تدوین قانون اساسی در کنار بزرگانی چون آیتالله بهشتی، آیتالله دستغیب، آیتالله صدوقی و دیگر بزرگان بسیار میکوشید. شهید مدنی پس از شهادت نخستین امام جمعه تبریز، آیتالله قاضی طباطبایی، به عنوان نماینده امام و امام جمعه تبریز منصوب گشت و در مسند امامت جمعه، شب و روز تلاش میکرد.
شهید آیتالله مدنی طلایهدار وحدت مردم مسلمان آذربایجان، بانی کارهای عمرانی و معلم اخلاق مردم بود و به قدری آنان را تحت تأثیر خویش قرار داد که امت خداجوی آذربایجان، ایشان را اسلام مجسم میدانستند. رشادت و شهامت آن بزرگوار، به قدری مردم را مجذوب سیمای ملکوتی او کرد که در حوادث ناگوار، همگان با پیروی از او و کلام آرامشبخش و دلنشین وی، توانستند توطئهها را سرکوب کنند.
و سرانجام اتفاقی که نباید میافتاد؛ افتاد
شهید آیتالله مدنی، این مبارز آگاه و شجاع، مدافع و حامی رهبری و ستاره درخشان آسمان روحانیت، پس از دهها سال مبارزه بیامان با ظلم طاغوت، در بیستم شهریورماه سال 1360، در محراب نماز جمعه تبریز پس از اقامه نماز جمعه و پیش از اقامه نماز عصر، به دست منافقان کوردل به شهادت رسید و سر به سجودی ابدی نهاد. پس از اتمام خطبههای نماز جمعه، نماز را به اتمام رساند. مراسم نماز جمعه پایان گرفت. عدهای از مأمورین شهربانی که عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل بودند از ایشان خواستند به طور انفرادی دو رکعت نماز را آغاز کنند که منافقی کوردل، و بازوی آیتالله مدنی را گرفت و نماز آقا را قطع کرد.
در این موقع اطرافیان به طرف مهاجم روی آوردند ولی قبل از رسیدن آنها؛ وی ضامن نارنجکی را که در لباسش مخفی نموده بود کشید و نارنجک به طور وحشتناکی منفجر شد و براثر این انفجار انسانی وارسته، به لقای حق پیوست. تلاش مردم و کوشش پزشکان سودی نبخشید و امام جمعه تبریز همراه با سه شهید به ملکوت عشق عروج نمودند و روح بزرگش به ملکوت اعلی پیوست و نفس مطمئنهاش، راضی و مرضی در پیشگاه خدایش آسود و بیش از پنجاه نمازگزار مؤمن زخمی، مجروح گردیدند. به حق باید گفت شهادت بزرگانی چون آیتالله مدنی ضد انقلاب و منافقین ضد اسلام را به کلی منزوی کرد.
به دنبال شهادت این امام جمعه بزرگوار؛ استان آذربایجان در سوگ عارف و اصل به عزا نشست. در 21 شهریور پیکر آن بزرگوار باشکوه هر چه تمامتر در میان اندوه فراوان مردم در تبریز و قم تشییع گردید و در قم در کنار حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد. شهادت این عالم بزرگوار در سراسر ایران انعکاس وسیعی داشت.
شهید مدنی رضوانالله تعالی علیه، هر جا که قدم میگذاشتند (در دوران قبل از انقلاب، در تبعیدگاهها و دوران بعد از انقلاب) آثاری از قبیل مدرسه، مسجد، درمانگاه و صندوق قرضالحسنه و... از خود به یادگار میگذاشتند. چون خود را وقف جامعه نموده بودند و از هیچ خدمتی دریغ نداشتند. در همدان، خرمآباد، تبریز و حتی در اماکن تبعیدشان (همدان، نورآباد ممسنی، گنبد کاووس، بندرکنگان و مهاباد) و با محلهایی که به طور موقت مانند اطراف قزوین رفته بودند آثاری از خود باقی گذاردهاند. که بخش کوچکی از این خدمت به شرح ذیل میباشد:
ساخت مهدیه همدان؛
تأسیس صندوق قرضالحسنه همدان (که شاید بتوان گفت اولین صندوق وام بدون بهره بود که در ایران تأسیس شد)
تأسیس درمانگاه مهدیه همدان
تاسیس دارالایتام مهدیه همدان
ساختن مسجد، حسینیه و حمام در دره مرادبیک همدان
تأسیس مدرسه و کتابخانه و صندوق قرضالحسنه در دوره مرادبیک همدان
تأسیس صندوق قرضالحسنه قصر شیرین
مدیریت بر حوزه علمیه کمالیه خرمآباد لرستان
ساخت بیش از 18 واحد مسکن در یکی از روستاهای بوئینزهرا با هزینه اهالی همدان
جمعآوری و توزیع کمکهای مردمی برای زلزهزدگان بوئینزهرا
ارسال نظر