اعترافات یک تکفیری از حمله به پاسگاه انتظامی سنندج
کاوه ویسی، یکی از سران اصلی گروه تروریستی «توحید و جهاد» که دستشان به خون صدها نفر از مردم غرب کشورمان آلوده شده، همچنان بر عقاید منحرف خود پایبند است و می گوید پشیمان نیست.
کاوه ویسی از سران اصلی گروه «توحید و جهاد» است که در سال 1388 اعضای آن دستگیر شدند. ویسی ماموستای شرعی گروه بود و احکام اقدامات مذهبی، نظیر دستور ترورها را صادر میکرده است.
ابتدا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید در چه سالی دستگیر شدید؟
کاوه ویسی هستم، فرزند ابراهیم، متولد 1363؛ سال 1388 دستگیر شدم.
به چه دلیل دستگیر شدید؟
اقدام علیه امنیت ملی.
بیشتر توضیح بده که اقدام علیه امنیت ملی چه بوده است؟
یکسری درگیری مسلحانه صورت گرفت که بهخاطر آن دستگیر شدم.
اسم گروهتان چه بود؟
اسم نداشت! اسم رویش گذاشتند و به آن گفتند توحید و جهاد.
اسم نداشت! پس خودتان به چه نامی گروه را میشناختید؟
هیچی!
هدفتان از اقدامات مسلحانه که بهخاطر آن دستگیر شدید چه بوده؟ چه آرمانی در ذهن داشتید؟
اهداف زیادی بود. مساله اصلی توهینهایی بود که به اهل سنت میشد. این مسائل جرقه تشکیل گروه بود.
چه دلیلی داشت که فعالیتهای مسلحانه را ادامه دادید؟ اینکه میگویید جرقه بود، یعنی ادامهای هم داشته است.
نه، اساس مسئله چیز دیگری بود. توهینها فقط جرقهای برای آغاز حرکت بود.
اساس مساله این است که ما حکومت را قبول نداریم. ما در مسائل اعتقادی با حکومت مشکل داریم.
دقیقتر توضیح میدهید؟
در مسائل شناخت دین و موارد اینچنینی.
این گروه یکسری اقدامات در سطح سنندج انجام داد که از جمله ترور ماموستا شیخالاسلام و برهان عالی و تیراندازی در میدان آزادی سنندج بود. آیا هدف اصلی همین بود؟
من ارتباطی با این مسائل ندارم و نمیدانم چهکسی این کارها را انجام داده است.
یعنی این افرادی را که الان در زندان در کنار تو هستند، اصلاً نمیشناسی؟
الان سه ـ چهار سال است که با هم در زندان هستیم، ولی قبلاً نمیشناختمشان!
اما این افراد هم منتسب به همان گروهی هستند که شما با آن همکاری داشتهای؟
چون من بیشتر درگیر درس بودم، اینها را نمیشناختم.
چقدر درس خواندهای؟
در مدرسه تا دیپلم ریاضی، بعد از آن درس دینی خواندهام.
به نظرت ترور ماموستا شیخالاسلام اصلاً حرکت درستی بود؟
اول باید در موردش شناخت داشته باشیم که من شناخت کافی ندارم. ایشان یک ماموستای صوفی بود و نماینده اهل سنت در مجلس خبرگان بود؛ اما درست نمیشناختمش!
ایشان کسی بود که چند دهه در سنندج علوم دینی تدریس میکرد، بهنظر تو کشتن چنین فردی آن هم در ماه مبارک رمضان به چه دلیلی صورت گرفته است؟
من وقتی شناخت کافی ندارم و نمیدانم به چه دلیل او را کشتهاند، نمیتوانم نظر بدهم!
خودت در کدام عملیات شرکت کردهای؟
در عملیات 12 فروردین، حمله به فرماندهی نیروی انتظامی سنندج.
در مورد چگونگی انجام عملیات بیشتر توضیح میدهی؟
حدود 20 تا اسلحه داشتیم که از مرز عراق وارد کرده بودیم. در یک خانه جمع شدیم و سلاحها توزیع شد و فرهاد بهعنوان مسئول عملیات توضیح داد که قرار است چهکاری انجام دهیم. دو مکان برای حمله انتخاب شده بود که یکی ستاد فرماندهی و دیگری یگانویژه بود. هر دو مقر هم در سنندج قرار دارند، نفراتی که به ستاد فرماندهی حمله کردند، 15 نفر بودند و گروهی هم که به یگانویژه حمله کردند 11 نفر بودند. من در میان 15 نفر برای حمله به ستاد فرماندهی نیروی انتظامی بودم. جلوی پاسگاه آرایش نظامی گرفتیم و تیراندازی را شروع کردیم. مقاومت سربازان داخل پاسگاه زود درهم شکسته شد زیرا که تعدادشان کم بود و پاسگاه خالی بود. داخل پاسگاه رفتیم و یک ماشین را آتش زدیم، بعد چند بنز پلیس هم بود که همه را سوراخسوراخ کردیم. نیمه شب بود و کل کار ما پنج یا شش دقیقه بیشتر طول نکشید.
حالا چرا به نیروی انتظامی حمله کردید؟ شما که میگویید جرقه آغاز حرکتهای مسلحانه توهین به اهل سنت بوده است و این ربطی به نیروی انتظامی ندارد.
چون به توهینکنندگان دسترسی نداشتیم، به نیروی انتظامی حمله کردیم که پشتیبان توهینکنندگان است!
چهکسی توهین کرده که نیروی انتظامی پشتیبانش بوده؟
هم حکومت و هم برخی آخوندهای حکومت.
اولا کسانی که این توهینها را میکنند حکومتی نیستند و در خارج از کشور در شبکههای ماهوارهای این اقدامات را انجام میدهند، اینها هم دو گروه هستند که یک گروه به اسم اهل سنت به اعتقادات شیعه توهین میکنند و گروهی هم به اسم شیعه به اعتقادات اهل سنت که هیچکدامشان نه شیعه هستند و نه سنی! اما حالا سوال اینجاست که ماموستا برهان عالی و ماموستا شیخالاسلام را چرا ترور کردید؟
من اطلاعی از ترور آنها ندارم.
بالاخره این تفکر و اقدام از همان گروه توحید و جهاد که شما هم عضوش بودهاید بیرون آمده است. اینکه مردم را در وسط خیابان (میدان آزادی سنندج) به رگبار ببندید، چطور توجیه میشود؟
کشتن مردم عادی در خیابان که کار حقی نبوده است. اینها را گروه انجام داده و من مشارکت نداشتهام.
حمله تو به پاسگاه نیروی انتظامی هم دقیقا اقدامی شبیه به اقدام میدان آزادی سنندج است.
من به مردم عادی حمله نکردم، به نیروی نظامی حمله کردم.
اگر در همان حمله به نیروی انتظامی کسی کشته میشد، آیا به اهل سنت توهین کرده بود؟
کسی که کشته نشده است، نه توهین نکرده بود، اما به خاطر عملش که خدمت به حکومت است، از نفس توهین به اهل سنت دفاع کرده است!
حمله به طلافروشی در شهر قروه را چطور توجیه میکنی؟
من آن حرکت را هم قبول نداشتم و باید کسانی که در آن اقدام شرکت داشتهاند توبه کنند.
شما که نظام ایران را بهعنوان حکومت اسلامی قبول ندارید، حالا فرض کنید در یکی از همین کشورهای اسلامی منطقه اگر یک گروه مسلح تشکیل بشود و علیه حکومت اقدام مسلحانه انجام دهد، حکمش چیست؟
بستگی به عقاید، بنیه و اساس گروه دارد. اگر مثلاً گروهی خارج از اسلام باشند که افکار کفر و کمونیستی و لائیک داشته باشند، اینها حکمشان قتل است. یعنی مرتد هستند و مقابل حکومت جنگیدهاند. دسته دیگر کسانی هستند که مسلمان هستند، اما از جمله خوارج به حساب میآیند. یعنی از اسلام کلا خارج نشدهاند، اما به دلیل اعتقاداتی که دارند از خوارج محسوب میشوند. در مورد اینها برخی علما گفتهاند که نفرات اصلی آنها کشته شوند و نفراتی که اصلی نیستند و فریب خوردهاند، بعد از اینکه تنبیه شدند، اصلاح شدند و توبه کردند، آزاد شوند. اما در ایران با لائیکها و کمونیستها جور دیگری برخورد میشود و با اهل اسلام مثل مرتدها برخورد میشود.
در مورد چهار محیطبان که توسط همین گروه ترور شدهاند چه توضیحی دارید، بالاخره اینها در حال حفاظت از محیط زیست استان بودهاند، جرم اینها چه بوده؟
من در جریان این اقدام هم نیستم، اما شنیدهام که اتفاقی بوده و قصد کشتن محیطبانان را نداشتهاند.
چطور وارد گروه شدی، چهکسی تو را معرفی کرد؟
کسی من را معرفی نکرده است.
پس اگر کسی تو را معرفی نکرده، خودت از هسته اصلی بودهای؟
بله من خودم از پایهگذاران گروه بودهام.
توضیح بیشتر میدهی، چطور افراد را در گروه جمع کردی؟
من کسی را دعوت نکردم، من در واقع مدرس اعتقادی گروه بودم و کلاس درس فقه و حدیث برگزار میکردم، بیشتر افرادی هم که در گروه جمع شدند از شاگردان خودم بودند که بهلحاظ اعتقادی دنبالهرو ما شدند.
نظرت راجعبه داعش چیست؟
من راجعبه آنها صحبت نمیکنم.
جبهه النصره چطور؟
جبهه النصره یک جماعتی است که نسبت به بقیه جماعتها حق هستند.
اگر روزی آزاد شوی باز هم همان راه را ادامه میدهی؟
نه!
بیشتر توضیح میدهی که چه دلیل اعتقادی باعث شده پشیمان شوی؟
پشیمان نیستم، دلیل اعتقادی هم ندارد. الان فقط به این نتیجه رسیدهام که نمیشود! چون استطاعت برای این کارها وجود ندارد و بهتر است که نباشد.
یعنی اگر یک روز آزاد شوی و استطاعت هم وجود داشته باشد، دوباره فعالیتهای قبلیات را ادامه میدهی؟
بله
علمای بسیاری از اهل سنت هستند که این نظام را قبول دارند و در انتخابات شرکت میکنند و در حکومت مشارکت دارند، حکم اینها از نظر شما چیست؟
اگر علمای اهل سنت با حکومتی مثل جمهوری اسلامی همکاری کنند حداقل حکم آنها فسق است، ولی تا زمانی که خودشان اطلاع دقیقی از کفر حکومت نداشته باشند، تکفیر نمیشوند.
علمای بزرگی مثل مولوی عبدالحمید، مثل همین ماموستا برهان عالی، مولوی سلامی و مثل مولوی گرگیج الان با نظام همکاری هم میکنند. نظرتان پیرامون این افراد چیست؟
ارتباط با حکومت و رفت و آمد فرق میکند. مثلا مولوی عبدالحمید عضو نظام نیست، ولی تایید میکند و دفاع میکند و در مراسمی مثل 22 بهمن در راهپیمایی هم شرکت میکند.
پس از نظر شما مولوی عبدالحمید فاسق است؟
من در مورد عبدالحمید حکم نمیدهم. قبلا هم گفتم حداقل حکم کسانی که حکومت را تایید میکنند و با آن رفت و آمد دارند، فسق است، ولی کفر زمانی است که عضو حکومت باشند.
اختلافات و درگیریهایی که در سوریه و عراق میان گروههای مختلف بهوجود آمده و باعث شده یکدیگر را بکشند، فتنه می دانید؟
هیچ بعید نیست که در این درگیریها دست آمریکا و استکبار جهانی در کار باشد و باعث این اختلافات شده باشد.
ارسال نظر