پارس؛
دوقطبی کارگزارانیها-«حامیان عارف» برای استیلا برنهادهای تصمیم گیر/ دوگانه سرباز «محبوب» و سردار«مغضوب»
از سخنان فعالان سیاسی اصلاحات با تعبیر «انگ» و برچسبهای «امنیتی» و «بدلی» یادکرد و اظهار داشت: «من خیلی فحش خوردم. انگهایی به من زدند که سابقه نداشت. اتهام اصلاحطلب بدلی به من زدند. حتی گفتند امنیتیها به تو گفتهاند که کاندیدا شوی!»
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مسعود ندافان- مصائب عارف تمامی ندارد؛ این روزها مرد «ساکت» و «کتوم» اصلاحات زبان به «گلایه» و «شکوه» از یارانش گشوده است؛ او از «هویت اصلاحطلبانه» و «انتخابات ریاست جمهوری 96» و « اصلاحات نیاز به پدرخوانده ندارد» سخن میگوید، مرجع ضمیر سخنان وی غایب است زیرا محمدرضا عارف هنوز از دریچه «محافظهکاری» به سیاست نگه می نگرد؛ هرچند عارف متأخر دشمنان دوستنمای خود را پس از سالیان طولانی شناخته است.
انصراف اجباری
گام اول اصلاحات برای بازگشت به قدرت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم آغاز شد؛ آن هنگامی که آرایش سیاسی کشور تابع رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم بود، اصلاح طلبانی که از پذیرش رای مردم در خرداد 88 ابا داشتند، بار دیگر برای تغییر از کف خیابان به صندوق رای پناه آورده بودند. فرجام محمدرضا عارف تنها نامزد اصلاحطلبان با مرقومِ دستوری رییس دولت اصلاحات به «انصراف» ختم شد؛ حسن روحانی کلیددار پاستور شد و عارف گوشهنشین بنیادش در خیابان جمالزاده شمالی شد؛ در آن هنگامه فداکاری نشریه آسمان، از نشریات نزدیک به حزب کارگزاران سازندگی، پس از کامیابی حجتالاسلام روحانی با نادیده گرفتن ایفا نقش نامزد انصرافی اصلاحات جایگاه سیاسی محمدرضا عارف را نه «فرمانده» بلکه «بازمانده» توصیف کرد که از سوی اصلاحطلبان جدی گرفته نمیشود.
سکوت محمدرضا عارف پس از دو سال شکست؛او رای اول تهران در انتخابات مجلس شورای اسلامی را معیاری برای بازگویی گذشته تلخ خود میداند؛ خرداد تلخ 92 که بزرگان اصلاحات او را به راحتی کنار گذاشتند و عارف معیار تصمیمگیری آنان را «نظربازی» میداند و در همین راستا گفت: « من در سال 92 در شرایطی کنار رفتم که نتیجه نظرسنجیهایی که به دستم رسیده بود، نشان میداد میتوانم پیروز شوم. کاری به نظر سازیها ندارم اما نظرسنجیها نشان میداد میتوانم پیروز شوم. افتخار میکنم راحت از قدرت گذشتم.» و از سخنان فعالان سیاسی اصلاحات با تعبیر «انگ» و برچسبهای «امنیتی» و «بدلی» یادکرد و اظهار داشت: «من خیلی فحش خوردم. انگهایی به من زدند که سابقه نداشت. اتهام اصلاحطلب بدلی به من زدند. حتی گفتند امنیتیها به تو گفتهاند که کاندیدا شوی!»
فریب سیستماتیک
گام دوم اصلاحات باهدف تسخیر پارلمان و با ایده فتح سنگر به سنگر شروع شد؛ جریان میان نهادهای موازی تصمیمگیری در بدنه اصلاحات امکان گسست زودهنگام را فراهم میساخت ولی با اشارت هاشمی رفسنجانی به حسین کمالی و پذیرش رییس دولت اصلاحات نهادی جدید برای تصمیمگیری ایجاد شد؛شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در آستانه انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی اعلام موجودیت کرد تا فعالیتهای انتخاباتی اصلاحطلبان را سامان دهد. این شورا از اشخاص حقیقی و حقوقی تشکیل شد. به این شکل که هم برخی از دبیران کل احزاب و فعالان حزبی در آن عضویت داشتند و هم چهرههای سیاسی. شورا متشکل از یک هیئترئیسه و سه کارگروه بود که ریاست آن را محمدرضا عارف براساس رأیگیری درونی به دست آورد. کارگروه استانها به ریاست حسین مرعشی، کارگروه راهبردی به ریاست حسین کمالی و کارگروه تعامل به ریاست محسن رهامی، سه کارگروه شورای عالی سیاستگذاری بود. علاوه بر محمدرضا عارف به عنوان رئیس، آیتالله حسین موسوی تبریزی و حجتالاسلام عبدالواحد موسوی لاری معاونان رئیس، الهه کولایی و الهام فخاری هم به عنوان منشی، ترکیب هیئترئیسه را شکل داده بودند. بعدا رئیس ستاد ائتلاف اصلاحطلبان یعنی علی صوفی هم به این جمع اضافه شد.
در آن مقطع نیز کارگزارانیها برای ریاست محمدرضا عارف «شرط گذاری» کردند و فضای مانور سیاسی وی را مشخص کردند؛ نشریه صدا ارگان حزب کارگزاران سازندگی به عارف خاطرنشان میکند که باید ابتدا جایگاه خود را بشناسید و بداند جایگاه وی «موقتی» است و یکی از اعضای کمیته سیاسی حزب کارگزاران سازندگی با تاکید بر «موقتی بودن» نوشت: «ساختار خود را «موقتی و مقطعی» (فعلا: انتخابات مجلس دهم) میداند و پسازآن نیز خودبهخود منحل میشود یا به اشکال دیگری ارتقا مییابد» و همچنین باید در گام دوم «توجه به روند چارچوبها و مناسبات درون جبههای است. عارف در این مرحله کار دشوارتری نسبت به مرحله اول دارد. چراکه او برخلاف اکثریت قریب به اتفاق اعضای شورای عالی اصلاحطلبان جایگاه دبیر کلی یا عضویت ارشد دریکی از احزاب و گروههای سیاسی اصلاحطلب را ندارد و انتخاب او به عضویت هیئترئیسه شورای عالی هم، مبتنی بر جایگاه و موقعیت شخصی او و احترام ناشی از فداکاری در انتخابات ریاست جمهوری بوده است.»
مهمترین رویاروی عارف در انتخابات مجلس با حامیان حسن روحانی رخ داد و اولین تهدید ناظر برای انتخابات ریاستجمهوری اصلاحطلبان نسبت به دولت پیش از انتخابات هفتم اسفند 94 و با نشانهگیری پاشنه آشیل آنان آغاز شد؛ تهدید عارف هنگامی رخ داد که تصمیم جدی عبور حزب اعتدال و توسعه، نزدیکترین حزب به دولت یازدهم، از شورای سیاستگذاری اصلاحات رقم خورد. محمدرضا عارف درباره تعامل جریان اعتدال با اصلاحطلبان در انتخابات مجلس گفت: «توصیه ما به دوستانمان در جریان اعتدال این است که همانگونه که در انتخابات 92 با وحدت و همگرایی موجب پیروزی آقای روحانی شدیم در انتخابات مجلس هم بهتر است با ارائه یک لیست واحد زمینهساز پیروزی تفکر اصلاحطلبی و اعتدالگرایی شویم و تدبیر حکم میکند دوستان جریان اعتدال راه خود را از اصلاحطلبان جدا نکنند تا انشالله در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 هم با مشکلاتی روبهرو نشویم.» اما شرایط با پذیرش سهمیه دولت از لیست امید باوجود نارضایتی عارف ختم به خیر شد. لیست امید مقتدرانه در تهران پیروز شد و نوبت به تکتازی نفر اول مردم تهران در انتخابات مجلس شورای اسلامی رسید. اما باز هم پای «کارگزارانیها» در میان بود؛ آنان خواهان «توافق» برای ریاست مجلس بودند، «توافقی» که به منزله تکرار «انصراف» محمدرضا عارف بود؛ باز تیم رسانه ای کارگزارانی ها جلودار بود؛ هفتهنامه صدا از «ممنوع المقامی» عارف روایت کرد و نوشت: «شاید نیاز باشد عارف ایثاری را که در بهار 92 صورت داد؛ دیگربار در بهار 95 تکرار کند...حکم ازلی برای عارف هم ممنوع المقامی باشد. او باید باده قدرت را به لب رساند، اما ننوشد تا در عوض، بتواند جرعهای یا باریکهای آب به لب لشکر تشنگان برساند. عارف در بهار 92 جام را ننوشید و به روحانی سپرد. شاید این بار، حکم ازلی این باشد که جام را به رقیبی فیلسوف بسپارد.» این بار محمدرضا عارف در پاسخ به کارگزارانیها لقب «عافیتطلبان» اصلاحات که مانع از «ریاست» وی در بهارستان شدند؛ داد و در همین راستا اظهار داشت: «ما هیچ وقت حق تصمیم فردی نداریم و باید به طور جدی جلوآمده و کارکنیم، در فضای رسانهای ایجادشده از رقیب گله ندارم اما از مدعیان تحلیلگرای اصلاحطلب گلهدارم چراکه عدهای تحلیلگرای عافیتطلب میگویند که باید بپذیریم حاکمیت ما را در رده بالا راه نمیدهد پس در همین رده پایینتر خود را حفظ کنیم.» اما بار دیگر سیاست مداری یزدی اصلاحات شکست خورد تا گام دوم «فریب سیستماتیک» برای او باشد.
تمنای ریاست
گام سوم اصلاحطلبان برای انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوی دوازدهم آغازشده است و باز هم شاهد دوقطبی کارگزارانیها- حامیان عارف برای استیلا برنهادهای تصمیم گیر و تصمیمساز اصلاحات هستیم. راست نشین های جریان اصلاحات، عارف را «سرخورده از شکست» میدانند و حامیان رییس فراکسیون امید، او را بهترین حامل هویت اصلاحات در چارچوب حاکمیت قلمداد میکنند؛ به تعبیر کارگزارانی ها کنش معطوف به هدف به عنوان یک کنشگر عقلانی با اتخاذ عقل ابزاری را برای اصلاحات درنظر گرفته اند ولی عارف کنش معطوف به عاطفه را دستور کار دارد.
در این روزگار سخت، سرنوشت عارف به تمهیدات سیاستورزی جسورانه او بر میگردد؛ او برای استمرار ریاست خود بر شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات –حتی به صورت صوری- باید از سد تکنوکراتهای کارگزارانی عبور کند و این نیازمند جسارتی بیشتر از گذشته است و از سوی دیگر تکرار کمدی اشتباهات برای او به مثابه بدل گشتن وی به «بازیگری حاشیهای» با ابزار بسیج کنندگی سرمایه اجتماعی مناسب برای اهداف کارگزارانیها است. عارف در دوگانه سرباز «محبوب» و سردار«مغضوب» گرفتار شده است.
ارسال نظر