4 تذکری که منتظری به آن عمل نکرد
مصداقی از اعضای شاخص گروهک نفاق تحلیل خود را برای تلاش در جهت جداکردن منتظری از امام و نظام و رو در رو قرار دادن آنها صریحاً اذعان میکند که نامه را به گونهای نوشته که بر روی منتظری تأثیر بگذارد: «تلاش کردم بیشتر روی مسائلی که برای کسی چون منتظری مهم و به گونهای اصلی بود، تمرکز کنم و از پرداختن به دیگر موضوعات بگذرم.»
سید روحالله امینآبادی در روزنامه کیهان نوشت: انتشار فایل صوتی منتظری در روزهای گذشته و در حمایت از منافقین موضوع جدید و تازهای نیست، این حمایت از میانه دهه شصت علنی شده بود و همگان از آن اطلاع داشتند، به راستی چرا این گونه شد؟ فردی که گروهک منافقین را میشناخت و فرزندش در یکی از جنایات آنان در هفتم تیر ماه 1360 و در بمبگذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیده بود در میانه این دهه حامی منافقین میشود و از اعدام جنایتکاران این فرقه گلایه و آن را جنایت مینامد!
حضرت روحالله در نامه تاریخی 6 فروردین 1368 به منتظری به واقعیتی تلخ در این زمینه اشاره میکنند؛ در بخشی از این نامه آمده است «شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و میبینید که چه خدمت ارزندهای به استکبار کردهاید.»
27 سال از نگاشته شدن آن نامه تاریخی میگذرد و این روزها یک فایل صوتی منتشر میشود که در آن منتظری به خاطر اعدام تعداد بسیار معدودی از منافقین جمهوری اسلامی را جنایتکار مینامد و میخواند! نگاهی به خاطرات اعضای متواری گروهک نفاق نشان از تاثیرگذاری بسیار بالای این افراد در شخصیتی است که آن روزها مسئولیت بزرگی بر دوش او بود؛ قائم مقام رهبری در جمهوری اسلامی!
رابط منتظری با منافقین
منتظری در خاطرات خود و در پاسخ به یک سؤال به نکته جالبی اشاره میکند که میتواند پاسخی برای سؤال مطرح شده در این نوشتار باشد؛ وی میگوید: «من به زندانها نماینده میفرستادم که زندانها را بازرسی کنند... آقایان انصاری نجفآبادی مدتها نماینده من در زندانها بودند و به شکایات زندانیان رسیدگی میکردند.»
منتظری در خاطرات خود به صورت ناخواسته یکی از کلیدهای روشن شدن ماجرا را به مخاطبان ارائه داده است: انصاری نجفآبادی.
ایرج مصداقی یکی از اعضای شاخص گروهک نفاق در سال ۶۰ دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. براساس خاطراتی که از مصداقی منتشر شده وی یکی از رهبران اصلی تشکیلات و شبکه مخفی منافقین در زندان محسوب میشده است.
مصداقی در جلد دوم کتاب خاطرات خود ناخواسته حقایقی را عیان ساخته است. وی در این خاطرات به مسائلی اشاره میکند که ما را به کلید حل مسئله یعنی « انصاری نجفآبادی» میرساند. مصداقی میگوید: «روزی، در حالی که در بهداری روی تختم دراز کشیده بودم، در اتاق باز شد و آخوندی به نام ناصری به همراه پاسداران و مسئول بهداری وارد اتاق شدند. وی خودش را ناصری «نماینده آیتالله منتظری در امور زندانها» معرفی کرد و تلاش کرد که با تک- تک ما صحبت کند»
مصداقی برای ظاهرسازی از سخن گفتن با نماینده منتظری ابا میکند تا آنها را مشتاقتر برای شنیدن اطلاعاتی سازد که در اختیار او است و در کمال تعجب این اتفاق روی میدهد و چند روز بعد نامبرده را به دفتر زندان فرا میخوانند تا با انصاری نجف آبادی سخن بگوید!
تلاش نماینده منتظری برای بوسیدن دست یک منافق
مصداقی با تشریح گفت و گوی خود با منتظری مینویسد: «[انصاری] چند بار در خلال صحبتهایش گفت: من دست شما را میبوسم، میدانم مظلوم واقع شدهاید. «آقا» [یعنی منتظری] از طریق من مطلع شدهاند که در این جا چه گذشته است و بر سر زندانیان و به ویژه زنان چه آمده است. ... او تأکید کرد: وقتی «آقا» متوجه اوضاع شدند، از خشم در اتاق دور خودشان میچرخیدند»
با حمله نماینده منتظری به شهید لاجوردی و فاشیست و جنایتکار خواندن این شهید توسط وی منافق زندانی به هدف خود نزدیکتر میشود. او به این نتیجه میرسد که با منتظری و نمایندهاش به یک نقطه اشتراک رسیده است!
از همین جاست که انصاری با اصرار و حتی نوعی التماس از مصداقی میخواهد شخصاً هر چه میخواهد را برای منتظری بنویسد. انصاری هرچه مصداقی میگوید را تأیید میکند و نشان میدهد که پروژه فریب با موفقیت در حال به سرانجام رسیدن است.
پاشنه آشیل منتظری که منافقین را امیدوار کرد
مصداقی تحلیل خود را برای تلاش در جهت جداکردن منتظری از امام و نظام و رو در رو قرار دادن آنها را این گونه شرح میدهد «شرایط حاکم بر زندانها، پاشنه آشیل منتظری بود... احساس میکردم برملا کردن شرایط ...ممکن است او را بِشکَند.» مصداقی سپس صریحاً اذعان میکند که این نامه را به گونهای نوشته که بر روی منتظری تأثیر بگذارد: «تلاش کردم بیشتر روی مسائلی که برای کسی چون منتظری مهم و به گونهای اصلی بود، تمرکز کنم و از پرداختن به دیگر موضوعات بگذرم.»
در نهایت مصداقی این دفترچه را به انصاری نجف آبادی تحویل میدهد. انصاری هم آن را به دست منتظری میرساند تا نقشه منافقین را تکمیل کرده باشد.
نماینده منتظری براساس خاطرات مصداقی برای بوسیدن دست او ابراز تمایل میکند، اظهارات و مدعیات یک زندانی که وظیفهای تشکیلاتی بر عهده داشته است را واقعی میپندارد و این اظهارات را عینا به منتظری منتقل میسازد. مصداقی نیز براساس وظیفه تشکیلاتی برای تاثیرگذاری هر چه بیشتر بر روی پاشنه آشیل منتظری انگشت میگذارد تا او را هر چه بیشتر از جمهوری اسلامی جدا سازد و به زعم خود جنبش را یک گام به جلو ببرد!
4 تذکری که منتظری به آن عمل نکرد
با توجه به آن چه ذکر شد ضروری است به 4 تذکر امام خمینی در نامه تاریخی 6 فروردین 68 به منتظری نگاهی مجدد بیندازیم تا بصیرت آن عزیز به عرش سفر کرده را بیش از پیش درک کنیم و به آن پی ببریم؛
1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
2 - از آنجا که سادهلوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
4 - نامهها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خونهای پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. «صحیفه امام، جلد 21، صفحه 330 »
و امروز با گذشت نزدیک به 27 سال از نگاشته شدن آن نامه تاریخی و با نگاه به عملکرد منتظری پس از وفات امام به نتیجهای تأسفبار میرسیم و آن اینکه «منتظری به هیچ یک از توصیههای پیر و مراد ملت مسلمان ایران عمل نکرد»
در پایان ضروری است به بخشی از نامه رهبر معظم انقلاب خطاب به آیتالله طاهری اصفهانی امام جمعه سابق اصفهان در 20 تیر 1381 نگاهی بیندازیم، در بخشی از این نامه آمده است «بلای گرفتاری در مُشت اطرافیان نامطمئن موجب شد که یکی از یاران و شاگردان نزدیک امام در اواخر عمر آن یگانه زمان، مطرود ایشان واقع شود و او را از دخالت در امور سیاسی منع شرعی کنند و باز اگر آن شخص به این تصمیم و اخطار حکیمانه استاد و مراد خود عمل میکرد یقیناً مشکلات بعدی را برای خود و کشور به وجود نمیآورد.»
ارسال نظر